به گزارش نما «من در انتخابات مجلس ششم در جمع دانشجویان دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه تهران یک سخنرانی کردم. آنها یک میتینگ در اعتراض به دستگیری آقای عبدالله نوری گذاشته بودند. من در آنجا هشدار دادم که توفان سیاسی درراه است. سیاستمداران مملکت مواظب باشید. خبرنگار از من پرسید طوفان سیاسی چیست؟ گفتم ابعاد مختلفی دارد از ترور افراد گرفته تا تعطیلی روزنامهها و دستگیریها؛ که به دنبال آن ترور حجاریان پیش آمد. بعد تعطیلی ناگهانی ۱۵-۱۴ روزنامه و بعد دستگیری افراد مختلف. الآن هم ما نمیگوییم تا انتخابات این اتفاقات پیش خواهد آمد؛ اما باید مترصد حوادث تندی باشیم از سوی آدمهای عصبانی و آدمهای مضطرب» [۱]
این روایت عجیب را الیاس حضرتی پیش از انتخابات مجلس دهم در یک گفتوگو بیان کرده است. اگر به تاریخ روایت رجوع کنیم، میبینیم در آن روزها اصلاحات با یک بنبست بزرگ گفتمانی و سیاسی روبرو شده و بسیاری از کسانی که دل به اصلاحات بسته بودند با سرخوردگی از نتایج تند؛ قانونشکنیها و جنگ درونی میان اصلاحطلبان (ازجمله اختلافات میان حزب کارگزاران و مشارکت در شورای شهر) در حال عبور از آنها بودند. تنها اتفاقی که میتوانست شوک به کالبد بیجان تندروها وارد کند، راه انداختن یک طوفان بزرگ بود! این گردباد بزرگ آن روزها با ترور حجاریان بدست آمد.
با بالا گرفتن تب رقابت میان جریانهای سیاسی کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر اصلاحطلبان به دنبال استفاده از آن ترفند قدیمی «شوکدرمانی» در فضای سیاسی کشور هستند. البته برخی جریانهای پرت سیاسی این روزها با بازی کردن با کلماتی مانند «ترور سیاسی» برای اصلح طلبان جاده را صاف میکنند، اما واقعیت آن است که این نیروهای کمتوان امکان بازیگری در تحولات بزرگ را ندارند. برای همین مسئولیت این اتفاق باز بر دوش اصلاحطلبان است!
سعید حجاریان نزدیک به 10 ماه قبل پروژه هراس افروزی را کلید زده است او در مصاحبه با روزنامه همشهری متعلق به شهرداری تهران میگوید: «اصلاحطلبان باید منتظر حذف شدن از صحنه، قطع مواهب؛ تنگتر شدن فضا و فشار مضاعف باشند؛ اما من میدانم بعدازاین اتفاقات طوفان به پا میشود! و ما برمیگردیم و دوباره احیاء میشویم»
اصلاحطلبان چه برنامهای برای ترور سیاسی در جامعه دارند؟
اما بازگشت اصلاحطلبان به این صحنه آنقدرها هم ساده نیست، اصلاحطلبان که با ترفند رقیب هراسی؛ ونزوئلایی شدن ایران، دیوارکشی در خیابان و دلار ۵ هزارتومانی توانسته بودند برای روحانی رأی جمع کنند؛ این بار در باتلاق دولت نیابتی در حال غرق شدن هستند.
نتایج بهدستآمده از نظرسنجیها نشان میدهد، اصلاحطلبان با نامزد کاریزماتیک خود (حسن خمینی) و حتی برگ جذابی چون محمدجواد ظریف حتی بهاندازه نیمی از رقیب نیز شانس پیروزی در انتخابات را ندارند. [۲] وضعیت اصلاحطلبان در حال حاضر کاملاً آچمز است! و هر گروه از اصلاحطلبان سفره را بهسوی خودش میکشد. برخی مانند کرباسچی بروی آوردن لاریجانی اصرار میکنند، برخی دیگر روی گزینه یک اصلاحطلب ششدانگ مقاومت میکنند، در این شرایط بحرانی چه تدبیری میتواند، اصلاحات را از مخمصه نجات بدهد؟
محمدرضا تاجیک تاکتیسین اصلاحات که پیشازاین با جزوه براندازی نرم ارادتش را به جین شارپ نشان داده در شرح وضعیت اصلاحطلبانی که در بستر احتضار افتادهاند میگوید:
وضعیت جریان اصلاحطلبان درست مثل داستانی است که یک افسر آلمانی در یک نمایشگاه نقاشی جلوی یک تابلو میایستد، چون یک خشونت مدرن را در تابلو میبیند، نقاش را صدا میزند و میگوید این کار شماست؟ نقاش بامتانت میگوید خیر کار شماست. تاجیک در ادامه برای این موضوع راه علاجی نیز پیشنهاد داده و میگوید: امروز جریان اصلاحطلبی در مقابل نقاشیای است که در نقاشی و طرح، در سبک، رنگ و قابش نقش داشته است. انگار از آن نقاشی فاصله گرفته و از قاب بیرون آمده و به تماشاگر تبدیلشده است. خیلی از رنگها و سبک را نمیپسندد و میخواهد آنها را تغییر دهد. ولی باید بداند که خودش جزئی از طرحواره این فضا بوده و نقاش اثر بوده است. اگر نمیپسندد باید فضا را تغییر دهد!
البته واقعیت آن است که نتایج دولت روحانی، بیدولت شدن؛ گرفتاری معیشتی مردم و گلواژهای چون «تکرار میکنم» اختصاصی نتیجه کار اصلاحطلبان است و با تشبیه خاتمی به هیتلر و فرستادن او موزه تاریخ نمیتوان وضعیت را سفید کرد.
اما اصلاحطلبان قرار است چگونه چه اقدامی کنند و فضا را تغییر دهند؟ راهحل پیش رو برای آنها ترور گفتمانی پیکر بیجان اصلاحات و تندتر کردن فضا توسط اصلاحطلبان رادیکال است. در این روش اصلاحات از پوسته احتیاط و میانه روی بعد از اغتشاشات ۸۸ دوباره خارج شده و این بار صحنه را برای یک جنگ تمام عیار و به مراتب سخت از ده سال قبل آماده می کند.
آنها اتفاقاً شگردهای این بازی را خوب بلدند! پیشازاین حزب مشارکت نقش اصلی را در ترور شخصیت هاشمی در دوره اصلاحات و متهم کردن او به داشتن نقش اول در قتل چند نفر از روشنفکران در سال ۷۷ ایفا کرد و روزنامههای وابسته به این حزب ازجمله روزنامه صبح امروز وابسته به حجاریان نقش مهمی در این زمینه بر عهده داشت. جالب آنکه در آن زمان برخی از اصلاحطلبان میگفتند که انقلاب تمامشده و به موزه رفته است!
هدایت الله آقایی از اعضای اصلی شبکه کودتای انتخاباتی در فتنه ۸۸ روایت قابللمستری از تندتر شدن و بیپروایی اصلاحطلبان در آستانه انتخابات بیان میکند، او ایجاد یک تصویر از وضعیت اصلاحطلبان میگوید:
در حال حاضر اصلاحات دچار انشعاب فکری شده است! جوانان از اصلاحات ناامید گردیده و دیگر پشت سر اصلاحات نیستند، برای آنکه دوباره امید ایجاد کنیم؛ باید اصلاحات پیشرو (رادیکال) راه بیفتند، مهم نیست رد صلاحیتمان کنند؛ بلکه مهمتر آن است که اصلاحات یک جنبش اجتماعی شود! [۳] طنز ماجرا آنکه در حالی این چهره تندرو کارگزارانی از جنبش سازی و پیوند با تودهها به سبک مارکسیست لنینیستها میگوید که بسیاری از نزدیکانش او را به فساد مالی گسترده متهم کردهاند.
ترور اصلاحات بهمنظور ایجاد «طوفان سیاسی»؛ «جنبش سازی» به معنای (متحد کردن دانشجویان؛ کارگران، اصناف و فمینیستها در جهت راه انداختن اعتصاب سراسری) با استعارههایی چون «زندگی در میان نازیها» کلید خورده است. قدم اول آن نیز با حذف اصلاحطلبان میانهرو و جایگزینی آنها با یک چریک سیاسی چون بهزاد نبوی برداشتهشده است. آنها یکبار با ترور حجاریان شهید سازی کردهاند، این بار ممکن است بر پیکر اصلاحات تیر آخر را شلیک کنند.
[1] هفتهنامه صدا، گفتوگو با الیاس حضرتی، شماره 60، صفحه 52
[2] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/12/23/2469388
[3] https://www.borna.news/fa/tiny/news-1152270
اصلاحطلبان چه برنامهای برای ترور سیاسی در جامعه دارند؟
ترور اصلاحات بهمنظور ایجاد «طوفان سیاسی»؛ «جنبش سازی» به معنای (متحد كردن دانشجویان؛ كارگران، اصناف و فمینیستها در جهت راه انداختن اعتصاب) با استعارههایی چون «زندگی در میان نازیها» كلید خورد.
۱۳۹۹/۱۲/۲۵