چراغی كه به پژوهشكده رواست بر ستاد انتخاباتی حرام است

عکس خبري -چراغي که به پژوهشکده رواست بر ستاد انتخاباتي حرام است

مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشكده خبر، در یادداشتی به نقد فعالیت‌های مسئولان وزارت علوم در استفاده از ظرفیت دانشگاه‌ها برای مقاصد سیاسی پرداخته است.

به گزارش نما ، "جلال خالقی" مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشکده خبر، در یادداشتی به نقد فعالیت‌های مسئولان وزارت علوم در استفاده از ظرفیت دانشگاه‌ها برای مقاصد سیاسی پرداخت و نوشت: بازگشت جریان فکری به مسئولیت‌های مدیریتی وزارت علوم که دانشگاه ایده‌آل را فضای سوزان فتنه 78 می‌داند و شأن دانشجو را تا پیاده‌نظام ستاد انتخاباتی خویش و شاید پیاده‌نظام اردوکشی خیابانی پایین می‌آورد و این امر به سبب تاثیرات مخربی که برای جامعه دارد، بسیار قابل تامل است. چرا که باید دید این نگاه چه بر سر توسعه علمی کشور و مسئولیت مجامع دانشگاهی در قبال پیشرفت دانش و تمدن‌سازی اسلامی خواهد آورد؟
بازی با کلمات را کنار بگذاریم، نه مفهمومی به نام "اعتدال" در ادبیات علوم سیاسی وجود خارجی دارد و نه آنچه در این ماه‌ها در حوزه‌های مختلف روی داده قرابتی با مفهوم ضمنی "اعتدال" داشته است، ریاست محترم دولت یازدهم در یکی از اولین سخنرانی‌های خویش تاکید کرد که "با کلید آمده‌ام و داس در دست ندارم"، اندکی بعد تغییر 18 رئیس دانشگاه‌های بزرگ کشور آن‌هم به طرزی که در شأن افراد نبود را مشاهده کردیم، این ادعای دولت محترم را به جد زیر سوال برد.
تغییراتی که برخلاف عرف همه مجامع علمی و دانشگاهی دنیا حتی جلسه تودیع و معارفه هم ندارند، یک روز صبح به شما که رئیس یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور هستید، زنگ می‌زنند و می‌گویند لازم نیست امروز سرکار بروید و سپس فرد دیگری به عنوان سرپرست یا مسئول به دفتر کار مدیر قبلی می‌رود، به راستی آیا نباید شأن افراد را رعایت کرد...!؟
همین تغییرات گسترده داس بر دست؛ که سبب شد دو سوم اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که ریاست آن نیز با ریاست محترم جمهوری است، به تغییرات گسترده در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعتراض کنند.
نویسنده این سطور همراه با نزدیک به یک هزار دانشجوی دیگر همزمان با نخستین روزهای آغاز به کار دولت یازدهم موفق به حضور در طرح ولایت شد، طرحی که اندیشه‌ها و فلسفه اسلامی را به دانشجویان آموزش می‌دهد، اما فشارها در همان اولین هفته‌های دولت تدبیر و امید به گونه‌ای بود که برخلاف روال سال‌های گذشته، امکان برگزاری دوره در دانشگاه فردوسی و برخورداری از فضای معنوی مشهد مقدس میسر نشد، بلکه طرح در اصفهان و دقیق‌تر بگویم محیط بیابانی و بد آب و هوای دانشگاه صنعتی اصفهان آن هم در ماه رمضان برگزار شد.
بگذریم که رئیس دانشگاه صنعتی هنوز 45 روز دوره به اتمام نرسیده بود که در زمره اولین روسای دانشگاه‌های کشور عزل شد تا درس عبرتی باشد، برای دیگرانی که می‌خواهند فضای دانشگاه‌های خویش را در اختیار برگزاری دوره‌های بصیرتی از این جنس قرار دهند.
همین زهر چشم دولت اعتدال کافی بود که برخی دوستان ما تابستان به این نتیجه برسند که احتمالا آخرین نسلی از دانشجویان هستیم که از نعمت طرح ولایت بهره‌مند می‌شویم، البته با تجربه‌ترها به ما یادآور شدند، این طرح حدود 20 سال است که تداوم دارد و همان‌گونه که سال‌های دوم خرداد را طی کرد، دولت تدبیر و امید را نیز همراهی می‌کند.
همه می‌دانیم گروه‌های موسوم به اصلاح‌طلب از ابتدای تشکیل دولت یازدهم سه وزارت‌خانه آموزش و پرورش، ورزش و امور جوانان و به‌ صورت ویژه وزارت علوم را مد نظر داشتند و در همین راستا پس از رای عدم اعتماد به "جعفر میلی‌منفرد" اولین وزیر پیشنهادی وزارت علوم دولت یازدهم به سبب آن‌که آتش بیار معرکه فتنه 88 شده بود، "جعفر توفیقی" که چهره‌ای با دیدگاه‌های یک جریان سیاسی مشخص بود، سکان موقت این وزارت‌خانه حساس را در دست گرفت.
فردی که چون اطمینان قطعی داشت به سبب سوابق خویش هیچ‌گونه شانسی برای اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی ندارد، به گونه‌ای انتحاری در این وزارت‌خانه عمل کرد و انجام داد هر آنچه را که یک وزیر تمام عیار به سبب احضار به مجلس جرأت انجامش را نداشت، بعد هم به رغم تلاش زیادی که صورت داد، دولت حتی اسمش را به مجلس نداد، زیرا عملکرد مدت سرپرستی وی در وزارت علوم شانس رای اعتماد گرفتن او را از قبل هم کمتر کرده بود.
در ادامه "رضا فرجی‌دانا" به وزارت علوم رفت، ولی وی نیز به رغم رای اعتمادی که از نمایندگان مردم گرفته بود در این مدت اقدامات گازانبری زیادی در این وزارت‌خانه گره‌خورده به پیشرفت‌های علمی و افق توسعه آینده کشور رقم زد که انجام همه آن‌ها در مدت به این کوتاهی تعجب برانگیز است.
سخن از انتصاب افرادی است که یکی از پر التهاب‌ترین دوره‌های پس از انقلاب را به فضای علمی و دانشگاهی کشور تحمیل کردند و به تصور خویش دانشگاهیان را تا سطح پیاده‌نظام احزابی که بیش‌تر آن‌ها اکنون و پس از فتنه 88 منحل شده‌اند، پایین آوردند.
به رغم انتقاداتی که از جنبه‌های مختلف فعالیت‌های دولت گذشته وجود دارد، پیشرفت چشم‌گیر در تقریبا همه زمینه‌های علمی پژوهشی مسئله‌ای نیست که قابل انکار باشد و قطعا سیاست ثبات و آرامشی که دولت گذشته پس از دوران ملتهب دوم خرداد در فضاهای دانشگاهی ایجاد کرد، در توجه این مجامع به رسالت اصیل خویش نسبت به توسعه علمی کشور، جنبش نرم‌افزاری و حرکت به سوی تمدن‌سازی اسلامی بی‌تاثیر نبود.
اساسا باید پرسید آیا دانشجویی که سطحش تا کف و سوت زدن برای طرفین مناظره‌های بی‌اساس پایین آمده، مجالی برای اندیشیدن به رسالت واقعی خویش پیدا می‌کند، فرصت می‌یابد تا از مسئولان وزارت علوم که این مهمان‌ها را به دانشگاه دعوت کرده‌اند، بپرسد چه اقدام عملی برای اجرای سیاست‌های کلان نظام و حرکت به سوی سند چشم انداز 1404 انجام داده‌اند...؟
صادقانه باید گفت با آنچه که از مسئولان کنونی وزارت علوم دیده‌ایم، امید چندانی به پیش‌برد روندهای راهبردی و کلانی هم‌چون اسلامی‌سازی محیط‌های علمی، ایجاد دانشگاه اسلامی و ایجاد علوم انسانی اسلامی نداریم، ولی آیا باید دست روی دست گذاشت و شاهد اقداماتی بود که نه تنها پیش‌روی حرکت علمی کشور را کند می‌کند بلکه زیرساخت‌ها و دستاوردهای کنونی را نیز دچار مشکل خواهند کرد...؟
دانشگاه‌ها در کنار حوزه‌های علمیه دو بال پیروزی انقلاب اسلامی بودند، بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی نیز به حق دانشگاه را کارخانه انسان‌سازی نامید، از سوی دیگر استکبار جهانی برخی از سنگین‌ترین ضربه‌های ملت ایران را از همین مجامع دانشگاهی خورده است، دانشجویان همین دانشگاه‌ها بودند که با خون خویش 16 آذر را رقم زدند تا هویت استکبارستیز جنبش دانشجویی را برای همیشه تثبیت کنند.
بر همین اساس بود که از ابتدای انقلاب مجامع دانشگاهی و قشر نخبه موجود در آن‌ها مورد طمع قدرت‌های شرق و غرب عالم قرار گرفت و آماج گروه‌های التقاطی وابسته به آنان شد، اگر بنده دانشجوی نسل سوم انقلاب این مسائل را در کتاب تاریخ خوانده‌ام، قطعا مسئولان کنونی وزارت علوم سال‌های اول انقلاب را به یاد می‌آورند که از خوابگاه‌های دانشگاه تهران که در تصرف گروه‌های چپی و الحادی بود تیربار سنگین بیرون کشیدند.
دغدغه‌های جریان سیاسی خاص حاکم شده بر وزارت علوم برای تثبیت هرچه سریع‌تر قدرت در سطح دانشگاه‌ها و بهره‌برداری از آن برای پروژه‌هایی همچون انتخابات پیش روی مجلس را، اگر چه تاسف‌آور می‌دانیم، ولی درک می‌کنیم، اما نگران کننده‌تر از تحرکات آن‌ها بی‌دقتی‌هایی است که سبب می‌شود به اسم بازگشت دانشجویان ستاره‌دار و استادان اخراجی که خود حدیث مفصل دارند، فردی که به سبب حضور در باندهای هرمی و کلاه‌برداری از دانشجویان اخراج شده یا شخص دیگری که به سبب پرونده اخلاقی خویش، شأن هزاران استاد زحمت‌کش دانشگاه‌های این کشور را لکه‌دار کرده است، به اسم دانشجو و استاد ستاره‌دار به فضای علمی و دانشجویی کشور بازگردند، آیا به بچه‌های مردم رحم نمی‌کنید؟
این روزها بازهم صحبت از احضار وزیر علوم به مجلس به گوش می‌رسد، احضاری که گفته می‌شود هم‌چون علت احضار وزیر ارشاد مبتنی بر انتقادات مراجع تقلید به عملکرد وی بوده است، اما این موضوع وقتی بیشتر رنگ واقعیت می‌گیرد که بدانیم در سفری که چند روز پیش وزیر علوم، تحقیقات و فناوری به شهر مقدس قم داشت، در کنار انتقاداتی که دیگران کردند سه نفر از مراجع معظم تقلید اصلا وی را به بیت خویش راه نداده‌اند.
تصور کنید وزیر فعلی علوم به فعالیت‌های سوال برانگیز خویش با همین روند کنونی ادامه دهد و بعد از گرفتن یک کارت زرد دیگر استیضاح شده و برکنار شود، بعد از مدتی سرپرست گذاشتن هم فرد دیگری بالاخره از مجلس رای اعتماد بگیرد، این وسط چه بلایی سر روند توسعه علمی کشور می‌آید؟
به عنوان دانشجو می‌پرسم، آیا ارتباط منفی معنی داری بین دغدغه‌های مدیران وزارت علوم برای استفاده از ظرفیت دانشگاه‌ها برای مقاصد سیاسی با بی‌توجهی به حوزه‌های علمی و پژوهشی وجود دارد و آیا افزایش دغدغه آنان در مسأله اول، بحث دوم را اگرچه هدف بنیادین تاسیس مجامع دانشگاهی باشد به حاشیه خواهد برد.
در برخی از بخش‌های دولت تدبیر و امید حساسیت‌های واضحی نسبت به آن‌چه رنگ و بوی دولت قبل را دارد عیان است، مصاحبه مسئول طرح سبد کالا یا تغییر نام "سفرهای استانی" به "پایش و پویش استانی" از جمله واکنش‌های ناشی از همین حساسیت است. ولی باید توجه داشت رشد علمی قابل توجهی که طی سال‌های اخیر به سبب وجود آرامش در محیط‌های دانشگاهی و دوری از تشنجی که در دوران دوم خرداد مطلوب برخی بود، رخ داد؛ بیش از آن‌که به یک دولت خاص تعلق داشته باشد دستاورد نظام جمهوری اسلامی است و نباید آن را تضعیف کرد.

۱۳۹۲/۱۲/۲۵

اخبار مرتبط