نسخه چاپی

تهران، هویتی مغشوش

عکس خبري -تهران، هويتي مغشوش

در آستانه وارد شدن به قرن خورشیدی جدید پایتخت نه چندان پر قدمت ایران چه چیزی را به آینده اش تحویل می‌دهد؟ در پس شلوغی‌های این شهر پر جنب و جوش كدام خصلت می‌تواند عنصر معنا دهنده برای تهران باشد؟


به گزارش نما، برای جستجوگری که زیاد سفر می‌کند همیشه آن چیزی که بیش از همه جلب توجه می‌کند نشانه‌های هویتی شهرهاست. آن هم شهرهایی که کوله بار سنگین تاریخ را بر دوش کشیده اند و بناهای پرعظمت و باشکوه تاریخ بشریت را در دل خود جای داده‌اند. در اعصار گذشته بر فضای هر شهر بزرگی روحی حکومت داشت. چنانکه بودلر شاعر سرشناس فرانسوی، پاریس افسون شده عصر ناپلئون سوم را با بیان شاعرانه اش «شهر پر از ازدحام، شهر پر از رویا، آنجا که اشباح در روز روشن بر عابران چنگ می‌اندازند» توصیف می‌کند. آن هم آن پاریسی که مهد اندیشه و تفکر مسیحی قرون وسطی جهان مغرب زمین بود.

امروز، اما برای جستجوگری که قصد دست یافتن به فضاهای گمشده در هیاهوی شهرهای مدرن را دارد گذر کردن از اصفهان و شیراز تا پاریس و وین یا از کلکته و بنارس تا قاهره و دمشق که هر یک کانونی برای بازنمایاندن یک سنت معنایی دیرینه هستند سفر به عمق بینش‌هایی ناهمگون خواهد بود. از این رو چنین سفری تنها نقل مکان کردن از یک ناحیه جغرافیایی به مکانی دیگر نیست بلکه فرارفتن از یک اقلیم معنایی به فضای معرفتی جدید یا حتی متضادی هم خواهد بود. از این رهگذر تلاقی نور و گنبد و کاشی فیروزه در چشم انداز شهری اصفهان که نمودگار دین باوری ایرانیان در سده‌های دراز است با منطق معماری شهری چون پاریس در جهان غربی که مفردات اندیشه هلنیستی و اومانیستی در آن تعین پیدا کرده در دو قطب مخالف هم می‌ایستند.

اما از چنین جنبه‌ای تهران امروز را چگونه می‌توان دریافت. فضای شهری تهران نمایانگر کدام زیرساخت هویتی می‌تواند باشد؟ این شهر اگرچه پایتخت جامعه‌ای است که نتوانسته مبدع صنعتی بزرگ باشد یا نهادهای مدنی استواری بیابد، اما تشنج‌های دوران مدرنیته به آن راه یافته و از ساحت بینشی حاکم بر فضای فرهنگی گذشته ایران هم فاصله گرفته است. چنین وضعیتی در آستانه ورود به سده جدید خورشیدی تهران را به شهری با هویتی اغتشاش گونه تبدیل کرده که نمای بیرونی اش از زیربنای هویتی چندان روشنی برخوردار نیست.

محمد سالاری رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر تهران پرسش از چرایی بی هویت ماندن پایتخت را جدی و درخور تامل می‌بیند. او در پاسخ به خبرنگار میزان بی توجهی به نظام باورها و اعتقادات در شیوه شهرسازی را نشانه می‌رود: این یک موضوع بسیار عمیق و مبنایی است. متاسفانه باید بگویم در آن چرخه باطلی که از چندین دهه پیش نظام معماری و شهرسازی ما و مدیریت شهری و اساسا حکمرانی محلی و به زعم من حتی حکمرانی ملی ما را تحت تاثیر قرار داده به هیچ عنوان به جغرافیا و محدوده‌های شهری ما به عنوان یک محیطی که باید تداعی کننده یک فرهنگ و هویت و مجموعه باورها، اعتقادات و نگاه‌های آن سرزمین باشد توجه نشده است.

آن طور که از گفتارهای سالاری می‌توان استنباط کرد شهری مانند تهران را باید پیکره‌ای برای سودآوری هرچه بیشتر به حساب آورد نه گستره‌ای از عناصر معنادهنده به مفهوم شهر: درواقع شهرها بیشتر به عنوان محدوده‌های کالبدی که می‌شود از آن‌ها حداکثر سودآوری را داشت دیده می‌شوند. برای مسوولان ما همواره نهایت توجه این بوده که ما باید با این بخش قابل توجه سودآوری که از محل بارگزاری‌ها و ساخت و سازها و تخریب منابع و مناظر طبیعی و باغات و تخریب هویت و بناهای تاریخی نصیبمان می‌شود برای شهروندان رفاه ایجاد کنیم و مثلا جاده و خیابان ب‌سازیم که شهروندان بتوانند با خودرو به راحتی در شهر تردد کنند یا ساختمان‌های فاخر و مدرن بسازند که در آنجا ساکن شوند و نظایر این.

اما به این نکته که این محدوده‌های شهری ضمن اینکه دارای یک کالبد هستند انسان‌هایی را در طول تاریخ در خود جا داده اند که ذهنیات و تعصب‌ها و علقه‌هایی داشته اند و نوع نگاهی که آن‌ها داشته اند و تجلی بخشی از آن نگاه هنوز در شهر مانده و به بناهای فاخر تبدیل شده متاسفانه توجه نشده و اساسا به معنا و مفهوم شهرها توجه نشده تا آنجا که به کالبد شهرها با رویکرد سودآوری صرف و حداکثر بهره برداری منفعت طلبانه توجه می‌شود.

تهران پایتخت یک نظام سیاسی برآمده از مردم سالاری دینی است. از این بابت بار هویت یک جامعه دیندار را بر دوش خود می‌بیند. باری که تا اطلاع ثانوی قرار نیست به مقصدی مشخص برسد: این امر باعث شده امروز در شهری مثل تهران که پایتخت جمهوری اسلامی است ما به عنوان شهرسازان وقتی به کالبد این شهر نگاه می‌کنیم تجلی عینی باورهای جامعه شهری را در آن نمی‌بینیم؛

بنابراین اگر چنین باشد که به نظر درست هم هست در این کالبد شهر چقدر اختلاف طبقاتی، فراز و فرود، بی عدالتی و نابهنجاری می‌بینیم. دلیلش این است که به همان معنا و آن ذهنیتی که باید از شهر داشته باشیم توجه نشده است. یا در همین نماهای شهری هم می‌بینیم که تجلی نگاه‌های جامعه شهر را می‌شود متاسفانه به وضوح دید که مملو از پریشانی و آشفتگی است.

اگر پیش از انقلاب اسلامی سیاستگذاری شهری منطبق بر الگوهای ناسازگار با فرهنگ بومی ایران بوده باشد خیلی هم غیر قابل انتظار نیست. اما اینکه در دهه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی وضع معماری شهر تهران دستاوردی نداشته خبر دلواپس کننده‌ای است: حالا که در آستانه ورود به قرن جدید و سده ۱۴۰۰ هستیم باید تاسف بخوریم که اگر بخواهیم در این شهر از یک بنا یا اثر فاخر اسم ببریم نمی‌توانیم در دهه‌ها یا حتی سده اخیر مثالی بیاوریم و مجبوریم از دهه‌های خیلی دور و سده‌های قبل مثال بیاوریم. این مساله نشانگر این است که ما به مفهوم شهر توجهی نداشته ایم و از نظر من دستاورد مطلوبی را به سده ۱۴۰۰ تحویل نخواهیم داد. اگر از من سوال شود که مهمترین انتظارت از کسانی که در سده جدید فرصت زندگی پیدا می‌کنند چیست فکر می‌کنم باید به عنصر معنا توجه کنند و بر هویت شهرها و جغرافیای محل زندگی تمرکز بیشتری صورت بگیرد.

در کنار این باید به حقوق عمومی هم بیشتر توجه شود که متاسفانه در سده ۱۳۰۰ کمتر مورد توجه قرار گرفت. من متاسفم که باید بگویم آن چیزی که پیشینیان ما به عنوان جامعه شهری در ابتدای سده ۱۳۰۰ تحویل گرفتند الان که توسط ما تحویل قرن جدید داده خواهد شد وضعیت بسیار وخیمی دارد. این شهر زمانی مملو از خاطرات، چشمه سارها، قنات ها، روددره‌ها و طبیعت بسیار زیبایی بوده و دارای خانه‌های بسیار ارزشمندی بوده است. اما آن چیزی را که داریم تحویل می‌دهیم برازنده جامعه شهری ایران نیست. البته باید منصفانه به این قضیه نگاه کنیم و از یاد نبریم در این شهر اتفاقات بسیار فاخری هم افتاده است.

رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران انتقادات زیادی از وضع معماری این شهر دارد. اما فراموش نمی‌کند از اقدامات نهاد متبوعش هم بگوید. شاید بتوان اینگونه دامن شورای شهر را از گرد ناکارآمدی و بی مسوولیتی طاهر کرد: من به عنوان یکی از اعضای شورای شهر پنجم و مسوول کمیسیون معماری و شهرسازی بسیار خوشحالم که ما در این مقطع و در مدیریت شهری دوره پنجم توانستیم مهمترین رویکرد خودمان را توجه به حقوق عمومی قرار دهیم و در این امر موفق هم شدیم. چون سعی کردیم رویه‌ها و رویکردهایمان را تغییر بدهیم و در این راه حتی متهم به کم کاری و نداشتن دستاورد هم شدیم. چون یک ذهنیتی برای همه ذینفعان شهر اعم از مسوولان تراز بالا، نهادهای نظارتی، رسانه ها، جامعه مدنی و حرفه‌ای و به خصوص آحاد مردم شکل گرفته بود و هنوز هم تا حدی وجود دارد که حکمرانانی در مدیریت شهری موفق هستند که توانسته باشند کارهای عمرانی بیشتری انجام دهند و تبلیغات کالبدی بیشتری را رقم بزنند. فارغ از اینکه در این نوع حکمرانی چه بر سر هویت و معنا و مفهوم و کیفیت زندگی شهروندان آمده باشد. از این نظر باید بگویم وضعیت خوبی نداشته ایم. اما در یک گذار تاریخی به سر می‌بریم که من نسبت به آینده خیلی خوشبین هستم.
منبع: میزان

۱۳۹۹/۱۱/۲۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...