به گزارش نما به نقل از تسنیم ،کارشناس این اندیشکده، در مصاحبه با مهدی میلانی، سؤالاتی را در مورد سخنرانی روحانی و اوباما و اهداف مشترک آمریکا و ایران در سوریه مطرح کرده است.
محسن میلانی، کارشناس ایرانی میگوید: «رفتارهای خوشایند دیپلماتیک ایران، دریچه فرصت کمیابی را در اختیار دولت اوباما میگذارد تا پیشرفتی را در مسئله هستهای و بحران سوریه ایجاد کند». او میگوید: «امروز، ایران بیشترین آمادگی را برای مذاکره با آمریکا از زمان انقلاب اسلامی در سال 1979 دارد». او توضیح میدهد که احتمالاً این مسیر پیشروی توسط نیروهایی در هر دو کشور به چالش کشیده شود؛ نیروهایی که از عدم توافق و روابط تیره دیرینه نفع میبرند.
* به نظر من، سخنرانی آقای حسن روحانی و آقای اوباما در مجمع سازمان ملل بسیار غیر عادی بود، چرا که به نظر میرسید آنها در حال آماده سازی بستری برای مذاکرات احتمالی بودند. آیا شما با این نظر موافق هستید؟
بله موافقم. برجستهترین ویژگی هر دو سخنرانی، مصالحه آمیز بودن لحن آنها بود. رؤسای ایران و آمریکا در مورد آغاز فصل جدیدی در رابطه تیره میان کشورهای خود صحبت میکردند. این مسئله را نباید در مورد دو کشوری که در طول بیش از سه دهه سرگرم پلید خواندن یکدیگر و خصومت با هم بودهاند، دست کم گرفت. اوباما با اشاره ضمنی به این مسئله که آمریکا در پی تغییر رژیم در ایران نیست و ایران حق دستیابی به انرژی هستهای را دارد، از مسیر قبلی خود خارج شد. در این میان، او تأکید کرد که به ایران اجازه نخواهد داد که به ساخت بمب اقدام نماید. باید اضافه کنم که او حق ایران را برای غنی سازی اورانیوم در خاک خود به رسمیت نشناخت و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی با جدیت در خواست آن را دارد.
آقای روحانی به طور ضمنی بیان کرد که تسلیحات هستهای جایی در دکترین دفاعی ایران ندارد. او اعتراف کرد که تفاوتهای استراتژیک و ایدئولوژیک مهمی میان دو دولت وجود دارد و بهترین کاری که ما میتوانیم در این لحظه انجام دهیم، ایجاد ساز و کارهایی برای مدیریت این تفاوتها است.
به طور کلی، در این دو سخنرانی پیشنهادهای سیاسی جدیدی مطرح نشد و به طور کلی این خاصیت سخنرانیهای ایراد شده در سازمان ملل است. اما لحن مصالحه آمیز این سخنرانیها قابل توجه و دلگرم کننده بود.
* ایران در تمام مدت گفته است که خواهان تسلیحات هستهای نیست. آیا عناصر خاصی وجود داشت که باعث شد شما فکر کنید که این بار با دفعههای دیگر فرق دارد؟
من قبول دارم که پیشنهادات یا تغییرات سیاسی مهمی از طرف روحانی مطرح نشد. به هر حال، او پنجره موقعیت جدیدی را برای صحبت و مذاکره با آمریکا گشود. به نظر میرسد این دو کشور تصمیم گرفتهاند مدت محدودی را با هم سپری کنند تا بتوانند تا حدودی یکدیگر را بشناسند. روحانی همچنین تأکید کرد که تفاوتهای بین دو کشور میتواند با آرامش و خیلی سریع حل و فصل شود.
* وقتی محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در کنار جان کری و سایر اعضای گروه 1+5 مینشیند، ما به زودی و به طور منصفانه به اصل مسئله پی خواهیم برد. آیا شما خوش بین هستید که آنها واقعاً به پیشرفتی در این موقعیت دست یابند، در حالیکه به مدت چندین سال اقدامی در این زمینه نکردهاند؟
من هوشیارانه خوش بین هستم. علائم و نشانههای محکمی از طرف تهران وجود دارد که آنها میخواهند مذاکره کنند. امروز، ایران از هر زمانی پس از انقلاب اسلامی سال 1979 برای مذاکره با آمریکا آمادهتر است. این موقعیت کمیاب و بینظیر نباید از طرف واشنگتن نادیده گرفته شده و تلف شود. در حال حاضر، هم ایران و هم واشنگتن بسیار جدیتر از همیشه هستند که مشاجرات هستهای خود را از طریق روشهای غیر جنبشی حل و فصل کنند.
علاوه بر این، اروپاییها نیز حالا در جریان قرار گرفتهاند؛ آنها هم خواستار یک راه حل صلح آمیز هستند. ما باید به یاد داشته باشیم که نیروهای فراوانی در ایران وجود دارد، و همچنین در آمریکا و منطقه که از بن بست به وجود آمده میان تهران و واشنگتن سود میبرند. آنها هر کاری که از دستشان بر بیاید انجام میدهند تا هر گونه تمایل به دوستی و روابط حسنه را تخریب کنند. من اصلاً تعجب نخواهم کرد که یک سال پس از این، باز هم بر سر جای امروزمان ایستاده باشیم.
* آمریکا نیز میخواهد در تلاش برای رسیدن به راه حلی برای بحران سوریه، حمایت ایران را به همراه داشته باشد. آیا در سخنرانی روحانی اشارهای به مسئله سوریه شده بود؟ ما میدانیم روحانی مخالف استفاده از سلاحهای شیمیایی است.
نه. در سخنرانی او به چنین مسئلهای اشاره نشد. تنها نکته مهمی که او در مورد سوریه به آن اشاره کرد، که نکته تازهای هم نیست و حتی احمدی نژاد نیز قبلاً به آن اشاره کرده است، این است که باید در سوریه انتخابات برگزار شود. جالب اینکه او در مورد انتخابات در سوریه صحبت کرد. سپس در مورد انتخابات در بحرین صحبت کرد. آیا او سعی داشت آینده سوریه را به آینده بحرین ارتباط دهد؟
اگر انتظار ما این است که ایران به طور کامل حمایتش را از سوریه متوقف خواهد کرد، باید بگویم که ناامید خواهیم شد. البته، نشانههایی در ایران وجود دارد که جمهوری اسلامی سعی دارد به تدریج فاصله خود را از اسد زیاد کند. هدف استراتژیک نهایی ایران در سوریه پس از دو سال جنگ مخرب داخلی، بقای اسد بر سر قدرت نیست، بلکه بقای کشور سوریه است. تهران تمام تلاش خود را میکند تا رابطه نزدیک خود را با نیروهای امنیتی و نظامی حکومت سوریه حفظ نماید. برای مثال، جای هیچ تعجبی نیست اگر ایران با نوع دیگری از حکومت در سوریه موافقت کند، مادامی که نیروهای امنیتی و نیروهای مسلح دست نخورده باقی بمانند. ایران در سوریه منافعی دارد، چون سوریه کانال امنی برای انتقال سلاح و جنگ افزار به حزب الله است.
اوباما در سخنرانی خود به وضوح اعلام کرد که ایران و سوریه دچار توهم شدهاند اگر گمان میکنند که اسد میتواند بر سر جای خود باقی بماند و به نظر من حق با اوست. من نمیتوانم تصور کنم که اسد چطور میتواند پس از بی رحمیهایی که مرتکب شده است، جان سالم به در ببرد. دست او به خون هزاران نفر انسان بی گناه آلوده شده است.
* بنابراین، چه مسیری پیش روی ما قرار دارد؟
به نظر میرسد ایران و آمریکا در یک هدف در سوریه مشترک هستند. نخست اینکه، هر دو آنها میخواهند از سقوط کامل کشور سوریه جلوگیری کنند. آمریکا به درستی از تجربه خود در عراق آموخته است که نمیتواند اجازه دهد کشور سوریه به کلی متلاشی شود. تجزیه کشور سوریه، به خلاً امنیتی، تشدید جنگ فرقهای در کشور و تقویت تروریستها منجر خواهد شد. هدف مشترک دوم، شکست دادن جهادیهایی است که در سوریه فعالیت میکنند. چیزی حدود 15 تا 30 درصد از مخالفان اسد را سازمانهایی تشکیل میدهند که یا جهادی یا وابسته به القاعده هستند. ایران نیز مانند آمریکا و حتی روسیه، نگرانی فراوانی در مورد گسترش این سازمانهای جهادی افراطی در سوریه دارد.
اگر ایران به کنفرانس ژنو 2 در مورد سوریه دعوت شود، ما خواهیم فهمید که سیاست ایران تحت کنترل روحانی، معتدل و آرام شده است یا خیر.
مسلماً، مذاکرات 1+5 در سازمان ملل پیش خواهد رفت. به موازات آن، مذاکرات دوجانبه میان آمریکا و ایران باید آغاز شود. به نظر من، ایران باید برای حضور در گفتگوهای ژنو 2 دعوت شود، که دریچه دیگری از ارتباطات بین کشورها خواهد گشود. ما همواره شنیدهایم که ایران بخشی از مشکل سوریه است. حالا ایران باید بخشی از راه حل آن باشد.
* انتظارات زیادی در هفته جاری وجود داشت که روحانی و اوباما به هم دست میدهند؛ به نظر میرسید رسانهها بیش از همه به آن علاقه داشتند. البته چنین اتفاقی هم رخ نداد. شما هم از این خبر حیرت زده شدید؟
جار و جنجال و هیجان زیادی در مورد این دو سخنرانی و دست دادن احتمالی به وجود آمده بود. با صراحت بگویم که من نا امید شدم اما متعجب نشدم که چنین اتفاقی بین اوباما و روحانی رخ نداد. در واقع، من امیدوار بودم که آنها چند دقیقهای با هم دیدار و گفتگو کنند. البته، من موقعیت روحانی را درک کردم.
او فردی بسیار هوشیار و محتاط است که نمیخواست با عجله اقدام کند و با دست دادن به اوباما، موقعیتی بزرگ اما زودگذر را به دست آورد. افرادی که در ایران، مخالف هرگونه ایجاد روابط حسنه با آمریکا هستند، قدرت بالایی دارند و با دقت هر گونه حرکت را از طرف روحانی مورد ملاحظه قرار میدهند. او میداند که اگر در این مسئله بسیار حساس، شتابزده عمل کند، قدرتش تحلیل خواهد رفت.