ابوالفضل توکلیبینا، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در باره جریان منجر به اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخستوزیر وقت رژیم پهلوی توسط مؤتلفه به خبرنگار نما گفت: فردای روزی که حضرت امام(ره) را به ترکیه تبعید کردند شاخه نظامی جمعیتهای مؤتلفه جلسهای را در منزل یکی از یاران مؤتلفه تشکیل داد. پس از هفده هجده ساعت بحث و گفتگو مشخص شد سه نفر مفسد فیالارض هستند، شاه، نصیری رئیس وقت ساواک و حسنعلی منصور نخستوزیر وقت.
حسنعلی منصور عامل تبعید امام(ره) به ترکیه بود
وی افزود: از بین این سه نفر حسنعلی منصور بیشتر از سایرین به حضرت امام(ره) بیادبی و بددهانی میکرد و او بود که بیسر و صدا لایحه کاپیتولاسیون را به مجلس شورای ملی وقت برد و امام(ره) را به ترکیه تبعید کرد.
این عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در خصوص پیوستن شهید محمد بخارایی به شاخه نظامی مؤتلفه اشاره کرد: شهید بخارایی جوان هجده ساله فوقالعادهای بود که عضو شاخه نظامی شد و دوره نظامی دید و در نوزده سالگی اقدام به اعدام انقلابی منصور کرد.
شهید محمد بخارایی: تا مادامی که امام ما در ترکیه در تبعید است همگیتان زیر نظر هستید و به سزای اعمالتان میرسید
وی با اشاره به اظهارات شهید محمد بخارایی در بیدادگاه شاهنشاهی و پیامد آن مطرح کرد: در دادگاه به شهید بخارایی، آن جوان رشید گفته شد تو را گول زدهاند. بدنام میشوی. شهید محمد بخارایی هم در پاسخ به این گفتهها شجاعانه گفت رجزخوانی نکنید. تا مادامی که امام ما در ترکیه در تبعید است همگیتان زیر نظر هستید و به سزای اعمالتان میرسید.
توکلیبینا در ادامه اضافه کرد: بلافاصله دادگاه را تعطیل کردند و رئیس دادگاه و دادستان پیش شاه رفتند و این مسئله را مطرح کردند. در واقع یکی از دلایل اینکه امام را بیشتر از یک سال در ترکیه نگه نداشتند همین اظهارات شهید بخارایی در دادگاه بود.
اظهارات شجاعانه شهید بخارایی عامل کوتاه شدن تبعید امام در ترکیه بود
وی در خصوص حمایت امام از زندانیانی از مؤتلفه که به علت اعدام انقلابی منصور زندانی بودند، با بیان خاطرهای گفت: ما در زندان بودیم. حاج سید محمد علمدار یزدی که از بازاریانی بود که وضع مالی خیلی خوبی داشت، خدمت امام در نجف رفت و پول زیادی را جلوی ایشان گذاشت و گفت من از رفقای آقای توکلیبینا هستم. وقتی این جمله را گفت امام با دو دست پول را برگرداندند و گفتند این جوانان در زندان هستند و ممکن است خانوادههایشان به خاطر فشار مالی متلاشی شوند. این پول را ببرید و به خانوادههای این زندانیان بدهید. حاج سید محمد علمدار یزدی به ایران برگشت و با خانمم به زندان به ملاقاتم آمد و آنچه را که بین او و امام گذشته بود برای ما گفت. ما تشکر کردیم، اما پول را نپذیرفتیم.