نسخه چاپی

اوضاع محیط زیست و وظیفه رسانه ها

سال‌هاست كه در برابر پیش فرضی چون جهان تك‌قطبی پس از جنگ سرد، از قدرتی دیگر نیز سخن به میان می‌آید و آن افكار عمومی ملت هاست. جهان كنونی ما اینك تنها در دولت‌ها و مناسبات اقتصادی و اشتراك و تضاد منافعشان خلاصه نمی‌شود.

به گزارش نما؛ محمدرضا محمدی در روزنامه ایران نوشت: سال‌هاست که در برابر پیش فرضی چون جهان تک‌قطبی پس از جنگ سرد، از قدرتی دیگر نیز سخن به میان می‌آید و آن افکار عمومی ملت هاست. جهان کنونی ما اینک تنها در دولت‌ها و مناسبات اقتصادی و اشتراک و تضاد منافعشان خلاصه نمی‌شود. امروز در برابر جنگ، در برابر کودتا، در برابر نقض حقوق شهروندی، در برابر نژادپرستی و حالا در برابر ترور و بنیادگرایی، نه فقط دولت‌ها که شهروندان مستقل از قدرت نیز به میان می‌آیند، در خیابان‌ها در راهپیمایی‌ها و در رسانه‌های شهروند‌محوری که ارمغان فناوری به این قدرتِ نو رسیده است.

در رقابت تسلیحاتی مبتنی بر پیشی گرفتن فناوری در سال‌های نه چندان دور، هر پدیده و یافته‌ای می‌توانست قدرت سخت دولت‌ها را متأثر کند اما گسترش فناوری ارتباطات به مرزهای نو، توانسته است تأثیرگذاری شهروندان را، جامعه مدنی را و گروه‌های مرجع اجتماعی و شخصیت‌های مستقل از قدرت را دگرگون کند آن چنان که فارغ از محدودیت‌های گذشته، تقابل یا تأیید اشخاص و نهادهای غیر دولتی در تحلیل رخدادها، حیاتی است. در جهان ما، دولت‌ها افزون بر پاسخگویی به احزاب و جبهه‌های سیاسی، افزون بر تعامل با بنگاه‌های اقتصادی، در برابر جامعه شهروندی نیز پاسخگو هستند و این ممکن نمی‌شد جز با گسترده شدن نقش رسانه‌های مکتوب، دیداری و شنیداری و البته به میان آمدن وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی. جهان امروز ما بیش از هر زمان دیگری، جهان مسئولیت‌پذیری در سایه سنگین دیده بانی رسانه‌هاست.

مسائل محیط زیستی به مدد رسانه‌ها که سیطره عقلانیت اقتصادی را خدشه‌پذیر کرده‌اند، بیش از همیشه به دغدغه‌ای جهانی بدل شده است. می‌توان شهروندان امروزی را آگاه‌ترین و در عین حال در مخاطره‌ترین شهروندان اعصار گذشته تاکنون نسبت به فجایع محتمل محیط‌ زیستی دانست. تغییرات اقلیمی که خود را در فجایعی چون خشکسالی‌های برگشت‌ناپذیر، سیلاب‌ها، طوفان‌ها، قحطی و مهاجرت‌های زیست محیطی نمایان می‌کند، جامعه مدنی را به کنش خودمختار واداشته؛ کنشی که گاه در برابر دولت‌ها و تصمیم‌سازی‌های بروکراتیک می‌ایستد و گاه در همراهی با آن.

وقتی ده‌ها کشور فقیر، با نوسانات اقلیمی جایی برای زندگی نخواهند داشت و زمانه‌ای که خاورمیانه ما و کشورهای شمال آفریقا بحرانی‌ترین وضعیت زیست محیطی را متأثر از تغییرات اقلیم دارا می‌باشند، وقتی با گرم شدن زمین حتی آینده شهرهایی چون پاریس و لندن و نیویورک نیز در مخاطره است و آب گرفتگی، زیست شهری را در این نمادهای شهیر از متروپلیس‌ها ناممکن می‌سازد، وقتی بیابانی‌شدن ایران و از بین رفتن منابع آب شیرین، ما را بیش از ایام دیگر، واهمه‌زده از آینده می‌گرداند باید نه تنها به تعدیل و تغییر در روش‌ها پرداخت که باید برای نجات، به دگرگونی در شیوه‌ها اهتمام ورزید و این ناممکن است بی‌آنکه رسانه‌ها به رسالت خویش عمل کنند و قدرت نوظهوری چون افکارعمومی را آنچنان آگاه سازند که دگرگونی‌های ضروری، مورد اقبال و پذیرش قرار گیرد و جامعه مدنی پشتوانه عملیات نجات زمین شود.

این رسانه‌ها هستند که می‌توانند تصویر تغییر اقلیمی را نه فقط در کلیشه‌ای از آب شدن یخ‌ها یا نماهای پساآخرالزمانی هالیوودی که در ترسیم دورنمایی ملموس، واقعی، انذاردهنده و قابل پذیرش از سال‌های نه چندان دورِ در راه، به شهروندان، سیاستگذاران و نهادهای قانونگذار ارائه کنند.

در ایران نیز مسائل محیط زیستی نیازمند توجه بیش از پیش شهروندان و جامعه‌مدنی است. پویایی امیدبخش سال‌های اخیر در سازمان‌های مردم‌نهاد، حرکت‌های داوطلبانه، فعالیت‌های مبتنی بر شبکه و پویش‌های اجتماعی سبب شده که محیط‌ زیست از حاشیه به متن ارتقا یابد و این خود رویدادی امیدبخش است اما در برابر حجم تهدیدات اقلیمی، به تلاشی وسیع‌تر و آگاهی بخشی خستگی‌ناپذیر محتاجیم. ورود برنامه‌های عامه‌پسند تلویزیونی و نشر پیام‌های چندرسانه‌ای محیط زیستی توانسته است به ذهنیت‌سازی مثبت شهروندان بینجامد و در کنار این سبک از انتقال پیام، افزایش ضریب نفوذ شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، عرصه جدیدی را برای فعالیت رسانه‌ای خبرنگاران حوزه محیط زیست، شهروندان داوطلب و پویشگران اجتماعی گشوده است.

آنچه تهدیدی همیشگی برای کنش‌های تخصصی چه در ایران و چه در دیگر کشورهای در حال توسعه است، برخورد غیر تخصصی، بخشی یا سیاسی با مسائلی از این دست است. اینکه تبار اجتماعی-سیاسی یا تعلق به دولت و نگرشی خاص از سوی یک مدیر، یک سیاستگذار و حتی یک نهاد رسانه‌ای، مقدم بر عملکرد در حوزه تخصصی‌اش پنداشته شود، آفتی مهیب برای کوشش‌های محیط زیستی است. وقتی مانایی شرایط زیست و سلامت شهروندان با دیدی جناحی به گروگان گرفته شود یا پروپاگاندای مرسوم برای وزن‌کشی‌های غیرتخصصی، قضاوت درباره حوزه‌های تخصصی را متأثر کند، آن هنگام جامعه، سوگوارانه، فرصت‌های خود را برای بهبود شرایط و مهیا کردن دورنمایی مناسب از آینده از دست داده‌است.

رسانه‌های ما در حوزه مسائلی چون محیط زیست می‌توانند پرچمدار نقد و داوری تخصصی باشند فارغ از لحن و نگرشی که متأسفانه در حوزه‌های دیگر مبتلایش هستیم. در مباحثی چون محیط زیست یا نظام سلامت و... برخورد اخلاقی، روایت اخلاقی و داوری اخلاقی می‌تواند زمینه‌ساز توسعه شود و این امیدواری را زنده سازد که اینچنین رویکرد اخلاقی، شهروندان و ناظران بیشتری را در گستره محیط زیست به میدان ‌آورد و آیندگان را منتفع از امانتی ‌سازد که اینک در دستان ماست.

۱۳۹۵/۵/۲۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...