پایان زمستان سرد پیرمرد بازار و سیاست

حبیب​الله عسگراولادی كه روزگاری تندبادهای مقاومت در برابر دولت چپ​گرای موسوی را تحمل كرده و روزهای انتقادات گزنده در دولت اصلاحات را پشت سر گذاشته بود، صبح امروز دار فانی را وداع گفت.

نسرین وزیری: او در یکسال گذشته همچون «تک درخت پیر» عرصه سیاست به دلیل مواضع متفاوتش که شاید همچنان «شاد و پر امید» به آینده​ای روشن و معتدل مطرح می​شد، بار دیگر با انتقاداتی این بار از جانب اصولگرایان روبرو شد.

او که همراهی‌اش با انقلاب را از مبارزات پیش از پیروزی آغاز کرده بود، از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران نیز ابتدا به عنوان عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس اول و سپس وزیر بازرگانی دولت‌های رجایی و میرحسین موسوی انجام وظیفه کرد. تا اینکه در حلقه وزرای مغضوب کابینه آخرین نخست وزیر انقلاب، از بدنه دولت جدا شد و حضورش در مناصب اجرایی به نمایندگی ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی و عضویت در آن از سال 57 تا کنون خلاصه شد.

اختلاف نظرهای عسگراولادی و موسوی از زمان عضویت در حزب جمهوری اسلامی آغاز شد و به نامه نگاری مشترک وی با جمعی از وزرای کابینه موسوی به امام انجامید. عسگراولادی، ناطق نوری، ولایتی، توکلی، رفیق دوست، مرتضی نبوی و پرورش در بخشی از نامه خود نوشته بودند: «عده ای در دولت به دنبال دولتی کردن مردم هستند و عده ای به دنبال مردمی کردن دولت... اگر بخواهیم از این بن بستی که دچار آن شده ایم، بیرون بیاییم و قفل اقتصاد کشور باز شود، باید به دنبال مردمی کردن اقتصاد باشیم.» اختلاف نظر وی با بهزاد نبوی در خصوص «بسیج اقتصادی» اگرچه ابتدا به قهر نبوی منجر شد اما با بازگشت او، این عسگراولادی بود که عطای عضویت در دولت را به لقایش بخشید. خروجی که با جمله تاریخی امام همراه شد که «کسانی که نمی‌توانند یک نانوایی را اداره کنند، چگونه می‌توانند بازرگانی کشور را اداره کنند؟» و برخی عسگراولادی را مخاطب این جمله امام می​دانستند. {اینجا}

او در سال 60 نیز نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و در کنار عباس شیبانی و علی اکبر پرورش با محمدعلی رجایی رقابت کرد و آنچنان که پیش بینی هم می​شد، عرصه را به شهید رجایی واگذار نمود. از آن پس عسگراولادی به عنوان سکان‌دار موتلفه بیش از آنکه حضوری علنی داشته باشد در اتاق فکرهای اصولگرایان نقش آفرینی می‌کرد. چه آنکه پس از جدایی «روحانیون» از «روحانیت مبارز» و تغییر سبک نظارت شورای نگهبان در کنار چهره‌هایی چون ناطق نوری، حسن روحانی، محمد یزدی و محمدعلی شرعی، زمینه پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس چهارم را فراهم آوردند.

از انتقاد به اصلاح طلبان تا نامه نگاری با محمدرضا خاتمی

با پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری 76 و مجلس ششم، عسگراولادی همچنان کوشید به عنوان دبیرکل بزرگترین حزب اصولگرا جایگاه منتقد خود را حفظ کند. در چند دیداری که او با سیدمحمدخاتمی رئیس دولت وقت داشت همواره او را به مرز بندی با تندروهای اصلاح طلب توصیه کرد و نسبت به دل بستن دشمن به شعارهای ساختارشکنانه در درون بخشی از حاکمیت در ایران هشدار داد.

اما آنچه که او را در آن سال​ها خبرساز کرد، نامه نگاری​هایش با برادر رئیس جمهورو نایب رئیس اصلاح طلب مجلس بود. نامه​​های عسگراولادی با محمدرضا خاتمی که او بعدها آنها را حجتی برای قیامت خواند {اینجا} با هدف شفاف‌سازی و نقد مبانی تئوریک گردانندگان حزب مشارکت نوشته شده بود که از سوی همتایش در بزرگترین حزب اصلاح طلب دهه 70 ادامه نیافت. این نامه​ها شامل هفت نامه «حبیب​الله» به «محمدرضا» از سال 81 تا 82 بود که تنها پنج نامه با پاسخ روبرو شد. «جایگاه رای مردم»، «فضای سیاسی و رقابتی دو قطبی»،«پرهیز از ورود بیگانگان به امور داخلی کشور»، «عدم القای فاصله گرفتن مردم از حکومت»، «جایگاه رهبری در قانون اساسی»، «رابطه دین با حکومت»، «پرونده قتل​های زنجیره​ای»، «جایگاه رفراندوم در قانون اساسی» و .... مهمترین محورهای این مراسلات سرگشاده بودند. برادر رئیس​جمهور وقت از این رو دیگر به نامه​های همتایش در موتلفه پاسخ نداد که به زعم وی این نامه​ها به «ادعانامه​هایی برای اعمال محدودیت فعالیت​های جبهه مشارکت بدل شده و با سخنان رئیس​دفتر سیاسی موتلفه برای انحلال جبهه مشارکت و توقیف ارگان این حزب همراه شد». او پیشنهاد مناظره​ای در سه محور «اجرای اصل 59 قانون اساسی پیرامود رفراندوم»، «تحقیق درباره بودجه مراکز خارج از قوه مجریه نظیر صداوسیما و کمیته امداد» و «تحقیق درباره علل و عوامل قتل​های زنجیره​ای» را هم مطرح کرد که هرگز انجام نشد.

او که در روزگار عزلت نشینی طیف اصولگرا، حتی به سبب پسوند نام فامیلش -عسگراولادی مسلمان- مورد هجمه‌هایی واقع می‌شد (1)، در حالی به سبب ثروت خانوادگیش نیز در معرض انتقاد بود که به قول خودش از طفولیت در برنج فروشی و آهن فروشی کار کرده بود.

نسبت عسگراولادی با تحزب اصولگرایانه

مردان موتلفه که در انتخابات 86 از علی​اکبر ناطق نوری حمایت کرده بودند در انتخابات 84 نیز به تبع مشی تشکیلاتی خود که محوریت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را پذیرفته بودند از نامزدی علی لاریجانی حمایت کردند. اما عسگراولادی همچون گذشته اعلام کرد که موتلفه به احترام رای ملت، حامی رئیس جمهور و دولت است. اما این سبب نشد که او ولو پس از واگذاری کرسی دبیرکلی موتلفه به محمدنبی حبیبی به نقد برخی رویکردهای دولت نپردازد. انتقاد از حزب گریزی رئیس جمهور و کتمان حمایت​های اصولگرایان از او و هشدار نسبت به رویکرد ایرانی​گرایی برخی نزدیکان احمدی​نژاد مهمترین محورهای انتقادی او بود که حتی به دیداری پرحاشیه انجامید. {اینجا و اینجا} اما عسگراولادی همچنان تمایلی به افشای جزئیات مذاکراتش با روسای جمهور نداشت و بعدها تنها به بیان این نکته اکتفا کرد که به «رئیس جمهور گفتم یکی از مسایل تولی به ولایت است که برخی همراهان شما در تولی به ولایت امتحان خوبی پس نمی‌دهند؛ شما مراعات می‌کنید اما آنها مراعات نمی‌کنند».

با تمام این​ها موتلفه در انتخابات 88 از نامزدی احمدی​نژاد حمایت کرد و به نقل از عسگراولادی گفته شد « به دلیل اینکه در فضای کنونی نامزد اصولگرای دیگری وجود نداشته و موتلفه در صدد است تا فضا به دست اصلاح طلبان نیفتد ناگزیر به اعلام حمایت از کاندیداتوری احمدی نژاد هستند». (2)

مرداد 88 در فاصله دو ماهه از پیروزی احمدی​نژاد در دومین دوره ریاست جمهوری​اش حبیب الله عسگراولادی در نامه​ای به وی، هفت نگرانی جبهه پیروان خط امام و رهبری به رئیس جمهور را منتقل کرد. " نگرانی اصولگرایانی که به احمدی نژاد رای داده اند از عملکردهای اخیر وی"، "حیرت از انتصاب مشایی علی رغم اطلاع از وضعیت وی در افکار عمومی"، "بی دقتی ها و عدم مشورت با یاران صدیق انقلاب"، "اتخاذ روشی غیر از آهنگ ولایت"، "غره شدن به رای صادقانه و هوشیارانه مردم"، "گناه شکستن هر مورد از سوگند رئیس جمهور در تحلیف"و "رفتار غیر مناسبی که مشکلی برای پیشرفت مقتدرانه و عدالتخواهانه نظام جمهوری اسلامی است"؛ این هفت نگرانی و هشدار بود که به گفته نویسنده این نامه نتیجه ای جز "ریزش اعتماد مردم به مواضع اصولی و خداجویانه قبلی احمدی نژاد" و " خلل جبران ناپذیر در روابط میان قوا" نداشت.

منادی اعتدال و میانه​روی در بازار فتنه انگاری

اما زمستان سال 91 نام حبیب‌الله عسگر اولادی بیش از آنکه در کنار نام یارانش در موتلفه اسلامی دیده شود، در کنار نام نامزدهای مغلوب انتخابات 88 دیده می‌شد. «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» در حالی در چهار سال گذشته به عنوان «سران فتنه» شناخته شده و در معرض اتهاماتی از «تلاش برای انقلاب مخملی» و «بازی در زمین دشمن» تا «همسویی با آمریکا و انگلیس و اسرائیل» و حتی «تلاش برای براندازی نظام» از تریبون‌های مختلف از «نماز جمعه» و «سخنرانی‌های عمومی» گرفته تا «تحلیل‌های شخصی» و «مصاحبه» و.... قرار گرفتند. اما یکباره عسگراولادی اعلام کرد که آنها را فتنه‌گر نمی داند و گفت تعیین کردن مجرم کار ما نیست.

او که در دیداری با جوانان موتلفه خود را «پیر موتلفه» خوانده و نه «پدر» آن، نخستین بار در نشست هفتگی طرفداران حزب موتلفه اسلامی اعلام کرد که نامزدهای سال 88 مانند برادران حضرت یوسف(ع) هر وقت برگردند با آغوش باز نظام روبرو خواهند شد. او در این مدت چندین بار نسبت به اینکه چرا معتقد است موسوی و کروبی فتنه‌گر نبوده و در دام فتنه افتاده‌اند، توضیح داد و اظهار داشت: موسوی و کروبی مجرم نیستند.

مشی اعتدال گرایانه معلم اخلاق جلسات حزب جمهوری اسلامی، تنها شامل موسوی و کروبی نبوده است. چه آنکه او در سخنانی همچون سال های گذشته به نیکی از هاشمی رفسنجانی یاد کرده {اینجا} و حتی چهره‌هایی چون مدیر مسئول کیهان را به آرامش بخشی در جامعه توصیه کرد. او بی آنکه تزهایی همچون «دولت وحدت ملی» و یا «دولت ائتلافی» را ارائه دهد، به «جشن وحدت ملی» در انتخابات ریاست جمهوری 92 امید بسته بود و به نقل از وی گفته شد که مایل به نامزدی ناطق نوری از سوی طیف سنتی اصولگرایان است. {اینجا}

عسگراولادی اگرچه اخیرا با استقبال منتقدان دیروزش مواجه می‌شد، اما از سوی دیگر با مخالفت‌های یاران پیشین خود نیز روبرو بود. تقدیر 7 چهره اصلاح طلب نزدیک به مهدی کروبی از یکسو و خرده گیری‌های ارگان دولت احمدی​نژاد {اینجا} و هم حزبی‌هایی همچون جعفر شجونی {اینجا} از سوی دیگر شاهد این مدعا است. دامنه این انتقادات از چهره​هایی چون احمدخاتمی گرفته تا چند تشکل دانشجویی و حتی بیانیه تلویحی هیات رئیسه مجلس خبرگان نیز پیش رفت. {اینجا}

پیرمرد هشتاد ساله عرصه سیاست کشور اگرچه با تکیه بر عصایی چوبین قدم برمی‌داشت اما در نخستین ماه زمستانی سال گذشته با اتخاذ موضعی منحصر به فرد - در طیف اصولگرا- یک تنه پای تمامی انتقادها و ناملایمات ایستاد و عقب ننشست. این در حالی است که نگاهی به موضع گیری‌های چهار سال گذشته دبیرکل پیشین حزب موتلفه اسلامی نشان می‌دهد که هرچه دبیرکل جدید کهن سال ترین حزب اصولگرا بر لزوم توبه فتنه گرایان اصرار دارد و آنها را خطا کار می‌خواند؛ در عوض عسگراولادی در مقاطع مختلفی بر لزوم توجه به نظر طرفین و حل مسائل 88 با تکیه بر موضعی اعتدال گرایانه تاکید داشت. او نخستین بار یک هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در مراسم «طلایه‌داران آفتاب» که به بزرگداشت شهدای موتلفه اختصاص داشت، گفت: اینکه تصورمان این باشد که سلیقه‌ ما و اطرافیان ما حق‌اند و دیگران باطل‌، مثل خس و خاشاک به آنها نگاه کنند، هر کس چنین تصوری داشته باشد، در هر مقامی که باشد از بندگی خدا خارج شده؛ زیرا خدا به بندگان پیغام داده هنگامی که با هم حرف می‌زنید، به بهترین روش حرف بزنید.

او حتی در شرایطی که بسیاری هاشمی رفسنجانی را «ساکت فتنه» و یا «خواص بی بصیرت» می خواندند، به دفاع از وی پرداخت و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را که رئیس مجلس خبرگان رهبری نیز بود، شخصیتی مجتهد و صاحب نظر و قائم مقام امام خمینی(ره)و ولایت پذیر و اصولگرا خواند.

همین مشی معتدل بود که سبب شد بزرگانی از هر دو جناح به عیادت عسگراولادی بروند که به دلیل نارسایی قلبی و گرفتگی عروق از مردادماه در بیمارستان بستری بود.

خبرآنلاین دی ماه سال 91 در خبری، نظرات کاربران خود را درباره وی پرسیده بود {اینجا}. بیش از 80 درصد کامنت‌های این خبر دال بر انصاف و اعتدال وی بوده و اگرچه برخی به اوخرده گرفته اند که چرا دیر وارد عرصه و بیان این نظرات شده است اما شجاعت و نگرش سیاسی وی را قابل تقدیر خوانده‌اند.

پیوست:

1- برخی عسگراولادی را «یهودی» و «تازه مسلمان» می‌خواندند. او پس از سال‌ها سکوت در برابر این حرف‌ها در دیدار نوروزی جوانان موتلفه در این باره توضیح داد: علت اینکه پسوند فامیلی من مسلمان است، این است که اداره ثبت احوال منطقه در محله امامزاده یحیی بین خیابان ری و سیروس هم مسلمان و هم یهودی را ثبت می کرد. زیرا امامزاده یحیی یک ضلع محله اش به محله یهودی نشین می خورد. اما محل سکونت ما یهودی نشین نبود. در شناسنامه ها که می نوشتند، ملیت و تابعیت بعد از اسم و فامیل بود. ملیت ما هم اسلام یا مسلمان بود. نویسنده شناسنامه وقتی عسگراولادی را نوشته، مسلمان را آن طرف ملیت ننوشته. در کنار عسگراولادی نوشته، لذا فامیل من بین برادران و خواهرانم عسگراولادی مسلمان است.

2- حمایت موتلفه از نامزدی احمدی​نژاد پس از نشست انتقادی آنها با وی که رئیس جمهور از عملکرد خود دفاع کرده و انتقادهای آنان درباره رویکرد اقتصادی دولت و برخی یارانش همچون مشایی را نپذیرفته بود، برای برخی ابهام برانگیز بود. بویژه آنکه جامعه روحانیت مبارز در آن انتخابات از هیچ نامزدی حمایت نکرد. بعدها محمدنبی حبیبی شش دلیل برای این موضع گیری انتخاباتی موتلفه عنوان کرد.

۱۳۹۲/۸/۱۴

اخبار مرتبط