به گزارش نما، جلال خوش چهره در خبرآنلاین نوشت:
آنچه خاتمی را از دیگر رقیبانش در مبارزات انتخاباتی متفاوت کرد، هم سابقه قابل دفاع او بود و هم ادبیات و نظراتی که برای جامعه تشنه ایرانی _ به ویژه جوانان _ بدیع و جذاب مینمود: جامعهمدنی؛ احترام به حقوق شهروندی؛ قانونمداری؛ تساهل و تسامح؛ گردش نخبگان؛ قائل بودن به حق پرسشگری؛ مشارکتپذیری و مشارکتجویی؛تلاش برای جذب و تبدیل مخالف به منتقد و ... .
حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمدخاتمی را از روزگاری میشناسم که نماینده امام(ره) در مؤسسه کیهان بود و سپس وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.البته نماینده مجلس نیز بود؛ اما آنچه سبب شناخت بیشتر من از او شد همان دو مسئولیت تأثیرگذاری بود که داشت.
دههشصت حال و روز خود را داشت؛ سیدمحمدخاتمی در شمار روحانیون مبارز بود که نگاه خاص خود را در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ داشتند. اما او در میان همسلکان خود از ویژگیهایی برخوردار بود که بازتاب آن را میشد در کیفیت انتشار روزنامه کیهان و اداره وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی دید. مهمترین این ویژگیها پرهیز از بدبینی به روشنفکران، قائل بودن به ایجاد فضای نقد و نظر و تلاش برای جذب به جای دافعه در محیط فرهنگ،اندیشه و رسانه بود.
دوران مدیریت سیدمحمدخاتمی در روزنامه کیهان با عصر طلائی این روزنامه پس از پیروزی انقلاب اسلامی همزمان است که با اقبال مردم از این روزنامه نیز همراه بود. کیهان در آن دوران با حفظ اصول ارزشی و رویکرد انقلابی، ظرفیتی از تحمل نظرات دیگران و نقد و تحلیل را ایجاد کرد که تأثیر آن تا امروز در سپهر اندیشه ورزی باقی است. همچنین بسیاری از روزنامهنگاران تربیت شده در عصر انقلاب در این دوران شکوفا شدند.
خاتمی در دوران صدارت بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز چهرهای فرهنگی، معقول و متعادل را از خود بروز داد و توانست تعاملی سازنده با نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران برقرار کند. او در مدت کمی بعد از استقرار در وزارتخانه دریافت که تعامل و شیوه جذب بیش از دفع و نادیدهانگاری قادر است روشنفکران و اصحاب فرهنگ را در دایره منافع کشور حفظ کند. نامه تاریخی او به رئیس جمهور وقت برای استعفا از وزارت هنوز در خاطر جامعه فرهنگی کشور باقی است و حسرتی که از این بابت در دلها باقی ماند.
او سپس به کتابخانهملی رفت و سالها بعد، یعنی در نیمه دوم دهه هفتاد دوباره به صحنه بازگشت؛ اما این بار در هیات نامزد ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری.
آنچه خاتمی را از دیگر رقیبانش در مبارزات انتخاباتی متفاوت کرد، هم سابقه قابل دفاع او بود و هم ادبیات و نظراتی که برای جامعه تشنه ایرانی _ به ویژه جوانان _ بدیع و جذاب مینمود: جامعهمدنی؛ احترام به حقوق شهروندی؛ قانونمداری؛ تساهل و تسامح؛ گردش نخبگان؛ قائل بودن به حق پرسشگری؛ مشارکتپذیری و مشارکتجویی؛تلاش برای جذب و تبدیل مخالف به منتقد و ... .
خاتمی در آن دوران بر خلاف تصور منتقدان و مخالفان_بلکه دوستانش_ به سرعت در دل مردم جا بازکرد و توانست برنده بیبدیل انتخابات نه تنها هفتمین دوره ریاست جمهوری بلکه دوره بعد هم باشد. هنوز هم مردم او را دوست دارند و سخنانش را ارج میگذارند.
اهالی رسانه و فرهنگ در دوران او اگرچه تلخیهای زیادی را تجربه کردند اما هرگز به او خرده نگرفتند؛ چون صداقت او بر همگان مبرهن بود. برجستگی خاتمی نزد اصحاب فرهنگ و رسانه به دلیل درک روشن او از این مقوله است. او هنر خواندن و نوشتن دارد و به نظرم بیش از آنکه چهرهای سیاسی باشد، شخصیتی فرهنگی است. او مردم و نظام را در تعاملی فعال و همپوشاننده میداند و باور دارد که نظام و مردم هر دو باید پاسدار هم باشند؛ از این رو معتمد همگان است. خاتمی هم در حوزه نظر و هم عمل، همانی است که بوده و این مهمترین ویژگی شخصیتی دوست داشتنی است که این روزها آغاز هفتمین دهه زندگیاش را شاد باش میگوئیم.