نسخه چاپی

فقر در شبكه‌های اجتماعی فاروق ۷هزار ساله می‌زاید/ چرا پیام كشف محوطه‌باستانی‌ناشناخته در شیراز، مهم شد؟

پیامی تلگرامی كه حكایت از كشف یك محوطه باستانی بزرگ با ثروتی هنگفت در فاروق استان فارس داشت، به سرعت تكذیب شد، اما واقعیت چه بود؟

به گزارش نما به نقل از خبرانلاین، «بزرگترین گنج ایران دیروز اینجا پیدا شد انگار یه تخت جمشید دیگه هست ولی با این تفاوت که زیر زمین ساختنش ...اینجا الان حکومت نظامیه و اصلا نمیذارن کسی نزدیک بشه که کسی بخواد عکس یا فیلمی بگیره ...از تهرون و بقیه شهرها شاید نزدیک به صد تا ماشین اطلاعات با نیروهای ویژه اومدن اینجا ...»
این پیامی است که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. پیامی که خیلی زود از سوی مسئولان میراث فرهنگی تکذیب شد. با این حال، هنوز خیلی‌ها باور ندارند که این پیام دروغ است و انتشار آن میان گروه‌های اجتماعی ادامه دارد.

حوض آبی که داخلش هست هنوز پر از آبه

کشفی عجیب، چندی است که خیلی‌ از کاربران شبکه‌های اجتماعی را متعجب کرده است: «آقایون نیستید ببینید فاروق (استان فارس شهرستان مرودشت شهر فاروق) چه خبره بزرگترین گنج ایران دیروز اینجا پیدا شد انگار یه تخت جمشید دیگه هست ولی با این تفاوت که زیر زمین ساختنش ...اینجا الان حکومت نظامیه و اصلا نمیذارن کسی نزدیک بشه که کسی بخواد عکس یا فیلمی بگیره ...از تهرون و بقیه شهرها شاید نزدیک به صد تا ماشین اطلاعات با نیروهای ویژه اومدن اینجا ...نمونه این شهر مخفی شده هیچ جای دنیا نیست ...معبدی به اندازه یه زمین فوتبال زیر زمین کاملا بکر و دست نخورده با مجسمه هایی به طول 3 الی 5 متر عمدتا از طلا که تعجب همگان رو برانگیخته. خوبیش اینه که تا الان هیچ تخریبی در اون صورت نگرفته و همه چی سر جای خودشه ...همه جای دنیا آثار باستانی که زیر زمین مخفی باشن به مرور بر اثر فرسایش از بین میرن و اندک شواهدی فقط ازشون معلومه ولی اینجا در کمال ناباوری همه اشیاء سالم مونده البته مکان هم کاملا سرپوشیده هست و حتی حوض آبی که داخلش هست هنوز پر از آبه و این خیلی بینظیره، نسبت به گفته های کارشناسان اینجا قدمت این مکان سترگ به 7 هزار سال پیش برمیگرده که در نوع خودش کاملا استثنایی هست. مختصات و مشخصات داخل رو از دوست برادرم که خودش به عنوان کارشناس بومی منطقه وارد دهلیز و معبد زیر زمین شده متوجه شدم ...حتما سعی میکنم به هر طریقی که شده عکسی از این مکان به دست بیارم و واست بفرستم تا ببینی که چه عظمتی به مدت 7000 سال اینجا مدفون بوده و دست نخورده تا الان باقی مونده ... حتما خبررسانی کنید تا همه مردم ایران مطلع بشن بلکه‌ کاری صورت بپذیره که این هویت باارزش ملی ما چند ماه بعد سر از موزه های لندن و المان و فرانسه و روسیه سر در نیاره و تو خود ایران نزد خودمون باقی بمونه ...»

حتما خیلی‌ها این متن را خوانده‌ یا حتی برای دوستانشان فرستاده‌اند. هر چند میراث‌فرهنگی استان فارس آن را تکذیب کرده است. مصیب امیری، مدیرکل میراث فرهنگی استان فارس درباره‌ی این پیام گفته: «ادعاهای منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر کشفیات تازه در روستای فاروق از اساس کذب است.»

امیری همچنین اعلام کرده: «چندی پیش در پی ادعاهای مطرح شده تیم کارشناسی به منطقه اعزام شده اما ادعاها ثابت نشده و هیچ اثر باستانی تازه‌ ای در آن منطقه کشف نشده است.»

اما این تکذیبیه هم نقطه پایانی بر انتشار این پیام نبود. حتی وقتی برخی از دوستداران میراث فرهنگی گفتند که عکس‌های منتشر شده همراه این پیام مربوط به تصویر پلکان سنگی نیز متعلق به معبد باستانی "DOLICHES" در نزدیکی شهر "غازی آنتپ" در ترکیه است. اما باز هم مانعی بر رد این پیام و دست به دست شدنش در فضای مجازی نشد. چرا؟ گفته می‌شود شاید یکی از دلایل بی‌اعتمادی کاربران به مسئولان میراث‌فرهنگی است و همچنین فقر فرهنگی و اقتصادی. این عوامل دست به دست می‌دهد تا مردم همچنان در برابر واژه «گنج» همچون قصه‌ علی‌بابا که در غاری گنجی را کشف کرد، متعجب شوند حتی اگر پایه و اساس علمی نداشته باشند.

همانطور که پیش از آن این پیام منتشر شده بود: «صبح روز یکشنبه در روستای عنا شهرستان باشت به دستور رییس میراث فرهنگی باشت اقای حاتمی طبق نسخه قدیمی که دردست داشتند تونلی در وسط تپه که با ساروج پلمپ شده بود را باز کردند و در حفاری‌هایی که سه روز انجامید یک جسد مومیایی شده دوران هخامنشی به نام موبانا که احتمالا یکی از نوه یا نتیجه های داریوش دوم بوده است را از دل خاک بیرون اوردند و همراه با طلاها و جهیزیه های آن به شهرستان باشت برای تحقیق بیشتر انتقال دادند.»

به نظر می‌رسد که باور «حوض آبی که داخلش هست هنوز پر از آبه» یا «کشف یک مومیایی دوران هخامنشی» برای مردم راحت‌تر است تا صحبت‌هایی که مسئولان میراث‌فرهنگی درباره‌ی تکذیب خبرهایی از این دست. از طرفی انتشار این خبرها، خیلی‌ها را به این فکر می‌اندازد که به دنبال کشف گنج زندگی خودشان بروند.

7هزار سال پیش هنوز طلا را نمی‌شناختند

«سراپا دروغ و خزعبلات است». این را «علی‌ هژبری» می‌گوید، یکی از باستان‌شناسان که روی دوره‌های تاریخی ایران کار کرده. او این پیام را چنین رد می‌کند: «7000 سال پیش ما در دوران مس سنگی بودیم. اسم این دوران نشان می‌دهد که بشر هنوز فلزاتی مانند مس را با ابزار سنگی در کنار هم استفاده می‌کند. معنایش این است که هنوز مفرغ، آهن، طلا و نقره را نمی‌شناسد. بنابراین این‌ها داستان‌های ایندیانا جونزی هستند که مردم را در موضوع گنج یابی به رقابت وا می‌دارد.»

او از مردمی می‌گوید که مشکلات اقتصادی امانشان را بریده است: «مردم می‌خواهند با این کارها شانس خود را بیازمایند و یک شبه ره صد ساله بپویند و صاحب مکنت و مال شوند. گنج، واژه عجیبی است. دهان پر کن است. شامه روح آزرده از فقر را قلقلک می‌دهد. البته آن چیزی که این هموطنان گنج می‌نامند ما میراث فرهنگی می‌دانیم و حتی بدتر آن‌ها فقط طلا و نقره و مجسمه و ... می جویند و لایه لایه و رگه رگه های تپه‌های باستانی را که قرن‌ها اطلاعات زندگی مردمان آبا و اجدادی ما را در خود نهفته به راحتی زیر و رو کرده و نابود می‌کنند.»

بنابراین این سوال پیش می‌آید؛ این قاچاقچیان اشیاء عتیقه هستند که از این دست پیام‌ها را منتقل می‌کنند و در جستجوی راهی برای فروش هستند: «من بعید می‌دانم چنین ککی را فقط بی‌پولی در تنبان فقیران انداخته باشد. حتما کسانی که از این زیر و زبر کردن و نابودی بهره‌های بزرگ سیاسی-فرهنگی می‌برند، در ماجرا دست دارند همان دست هایی که داعش را به سرعت برای نابودی آنچه در آینده مایه اتحاد اقوام و همبستگی ملی خواهد شد را تخریب کرد. همه آنهایی که آثار باستانی است و نه گنج. این تفکر گنج یابی به زمانی بر می‌گردد که باستان‌شناسی هنوز به صورت علمی شکل نگرفته بود و عتیقه جویان غربی برای پر کردن موزه های خود راهی شرق شدند.»

روندی که این عتیقه‌جویان غربی پیش می‌گرفتند به چه صورت بود؟ هژبری می‌گوید: «آن‌ها بجای اینکه ارزش واقعی این آثار را به ما نشان دهند در واقع ارزش مالی آن‌را آن‌هم به بهایی ناچیز در چشم ما پر زرق و برق کردند. نمی‌دانم چقدر سفرنامه‌های خارجیانی که به این دیار آمدند را مردم ورق می‌زنند. در آن‌ها پر است از یک چیز؛ فقر ما، ضعف حکام گذشته ما، فساد دست اندرکاران و از اینجا مردم در واقع همیشه کلاه خودشان را سفت نگه داشتند و برایشان مهم نبود که این آثار چه نقش مهمی برای ملیت دارد. چون برای پر کردن چاله‌های فقر به پول آن گنج نیاز داشتند تا ضعف دولت حاکم را نسبت به رسیدگی به آن‌ها بپوشانند من فکر می‌کنم عامه مردم هنوز همان نگاه را داریم یعنی این گونه متن ها را در ظاهر قاچاقچیان عتیقه در دنیای مجازی می پراکنند.»

چه کسانی از تخریب آثار باستانی سود می‌برند؟

آیا فکر کرده‌اید که چه کسانی می‌توانند از تخریب آثار باستانی بهره ببرند؟ این باستان‌شناس توضیح می‌دهد: «گروه‌های فراوانی به طمع اینکه یک شب سختی بکشند و عمری راحت باشند در سراسر کشور در حال تخریب آثار باستانی هستند. این گروه‌ها برای اینکه انگیزه کافی داشته باشند به پشتوانه دستگاه‌های فلزیاب و یا نسخه‌های گنج که همه تقلبی هستند دست به این کار می‌زنند. در آخر هم که کلی از آثار را زیر و رو کرده‌اند و هیچ نیافتند، دنبال کار خود می‌روند و دوباره در شب‌های بعدی به بهانه اینکه نقطه درستی انتخاب نکرده‌اند، حفره دیگری در نزدیک آن یکی ایجاد می‌کنند و الی آخر. آنچه باقی می‌ماند خرابه‌ای است از یک اثر باستانی که همه چیز آن به هم ریخته است. با این وصف آن مطالب علمی از یک زیستگاه قدیمی تبدیل می‌شود به کپه‌ای از خاک بی‌ارزش. حال به نظر شما در این فرایند تخریبی چه کس یا کسانی بیشترین بهره را برده‌اند؟»

هژبری می‌گوید: «به نظر من عده‌ای با انتشار این دست خبرها، مردم را تحریک می‌کنند که به دنبال گنج‌های پنهان بروند.»

۱۳۹۵/۹/۱۴

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...