به گزارش نما، وزير بازرگاني دولت اصلاحات هفته گذشته با حكم رييسجمهور به سمت معاونت اجرايي دولت تدبير و اميد منصوب شد؛ معاونتي كه در دوره قبل در يك دوره زماني تعطيل شد و در دوره فعاليتش هم غير از برگزاري سفر استاني فعاليت ملموسي نداشت. اما شريعتمداري اين معاونت را معاونت كشداري ميداند كه ممكن است بنا به وضعيت روز بسته به نظر رييسجمهور در امور سياسي و اقتصادي مداخله كند. شريعتمداري كانديداي انتخابات رياستجمهوري اين دوره كه با آمدن هاشمي از كانديداتوري انصراف داد انجام يك مسووليت عمومي تا يك مسووليت مشخص اقتصادي صرف يا سياسي صرف را به فعاليتهاي ديگر ترجيح ميدهد و معتقد است مسووليتي هم كه به وي محول شده داراي چنين ويژگيهايي است.
اينكه تغييرات مديران دولتي سياسي است، اصلاحطلبان حزب سازماندهي شدهيي ندارند، نحوه سفرهاي دولت به استانها، گفتمان جديد دولت و تاثير آن در لغو تحريمها و رفع و رجوع مصوبات قبلي از جمله موضوعاتي بود كه شبكه اطلاعرساني تدبير و اميد با محمد شريعتمداري، معاون اجرايي رييسجمهور و مشاور مقام معظم رهبري مطرح كرد، آنچه در ذيل ميخوانيد ماحصل نخستين گفتوگوي مشروح معاون اجرايي رييسجمهور پس از انتصابش با رسانههاست.
با توجه به اينكه شما جزو نخستين نيروهاي سياسي بوديد كه براي حضور در انتخابات اعلام آمادگي كرديد و نخستين نفري بوديد كه بعد از حضور آقاي هاشمي انصراف داديد، چه عواملي را باعث پيروزي جريان اعتدال ميدانيد؟ نقش بزرگان اين جريان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
تصورم اين است كه جريانات سياسي در كشور ما تا زماني كه بتوانند در صحنه سياسي، اقتصادي و اجتماعي آنچه نيازمنديهاي روز جامعه است به درستي تامين و تا حدودي نظر مردم را در انتخابات مختلف و در ايام گوناگون برآورده كنند اقبالشان حفظ ميشود اما به هر دليلي اگر نتوانند شرايط را حفظ كنند، در انتخابات هم ثابت شده كه مردم با هيچ جريان سياسي عقد اخوت نبستهاند. تشكيلات حزبي ما هم خوشبختانه يا متاسفانه آحاد جامعه را در قالب يك نظام صنفي نتوانسته سازماندهي كند يعني بهطور خيلي عاميانه گفته ميشود كه يك تعداد آراي سازماندهي شده در قالب آراي حزبي كه در آن جريانات سياسي نقش دارند و در آن احزاب ميتوانند تاثيرگذاري داشته باشند وجود دارد، يك سري آرا را ميگويند خاكستري يعني آراي توده مردم كه به دليل ضعف نظام سياسي و حزبي كشور ما امكان سازماندهي در قالب احزاب و گروهها و تشكلها پيدا نكردهاند كه طبيعتا با توجه به شرايط روز جامعه ميزان موفقيت يا عدم موفقيت مسوولان دستگاههاي اجرايي كه وابستگي دارند به يك نحله يا گرايش فكري تصميمگيري ميكنند.
من فكر ميكنم كوپن اصولگرايان در دوره هشتساله احمدينژاد كمي بيش از اندازه استفاده شد، آنها تا پايان دوره دوم احمدينژاد چند كارت زرد از مردم گرفته بودند و حتي پيش از موعد به نظر ميآمد كه عدهيي ترديد داشتند كه آيا ميتواند دورهاش را به پايان برساند يا خير.
طبيعي است كه احمدينژاد و تيم همراهش اصولگرايان را نمايندگي ميكرد از اين رو بهطور طبيعي پس از آن گروههاي فكري كه منتقد آن طرز عمل بودند ورود ميكردند موفقتر بودند. اختلافاتي هم كه بين گروههاي اصلاحطلب و معتدل در جامعه وجود داشت به دليل وجود يك جريان فكري كه همه با آن مخالف بودند كمرنگ شد، شايد اگر شرايط عادي بود جمع شدن بزرگاني در حوزه سياست ممكن نبود، جمع شدن بزرگاني همچون هاشمي، خاتمي و ناطق نوري در سياست ايران در كنار هم امر بديع و نويي است چرا كه كيست كه نداند طرز تفكر هر سه اين بزرگوار با هم كاملا متفاوت است.
اما درباره اينكه دولت گذشته طي هشت سال نتوانست يك نمايندگي صحيح در جناح اصولگرا داشته باشد با هم متفق النظر بودند طبيعتا امروز شما ميگوييد جريان اعتدال و اصلاحطلب و مجبوريد اينها را مخلوط كنيد و معجوني درست كنيد كه به زعم خودتان براي طرز تلقي تفكر امروزجامعه ما قابل قبول باشد، اين حاصل آن نوع عملكرد است. ازاين رو عملكرد به گونهيي بود كه اين هنرمندي را داشت افرادي را هم كه هم نظر نيستند درباره اينكه دولتي همراه با تدبير و تعقل و اعتدال سر كار بيايد، محور مشترك همه كانديداهايي كه در عرصه انتخابات فعال بودند قرار گرفت. مي شود، گفت غير از آقاي جليلي همه كانديداهايي كه دراين دوره انتخابات وارد شدند متمايل بودند به يك طيف، طيف روحاني عارف، رنگ سفيد و خاكسترياش به نسبت آن بخش كوچك تاريك، پررنگتر بود.
با وجود اينكه اصلاحطلبان (اصلاحطلبان- مشاركت-اعتماد ملي-مجاهدين انقلاب) كنش سياسي دارند اما تشكل سياسي شناسنامهداري ندارند و فاقد يك حزب سازمان يافته هستند، فكر نميكنيد كه بهتر باشد اين احزاب داراي شناسنامه باشند به نحوي كه بتوانند پاسخگوي فعاليتهايشان باشند؟
تصور ميكنم رهبران اين احزاب هم تا حدودي درك كردهاند و الان در صحبتهايشان ميبينيد كه ميگويند با وجود اينكه حزبشان منحل است، دارند تلاش ميكنند كه حزب منحلهشان تحت عنوان ديگري تجديد حيات و با نام حزب ديگري وارد عرصه انتخابات بشوند. اين را امروز از بيان برخي از فعالان سياسي كه احزابشان حداقل با بيان يا تصميم مسوولان سياسي و امنيتي دولت سابق منحل اعلام شدند، ميشنويد. تصور ميكنم كمكم زمينه براي ايجاد تشكلهاي جديد در جناح اصلاحطلبان و اعتدال و بعد هم ايجاد يك جبهه فراگير به گونهيي كه اينها بتوانند بر سر منافع مشتركي هم نظر و هم راي باشند. فراهم ميشود.
از شما به عنوان گزينه دبير شورايعالي امنيت ملي ياد ميشد، چقدر اين پيشنهاد جدي بود؟
درباره دبيري شورايعالي امنيت ملي با افراد مختلفي صحبت شده بود و طبيعتا به شرايط امروز كشور و اينكه حركتهايي كه صورت ميگيرد چه بخشي از آن صبغه نظامي و چه بخشي صبغه غيرنظامي و امنيتي دارد بستگي داشت. شرايط كشور در اين ايام دچار تحولاتي شد و اين تحولات بيشتر جريان را به اين سمت سوق داد كه چهره مقبول معتدل داراي طرز تفكر امنيتي روشن و قابل قبولي مثل جناب آقاي شمخاني براي اين مسووليت ذيصلاح تشخيص داده شود و براي اين مسند انتخاب شود. يك مقدار هم گمانهزنيهاي رسانهيي دامن ميزند به اين بحثها، بالاخره براي هر مسووليتي كه امروز در جامعه مطرح ميشود افرادي در مظان قرار ميگيرند كه در مظان قرار گرفتن آنها به معناي انتخابشان براي آن مسووليت نيست ولي بالاخره مطبوعات علاقهمندند روي يك خبر مانور بدهند و بزرگش كنند و بعد هم معكوسش را بگويند.
معاونت اجرايي در مقطعي در دوره قبل تعطيل شد، قبل از آن هم نوعي بلاتكليفي در آن ديده ميشود و به جز سفر استاني دولت وظيفه ديگري براي آن بهطور ملموس تعريف نشده بود بهطوري كه حتي در جريان مناظرات انتخاباتي 88 هم آقاي مير حسين موسوي از اينكه معاون اجرايي وقت به جاي كار اصلي خود مدام به پروندههاي مختلف سرك ميكشيد انتقاد كرده بود، وظيفه اصلي اين معاونت چيست و چه برنامهيي براي آن داريد؟
معاون اجرايي در دوره آقاي رجايي براي نخستينبار با حضور آقاي نبوي شكل گرفت و بعد ادامه يافت. هر رييسجمهوري فكر ميكنم براي پيگيري اهدافش نيازمند اين است كه يك نفر را براي پيگيري منويات اصلياش تعيين كند، مسووليت معاونت اجرايي يك مسووليت جاافتادهيي در نظام جمهوري اسلامي ايران است. البته شكل كارش در زمانهاي مختلف متفاوت است و به همين دليل برداشت ميشود كه ممكن است به هر حوزهيي سرك بكشد، يك وقت مسائل اقتصادي مشكل اصلي كشور است آقاي محمد هاشمي معاون اجرايي هستند و در ستاد تنظيم بازار و مسائل تعزيراتي بيشتر متمركز ميشود.
يك وقت مسائل سياسي مسائل اصلي كشور ميشود معاون اجرايي بيشتر مسائل سياسي را تعقيب و تلاش ميكند تا براي نزديك كردن گروههاي سياسي به هم يا توضيح مواضع دولت و برقراري يك رابطه مناسب بين نحلههاي فكري، بين دولت و انديشمندان سياسي كشور يا در سالهاي اخير كه وظايف جديدي به عهده معاون اجرايي رييسجمهور از جمله جانشيني رييسجمهور در بسياري از مجامع و شوراهاي عالي نظير شورايعالي استاندارد، دبير خانه مناطق آزاد، شورايعالي ايرانيان خارج از كشور و... بهنظر ميرسد مسووليت اين معاونت كاملا انعطافپذير و بسته به شرايط كشور و نظر رييسجمهور قابليت قبض و بسط دارد، ميشود محدودش كرد و ميتوان توسعهاش داد حتي نظارت و هدايت و پيگيري پروژههاي خاصي به اين حوزه قابل واگذاري است.
سفراستاني در دولت جديد به چه شكل انجام ميشود؟آيا مثل دوره قبل استان به استان سفر ميكنيد يا به صورت موردي؟
بهزودي سفرهاي استاني با آرايش جديد و نگرش جديد به موضوع سفرهاي استاني در دولت دكتر روحاني مجددا راهاندازي ميشود. در يك نشست خبري در آينده نه چندان دور ويژگيهاي سفرهاي استاني دولت تدبير و اميد را كه تفاوتهاي كيفي و ماهوي دارد با نحوه سفرهاي استاني در دولتهاي گذشته اعلام ميكنم. يكپارچگي ملي، ايجاد رابطه منطقيتر بين مردم و مسوولان اجرايي، اطلاع از سبك و سياق زندگي مردم و مشكلاتي كه در صحنه عمل با آن مواجهند، آشنايي نزديك مسوولان با گرفتاريها و گرههاي كوري كه معمولا در دستگاههاي اجرايي در سطوح منطقهيي و در بخشهاي گوناگون وجود دارد، تلاش براي تقويت آن دسته از عضلاتي كه كوچكند و در فعاليتهاي گسترده دولت ممكن است به آنها توجه نشود، اهدافي است كه هم ما و هم در دولتهاي گذشته در موضوع سفرهاي استاني تعقيب شد يعني همه ما تلاشمان ايجاد يكپارچگي ملي، هدفمان نزديك كردن دولت و مسوولان و نزديك كردن ديد مسوولان به مشكلات در صحنه واقعي عمل است اما روشها متفاوت است و انشاءالله رويه جديدي را اعمال ميكنيم و اميدواريم كاربرديتر باشد در ادامه روش قبلي كه پيشينيان كردند.
سفر استاني چند مفهوم دارد كه مفهوم خوب آن ديدار مردم با مسوولان از نزديك است اما مفهوم بدي كه از آن درك ميشود ناكارآمدي ادارات دولتي در استانهاست. اين سوال برميگردد به تغيير در بينش و نگرش دولت تدبير و اميد به سفرهاي استاني و به همين دليل گفتم سفر استاني با يك روش و نگرش و بينش جديد مجددا از سوي دكتر روحاني و دولت وي به زودي آغاز خواهد شد. ويژگيهايش همان است كه گفتيد و تفاوتش همان است كه اشاره كرديد از اين رو ميخواهم اجازه دهيد جزييات بيشتر را پس از طرح موضوع جامع در دولت و اخذ تصميم به اطلاع مردم برسانم.
معاونت اجرايي با حضور شما چقدر در تصميمات اقتصادي نقش دارد؟ آيا در تيم اقتصادي دولت حضور خواهيد يافت؟
بهطور طبيعي معاونت اجرايي يك مفهوم موسع است، ولي اندازه و نوع مداخله آن كاملا بسته به نظر و تصميم رييسجمهور خواهد بود. امروز در حوزه اقتصادي با وجود نيروهاي خدوم و صاحب تجربه و علم در وزارتخانههاي اقتصادي، رييس دفتر رييسجمهور هم داراي تواناييهايي در حوزه اقتصاد است و مسووليت پارلمان بخش خصوصي را دارد، طبيعتا از نزديك به وضعيت اقتصادي كشور آشناست و دولت بحمدالله شايد نسبت به دولتهاي ديگر درباره مسائل اقتصادي داراي غناي بيشتري است، از اين رو شايد در بدو امر خيلي نياز به مداخله معاونت اجرايي در امور اقتصادي نباشد ولي هرگاه رييسجمهور مصلحت بدانند هر نوع هماهنگي هم در حوزه اقتصادي به معاونت اجرايي رييسجمهور محول شود اين معاونت داراي انعطافپذيري مناسب براي انجام كار است.
علت برخورد برخي رسانهها با دولت از جمله كيهان و صداو سيما چيست؟ چرا صداو سيما در روزهاي اخير با تحريف و تقطيع اخبار روز از نوع اخبار مهم دولتي يا سخنراني رييسجمهور لجبازي ميكند؟
معتقدم دولت تدبير و اميد داراي سعهصدر فوقالعادهيي است و تلاش ميكند اجازه اظهارنظر و نقد فعاليتها را به همه ديدگاههاي مخالف براي بروز و ظهور بدهد و هيچ گلويي را خفه نميكند، همه صداها را ميشنود و تلاش ميكند در يك شرايط كاملا آزاد بشنود نظر منتقدان را و حتي به سبك حسين شريعتمداري، حتي به سبك عزتالله ضرغامي و تفاوت نميكند كه اين منتقدان چه كساني باشند هر چند كه فرق قايليم بين انتقاد يا نيش زدن، بين انتقاد سازنده و مخرب و اينها را خوب ميفهميم اما دولت تدبير و اميد دولت سعه صدر است. يكي از مهمترين ابزارهاي رياست سعه صدر است.
دولت در حال حاضر ناچار است مصوبات دولت قبل را برگرداند كه البته اين عواقبي را به دنبال خواهد داشت، دولت براي رفع و رجوع اين مصوبات چه كار خواهد كرد؟
دولت به مصوبات و تصميمات منطبق بر قانون دولتهاي پيش از خود احترام ميگذارد اين يك اصل كلي است، و چون تصميمات دولت قبل است به هيچوجه در دستور كار دولت تدبير قرار نميگيرد، اين يك اصل كلي و خدشهناپذير است اما اگر براساس دليل خاصي مجبور شديم وارد رسيدگي به مصوبهيي شويم كه تصور ميشود براساس نظريه كميسيون تطبيق قوانين مجلس و ابلاغ رياست محترم مجلس خلاف قانون تنظيم شده باشد وظيفه دولت است كه مجددا رسيدگي كند (كه البته نظر مجلس در اين موارد در دولت قبل محترم شمرده نميشد) لكن ما احترام فوقالعاده قايليم براي همه جنبههاي قانون اعم از اينكه آنها مورد قبول شخصي ما باشند يا نباشند، طبيعي است كه وارد رسيدگي ميشويم و مصوبه اصلاحي را صادر ميكنيم تا نظر مساعد مجلس را در مصوباتي كه بايد مطابق قوانين صادر شده باشد در پي داشته باشد و كاملا قانوني باشد، در غير اينصورت كليه تعهدات دولت قبل محترم خواهد بود و اصل بر اين است كه تمام تصميمات دولت قبل براي اين دولت محترم است و بنا ندارد كه مداخله كند و تغيير دهد هيچ مصوبهيي را الا ما خرج بدليل. دليلش هم خلاف قانون دانستن آن توسط مرجع قانوني يا ساير مراجع حقوقي در دولت است، در چنين صورتي حتما دولت مجبور به رسيدگي مجدد و صدور اصلاحيه است.
انتظار از افكار عمومي براي درك مشكلات بدون اينكه بخواهيد عليه دولت قبل صحبت كنيد؟
ما ناچاريم در زماني كه تغيير و تحول صورت گرفته و دولتي آمده و رفته تصوير روشني از آخرين وضعيت موجود در اختيار مردم شريف ايران قرار دهيم، اين حق طبيعي مردم است كه براساس آمار و اطلاعات روشن بهدست آمده از مراجع قانوني و نه فقط به صورت شفاهي برگرفته از تحليل و بر اساس واقعيتها در حوزه اقتصاد و سياست و فرهنگ آخرين وضعيت جمهوري اسلامي را تصوير كنيم. اين مسووليت دولت است كه تلاش ميكند در بخشهاي گوناگون انجام دهد، برخي وزرا اين كار را كردهاند؛ بخشي از آن گزارشات در سخنان رييسجمهور مطرح و به سمع و نظر مردم خواهد رسيد و طبيعتا اين هيچ منافاتي ندارد با احترام قايل شدن براي خدمات پيشينيان. ما مجبوريم و اين انتظار را داريم كه پس از پايان دوره چهارساله دولت هم هر دولتي كه آمد اگر تركيب دولت تغيير كرد يا پس از هشت سال تصويري از آخرين وضعيت ارائه كند. چيزي كه عوض دارد هيچ گلهيي ندارد. اگرچه با اصلاح روشهاي تهيه آمار و شاخصها انشاءالله آنچه دولت منتشر ميكند توسط ارزيابيهاي خارج از دولت هم تاييد خواهد شد.
برخي افراد نسبت به تغييرات مديريتي در دولت انتقاد دارند، مولفههاي دولت براي تغيير مديران چيست؟
مولفه اول كه رييسجمهور دولت تدبير و اميد براي هر انتخاب و انتصابي اصل قرار دادند علاوه بر آن جهات عمومي و تعهد، شايستگي افراد است و هيچ چيز ديگري اين اهميت را ندارد اگر كسي كاملا با ما است و شايسته نيست حق ندارد كه امانت مردم را به او بدهيم هم تقوا ايجاب ميكند نپذيرد هم نظام نبايد بپذيرد فردي كه شايستگي ندارد در مسووليتي كه شايستهاش نيست قرار بگيرد از اين رو اصل اول شايستگي است. غيرقابل انكار است كه وقتي يك تيم دارند با هم بازي ميكنند آهنگ واحد داشته باشند، ما نميتوانيم در تيم دولت غضنفر داشته باشيم كه به خودمان گل بزند، اين اصلا شدني نيست كه مديري در دولت در جهت مخالف اهداف دولت قدم بردارد. دولت عليه دولت نداريم و شدني نيست و هيچ فكري اين را نميپذيرد قطعا دولت شركت سهامي نيست و نميشود آن را تقسيم كرد بين اشخاص و نحلههاي گوناگون فكري. افراد داراي سلايق گوناگون سياسي هستند اما وقتي به دولت ميآيند بايد به ميثاق دولت پايبند باشند و آنچه ميثاقنامه دولت است مورد توجه و اهتمام قرار دهند جهتگيريهاي دولت را تعقيب كنند در غيراينصورت نبايد مسووليت بپذيرند و حتي در صورت پذيرش مسووليت مردانه از دولت خارج شوند.
گفته ميشود بسياري از اين تغييرات سياسي است؟
حتما برخي از تغييرات سياسي است طبيعي است كه در شرايط برابر و در شرايطي كه دو نفر شايسته وجود دارند كه هر دو توان انجام يك كار اجرايي را دارند در بين آنان فردي كه به سليقه دولت نزديكتر است و هماهنگتر است و در اين تيم بتواند بهتر بازي كند و فضا برايش تنگ نيست و نشاطش تحت الشعاع قرار نميگيرد ارجح است نسبت به كسي كه با تمام توانايي و شايستگيهاي برابر وارد تيم ميشود ولي فضا برايش تنگ است و احساس نشاط در فعاليت نميكند. طبيعي است كه انتخاب به آن سمت خواهد رفت، نميتوان كتمان كرد كه تصميمات در انتخاب سياسي نيست، نه، برخي از اين تصميمات حتما سياسي
است. اگر سياسي به مفهوم عام آن در نظر بگيريم دولت تدبير و اميد در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سياست حرفهايي دارد، در حوزه سياست داخلي و خارجي حرفهايي دارد، كساني كه طرز تلقي مغاير برنامههاي دولت را داشته باشند طبيعتا در اين دولت، خودشان نميتوانند ايفاي نقش كنند. اين را كتمان نميكنيم كه برخي از تغييرات سياسي است اما اصل اول شايستگي است و اگر اين جايي رعايت نشده است حق است كه نسبت به آن تذكر داده شود. شايستگي حرف اول را ميزند.
گفتمان سياسي دولت جديد را چقدر در لغو تحريمها و رفع و رجوع اقتصادي مردم موثر ميدانيد؟
پر واضح است كه در اين دوره 50 روزهيي كه به فرموده رييسجمهور به ميزان 500 روز در عرصه سياست خارجي تلاش به خرج داده شده است شما گشايش در فضاي سياسي كشور و حوزه روابط بينالملل را مشاهده ميكنيد. ميل و علاقه براي گفتوگو با رييسجمهور در سفر سازمان ملل و ميل براي برقراري ارتباط با وزير خارجه از سوي همه كشورهاي دنيا و منطقه كاملا نشانگر اين است كه آنهايي كه تلاش ميكردند جمهوري اسلامي را در دورههاي پيش در انزوا قرار دهند امروز برخلاف گذشته رفتار ميكنند.بالعكس رژيم صهيونيستي كه در گذشته با اقبال گستردهتري روبهرو بود و هر سال كه به سازمان ملل ميآمد با يك قطعنامه عليه ايران به خانه برگشت امسال در انزواي كامل قرار گرفت و مورد نقد جدي همكارانش قرار گرفته است. طبيعي است در چنين شرايطي كيست كه نداند رفتار جديد عقلايي سياسي توسط دولت اعتدال و خدمتگزار موجبات گشايش شده است و طبيعتا فعالان سياسي احساس آرامش بيشتري ميكنند و فضاي كسب و كار آمادگي بيشتري براي شور و نشاط پيدا كرده است. طبيعتا تا لغو قطعنامهها و برداشتن تحريمها از پيش پاي اقتصاد ايران و كاهش فشار از گرده ملت مظلوم ايران كه هنوز هم تحت فشارهاي وحشيانه و ظالمانه غرب و استبداد قرار داريم فاصله زياد است ولي ما كاملا اميدواريم ظرف مدت مناسبي انشاءلله فشارها به تدريج به حداقل ممكن كاهش يابد و اين را حاصل تدبير و عقلانيت در عرصه سياست خارجي ميدانيم نه انفعال و عقبنشيني از ارزشهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي.
پيشبيني شما از تركيب مجلس بعدي چيست؟
با توجه به فرصت باقيمانده تا انتخابات مجلس و آثار مثبت عملكرد دولت تدبير و اميد در اين مدت مجلس بعدي حتما مجلس اعتدال خواهد بود، مجلسي است كه فكر و انديشه و خردورزي و استفاده از خرد جمعي و كار همراه با مشورت و اتقان خواهد داشت. مجلس بعدي معجوني از چپ و راست معتدل در كشور است. اين عنوان، عنوان عموميتر است در صحنه سياسي كشور و برميگردد به روزهاي بعد از پيروزي انقلاب و تاكنون ادامه داشته است. اين اسامي تغيير كرده ولي اين مفهوم به نظرم مورد شناخت مردم است، فكر ميكنم عقلاي چپ و راست تشكيلدهندگان مجلس اعتدال در دوره آينده خواهند بود.
به عنوان يك شوخي و سوال پاياني تفاوت محمد شريعتمداري با حسين شريعتمداري در چيست؟
تفاوت در نام كوچكشان است يكي حسين يكي محمد ولي به لحاظ ماهوي تفاوت هست، ايشان خوب است و من خيلي بدم.
منبع: اعتماد