به گزارش نما به نقل از فارس، قطعا اتفاقاتی که در نیویورک رخ داده است، برخی از نیروهای سیاسی داخلی را متاثر کرده و در بخشهایی از جامعه واکنشهای منفی برانگیخته است همانطور که در بخشهای دیگری از جامعه واکنشهای مثبتی در پی داشته است.
تردیدی نیست که انتقاد از تیم سیاست خارجی دولت یازدهم حق فرد – فرد ملت ایران است و رسانهها و بالاخص اندیشمندان سیاست نه تنها حق دارند از تیم سیاست خارجی دولت انتقاد کنند، بلکه بعضا وظیفه دارند با انتقادات خود تیم سیاست خارجی را از ورود به مهلکههای دیپلماتیک ممانعت کنند. تردیدی نیست که اینگونه انتقاد کردن را هیچ دولتی نباید برای خود مضر بشمارد یا از آن فرار کند.
با این حال، در تنها کشور دارای حکومت شیعی که کرور کرور دشمن بینالمللی و منطقهای اطراف آن را گرفتهاند، عاقلانه است که مصلحت اتحاد ملی فدای هیچ چیز دیگری نشود. بالاخص اینکه دولت یازدهم از این پس در کنش و واکنش سختی با نظام بینالمللی قرار خواهد گرفت. آنچه در نیویورک دیده شد، تنها لبخندهای دیپلماتیک بود که در مرحله دیپلماسی کلان قابل فهم است اما آنچه در ژنو و پس از آن رخ میدهد، ورود به مرحله جزئیات است که تازه سختی کار از همانجا آغاز میشود.
در واقع از 23 مهر، دور جدیدی از یک جنگ دیپلماتیک آغاز میشود البته با پوشش کلمات زیبا و فریبنده دیپلماتیک. در چنین فرآیندی تیم سیاست خارجی دولت یازدهم نیازمند حمایت داخلی است. این حمایت بعضا در لباس انتقاد آگاهانه خود را نشان میدهد اما در انتقاد کردن باید موارد و مصالح زیر را مورد توجه جدی قرار داد:
1- مقام معظم رهبری حمایت خود را از دولت اعلام کردهاند و تا زمانی که این حمایت ادامه دارد، طبعا نیروهای معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی نیز شرعا حمایت از دولت را وظیفه خود میدانند و باید بدانند. البته همانطور که معظمله فرمودند، حمایت از دولت به منزله قبول داشتن کلیه اقدامات دولت نیست و بر این اساس انتقاد از جزئیات ممکن است.
2- بدیهی است که اتفاقات کلان در سیاست خارجی چون در چارچوب سیاستهای کلی نظام قرار میگیرند، طبق قانون اساسی در حوزه اختیارات رهبر انقلاب بوده و ایشان خود ضامن حرکت انقلاب اسلامی در مسیر ارزشها و آرمانها هستند. بنابراین اشراف معظمله نسبت به رعایت ارزشها در عرصه سیاست خارجی قطعا از محافل سیاسی بیشتر است و نیروهای انقلاب اسلامی نیز قطعا موظف به اعتماد به معظمله هستند. بنابراین اگر در جایی تغییر سیاستی لازم باشد، رهبر معظم انقلاب اسلامی قطعا اعلام خواهند کرد و تا زمانی که ایشان چیزی را اعلام نکردهاند، پیشی گرفتن بر ایشان نه عقلا و نه شرعا جایز نیست.
3- قطعا انتقاد از شیوه کار دستگاه سیاست خارجی لازم است اما بهتر است این انتقادات اولا با لحن احتیاطآمیز صورت پذیرد تا دشمن خارجی را به طمع نیندازد و ثانیا با رویکرد علمی صورت پذیرد تا به حال تیم سیاست خارجی فایده داشته باشد. چه بسیارند فارغالتحصیلان و دانشپژوهان مبرز در رشتههای مختلف تحصیلی که نظرات خوبی دارند که به درد مسئولین میخورد اما جایی برای ابراز آنها نمییابند.
4- محافل سیاسی و رسانهای داخلی باید قدرت تیغ انتقاد خود را بیشتر متوجه طرف مقابل کنند. تردیدی نیست که جمهوری اسلامی در مساله هستهای طرف مظلوم است و بنابراین انتقاد تند از ظالم همواره وظیفه ماست. نباید در کشاکش اختلافات داخلی فراموش کنیم که دشمن مشترکی داریم که میخواهد سر به تن هیچکدام از ما نباشد.
5- مساله هستهای یک مساله ملی است و حقوق هستهای ایران خطوط قرمز ملی محسوب میشوند. باید به ملت ایران اعتماد کرد و دانست که اجازه نخواهد داد هیچکس از این حقوق عدول کند. آنهایی که مصاحبه اخیر سیانان با شهروندان تهرانی در شمالیترین نقطه تهران را دیدهاند، حتما اذعان میکنند که مردم ایران گهگاه در این مصاحبه چنان عزتمندانه سخن گفتند که گوی سبقت را از مسئولین هم ربودند.
6- توان دیپلماتیک ما در همبستگی کامل با توان بسیج داخلی ما قرار دارد. این توان بسیج داخلی که همان اتحاد ملی در چارچوب نظام اسلامی است نباید فدای هیچ چیز بشود. اگر پیروزی میخواهیم چارهای از وحدت کلمه نداریم و اهالی سیاست بیش از هرکس باید به این نکته توجه کنند.