نسخه چاپی

صحبت‌های صریح مسن‌ترین بسكتبالیست ایران با فارس؛ كسانی مربی لیگ‌برتر شده‌اند كه درجه 3 و 4 هستند/ هرگز گردن كج نمی‌كنم

عکس خبري -صحبت‌هاي صريح مسن‌ترين بسکتباليست ايران با فارس؛ کساني مربي ليگ‌برتر شده‌اند که درجه 3 و 4 هستند/ هرگز گردن کج نمي‌کنم

مسن ترین بازیكن بسكتبال ایران می گوید: كسانی در حال حاضر مربی و مدرس بسكتبال شده‌اند كه درجه ۳ و ۴ هستند و خاك این رشته را نخورده‌اند.

به گزارش نما، بابک نظافت این روزها با ۴۴ سال، مسن ترین بازیکن بسکتبال ایران شناخته می‌شود. آنطور که خودش می گوید، فعلا قصد خداحافظی از این رشته را ندارد و اعلام کرده پیشنهاد باشد باز هم بازی می‌کنم چون بدنم آماده است.

او که در اکثر تیم های ایرانی بازی کرده و در تیم ملی هم چندین سال حضور داشته، این روزها از وضعیت فعلی بسکتبال ایران و حضور پر رنگ افرادی که خاک این رشته را نخورده‌اند، گلایه دارد و می‌گوید: آتش بسکتبال را امثال من روشن کرده‌اند اما کسانی خودشان را در آن گرم می‌کنند که زحمتی برایش نکشیده‌اند.

نظافت به شدت از مدیران بسکتبال گرگان ناراحت است و تاکید می‌کند کلاهش هم آنجا بیفتد، دیگر باز نمی گردد. او که این روزها زندگی اش را به کیش برده و در این جزیزه به استراحت می‌پردازد، معتقد است برخی مربیان به خاطر اینکه در آینده شاید جانشین آنها شود، از جذبش خودداری می کنند.

* اهل زد و بند نیستم و خودم را تحمیل نمی کنم

* کسانی مربی شده‌اند که با ۴ بازیکن نوجوان آنها را شکست می‌دهم

* به مدیر تیم‌های ملی گفتم افراد ضعیف را دور خود جمع کرده‌اید

* سرمربی فعلی لیگ برتری به دنیا نیامده بود که در تیم ملی بازی می کردم

* به خاطر ترس از جایگاهشان مرا نمی‌خواهند

* از دستشان طلا هم بریزد، دیگر به گرگان برنمی‌گردم

* اگر می‌خواستم گردن کج کنم، جلوی مشحون این کار را می‌کردم

* آنهایی که دور این بسکتبال می‌چرخند، مربیان درجه ۳ و ۴ هستند

*گفت‌وگوی مشروح بابک نظافت را در زیر می‌خوانید:

لیگ برتر چند روز دیگر آغاز می‌شود، اما امسال ظاهرا هنوز تکلیف‌تان مشخص نیست؟

پیشنهاد جدی نداشته‌ام و نمی توانم دروغ بگویم. قبل از این مسئولان تیم مس رفنسجان که اولین حضورشان در لیگ برتر است، صحبت‌هایی داشتند، اما دیگر خبری نشد. همه می‌ترسند مرا جذب کنند!

چرا؟

چه عرض کنم. متاسفانه بسکتبال ایران هم شرایطش اینطور شده است که کسانی که مرد میدان بودند و ۲۰، ۳۰ سال در زمین مسابقه تجربه کسب کردند، همه یا خارج از گود نشسته‌اند یا از ایران رفتند و مقیم کشورهای دیگر شده‌اند.

منظورتان چه کسانی است؟

کسانی که در تیم ملی نوجوانان هم تجربه بازی نداشتند، الان در لیگ برتر با زد و بند سرمربی تیم‌های مختلف شده‌اند. من هم حوصله پاچه خواری یا رفاقت با کسی را ندارم که بخواهم خودم را تحمیل کنم. دوست داشتند باری آنها بازی می‌کنم، تیم‌شان را می‌سازم و خیلی شیک و آلمانی تحویل شان می‌دهم.

یعنی به خاطر این اخلاق، کسی دنبال شما نمی‌آید؟

من ۲۵ سال در لیگ و تیم‌ های مختلف بازی کرده‌ ام و هر سال به همه نشان دادم و ثابت کردم که ما هم بلد هستیم اما متاسفانه برخی دنبال افرادی هستند که چیزی بلد نباشند و آماتور باشند. فقط اسمشان است که فصل قبل تیمداری کرده‌اند، اما خود من با چهار تا بازیکن نوجوان آنها را شکست می ‌دهم.

سال گذشته بیرون بودید، اما در میانه فصل دو تیم همزمان خواهان شما شدند.

فصل گذشته به نفت آبادان رفتم و یار مقابلم را طوری کنترل و دفاع کردم که تنها ۷ امتیاز آورد و خودم هم ۳۰ امتیاز گرفتم. دیگر باید چطور باید بگویم که هستم و خودم را ثابت کنم. متاسفانه مشکل این است که مدیران آدم های بزرگ را نمی‌ خواهند. یک تیمی بود که نمی خواهم اسم شان را بیاورم با من تماس گرفتند که برای کمک می آیی، من هم گفتم هستم، اما بعد از آن به من اعلام کردند که سرمربی تیم گفته است اگر بابک نظافت نیاید، بهتر است.

چرا این صحبت ها را می‌کنند؟ مگر از بابک نظافت ترسی دارند؟

به خاطر این است که آن مربی با خودش فکر می‌ کند که اگر بابک نظافت بیاید، هوادار پیدا می‌کند و حرفش هم که خریدار دارد و آن وقت ما را بیرون می کنند و او جای ما می‌آید. تفکرشان این است که ما را نمی‌خواهند، اما واقعا تفکر کاملا اشتباهی است. به این فکر نمی کنند که اگر تیم شان قوی تر شد به سود خودشان هم است.

پس ترس به خاطر جایگاه شان است.

به نظر من کسی که از کار و عملکرد خودش مطمئن باشد که نباید حضور فرد دیگر بترسد و دنبال حاشیه باشد. مثل این است که یک آشپز در رستوران جوجه کباب خوب درست می‌کند، اما حاضر نیست کسی که چلو کباب خوبی درست می‌کند را کنارش داشته باشد و اگر بد مزه هم باشد، می‌گوید خودم درستش می‌کنم. هیچ طوری نیست. جلو بروید ببینیم چطور می‌شود. ورزش مال شما که آن را به کثافت کشیده‌ اید.

ظاهرا دل پر دردی دارید.

متاسفانه شرایط را اینطور کرده‌ اند و تصورشان این است که بابک نظافت اگر جایی برود، حتما می‌ خواهد بعد بازی آنجا مربیگری کند. واقعیت این است که من هم مربیگری را دوست دارم و کارت درجه یک هم گرفته‌ام، اما نمی خواهم جای کسی را بگیرم.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

زندگی ام را به جزیره کیش منتقل کرده ام و آنجا می مانم. از زندگی ام راضی هستم و نمی خواهم وارد این مسائلی که درست کرده اند شوم. من چند روز قبل با مسعود قاسمی، مدیر تیم های ملی هم صحبت کردم و مسائلی را گفتم.

چه مسائلی؟

گفتم من هم می‌ توانم در فضای مجازی مشکلات و نقطه ضعف های فدراسیون شما را لیست کنم و بگویم، اما این درست نیست که شما افراد ضعیف را دور خود جمع کرده اید و به فکر بهبود کار نیستید. گفتم من نمی خواهم منتقد شما باشم و با یک خداحافظی خوشحال تان می کنم.

منظورتان کادر فنی تیم های ملی بود؟

در مورد هر چیزی. به عنوان مثال بهزاد افرادی که چندین سال در تیم ملی بوده و کاپیتانی کرده است را رها کرده اید و آقای ایکس را به عنوان سرمربی جوانان و نوجوانان انتخاب می کنید؟ دلیل این انتخاب ها چیست؟ این فرد در کدام کوره پخته شده است؟ فقط به خاطر اینکه در فلان باشگاه چهار تا بازیکن را تمرین داده انتخابش کردید؟ خدا شاهد است یکی از مربیان و مدرسانی که همین الان کلاس برگزار می کند زمانی که ما در ذوب آهن بازی می کردیم، بیرون می ایستاد و تماشا می کرد. این اتفاقات را می‌بینیم، تاسف می خوریم.

الان نه تنها در بسکتبال بلکه در رشته های دیگر هم مربیگری و گرفتن مدرک رابطه ای و با لابی شده است.

دقیقا همین طور است، اما این نوع زندگی را نمی خواهم و نمی پسندم. هرکسی از راه رسیده «فیبا کوچ» و مربی تیم ملی شده است، در حالی که ما خاک بسکتبال را خورده ایم. من حوصله این را دارم که با بچه ها سر و کله بزنم و چهار نفر مثل خودم درست کنم، اما می‌گویند نه و پسر فلان مربی را بیاوریم. به دنیا نیامده بودند، من در تیم ملی بازی می کردم. واقعا شان بسکتبال را پایین آورده ‌اند و خجالت آور است.

من به راحتی خودم را نمی فروشم، دنبالم آمدند، می روم و نخواستند هم فدای سرشان.

ظاهرا وقتی تیم ها به مشکل می خورند دنبال شما هستند.

الان خیلی از تیم ها دست نگه داشته اند، اما وقتی چهار تا بازی را ببازند، آن وقت یادشان می افتد که بابک نظافتی هم وجود دارد.

خودت تمرین می کنی؟

بله هر روز تمرین می کنم. همین الان می خواهید صمد را ۴۰ دقیقه دفاع کنم و ۵ امتیاز هم نتواند بیاورد!( با خنده)

از وضعیت بسکتبال گرگان اطلاع داری؟

۸ سال در گرگان بودم اما از رفتار مدیران آنها زده شدم. زمانی که تیم شان نهم بود و رفت و آمد و لباس پوشیدن هم بلد نبودند، رفتم و کلی حرفه ای گری کردم و به اندازه خودم زحمت کشیدم و تیم رفته رفته به بالای جدول آمد، اما بعد از اینکه تیم وضع مالی اش خوب شد و ۸ میلیارد پول آمد، اولین نفر مرا اخراج کردند. به چه کسی باید این مسائل را بگویم، به کسی که بادمجان دور قابچین است و تا حالا شورت ورزشی هم نپوشیده است، چه توضیحی بدم؟ به خاطر همین مسائل دیگر از گرگان زده شدم و از آنجا برای همیشه خداحافظی کردم.

اگر پیشنهادی باشد باز هم بر نمی‌گردید؟

اصلا. اگر کلاهم آنجا بیفتد هم طلا هم از دست شان بریزد دیگر نمی روم، چون زحمت زیادی برایشان کشیدم. در مهمانسرا می‌خوابیدند و چقدر توضیح دادم که تیم باید قبل از بازی هتل برود. زمانی که تیم در لیگ برتر دوم شد، قراردادم ۴۰ میلیون تومان بود و دوستانه برای آنها بازی کردم، اما همان سال سرمربی تیم را کنار گذاشتند. من ۸ سال برای آن تیم زحمت کشیده بودم و به دردشان می‌خوردم که چند بازیکن جوان را پرورش بدهم و بالا بیاورم، اما نخواستند، چون درک این کار را نداشتند.

شاید مربیان دیگر لابی شان قوی بوده است.

به هرحال اینطور است. حکایت ما با اینها حکایت کسی است که تا سر کوچه شان هم مسابقه نداده و تفاوت بین موتور ۱۰۰۰ و موتور ۱۲۵ است. دوست ندارند کسی با موتور ۱۰۰۰ نزدیک آنها باشد، چون موتور خودشان دیگر نما ندارد. آنها کارشان را بلدند و برای کسانی خاک بسکتبال را خورده‌اند حاشیه درست می کنند تا آنها کنار بروند و یک سری افراد که کنار مرییان دیگر یک مدتی کار آنالیز کرده‌اند و دم درِ فدراسیون نشسته‌اند، بیایند و کار را دست بگیرند. اما ما این کارها را بلد نیستیم.

یعنی هرکسی که دم فدراسیون را ببیند، کار می‌گیرد؟

بله، اما من بلد نیستم جلوی کسی گردن کج کنم و اگر می خواستم این کار را بکنم، جلوی «محمود مشحون» این کار را می کردم و ۱۰ سال دیگر تیم ملی بازی می کردم. برای من اخلاق و رفتار در زمین مهمتر از همه چیز بود. کسی که ۵ بار هم سالن آزادی را از نزدیک ندیده است، در رده ‌های پایه تیم ملی کمک مربی شده است. آتشی که من و امثال من با دست و بال سوخته آن درست کرده‌اند حالا کسی دیگر خودش را گرم می ‌کند.

ورزش ایران طوری شده که افراد رک و صریح را نمی پذیرد. شما این موضوع را به جان خریده اید؟

اتفاقا کسی که درست و رک و صریح است به درد این ورزش می خورد و باید التماسش را هم کنند. من برادر خودم هم باشد، خطا کند، او را نمی‌پذیرم. آیا این مسئله بودار نیست که بازیکنی که فصل گذشته ۱۰۰ میلیون می‌گرفته حالا ۵۰۰ میلیون گرفته است؟ من دنبال این کارها نیستم و می‌خواهم ۴ تا بازیکن جوان رشد کنند و نان بخورند. همه آنهایی که دور این بسکتبال می‌چرخند مربیان درجه ۳ و ۴ هستند و با دو سال آنالیز وارد لیگ برتر شده‌اند و دوران بازی شان عددی نبوده‌ و رزومه‌ای ندارند.

اینها تا حالا در غرب آسیا هم بازی نکرده‌اند و با پول برای خود رزومه درست کردند. زمانی که تیم ها ۳۰۰ میلیون پول داشتند آنها با یک و نیم میلیارد بهترین بازیکنان ایران را می‌خریدند و شدند بهترین مربی ایران.

با این شرایط وضعیت بسکتبال ایران را چطور می‌بینید؟

فعلا که دوستان در لیگ برتر پول ها را می‌گیرند و هزینه می کنند. شهرداری گرگان به عمر خود ۹ میلیارد را ندیده بود الان به راحتی هزینه می کند. زمانی که ما بازی می‌کردیم کل بودجه ۸۰۰ میلیون و ۹۰۰ میلیون بود و بدبختی جای خواب و اتوبوس رفت و آمد داشتیم.

۱۶ تیم در لیگ برتر تعداد زیادی نیست؟

نمی دانم چه بگویم. امیدوارم مسابقات خوبی باشد، اما برگزاری مسابقات به صورت متمرکز چیز جالبی نیست.

تا هر زمانی که پیشنهاد باشد بازی می‌کنی یا قصد خداحافظی داری؟

دوست دارم خداحافظی کنم، اما نمی‌گذارند ( با خنده). امسال هم اگر باشد بازی می‌کنم.
منبع: فارس

۱۳۹۹/۸/۱۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...