مواضع صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین نقش و رویکرد ناتو در آغاز جنگ اوکراین، اگرچه در برخی از رسانههای معاند، به حمایت ایران از این جنگ تفسیر شد، اما این بیانات واجد مؤلفههای کلیدی معطوف به شناخت دلایل جنگافروزی سالهای اخیر قدرتهای غربی به بهانه حفظ امنیت جهانی و تأکیدی بر ضرورت مختومه کردن این روند است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار در خصوص حوادث اوکراین خطاب به آقای پوتین یادآور شدند: «جنگ یک مقوله خشن و سخت است و جمهوری اسلامی از اینکه مردم عادی دچار آن شوند بههیچوجه خرسند نمیشود، اما در قضیه اوکراین چنانچه شما ابتکار عمل را به دست نمیگرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ میشد.» ایشان در ادامه ناتو را موجودی خطرناک خواندند و افزودند: «اگر راه در مقابل ناتو باز باشد حدومرزی نمیشناسد و اگر جلوی آن در اوکراین گرفته نمیشد، مدتی بعد به بهانه کریمه، همین جنگ را به راه میانداختند.» رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشازاین در دیدار با رئیسجمهور قزاقستان در ۲۹/۰۳/۱۴۰۱ یادآور شده بودند که در قضیه اوکراین مشکل اصلی این است که غربیها درصدد گسترش دایره نفوذ خود در مناطق مختلف ازجمله در شرق و غرب آسیا و ضربه زدن به استقلال و اقتدار کشورها هستند.
در تبیین نقش ناتو درروند تحولات جهانی قابلذکر است که ناتو در چند دهه اخیر و بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ابزاری برای تجاوز و تخریب کشورها بهویژه کشورهای اسلامی تبدیلشده است که جبران آثار آن نیازمند صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری و برنامهریزی چندین ساله است
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی
(۱۵ فروردین ۱۳۲۸) باهدف دفاع جمعی در واشینگتن، میان امریکا و اعضای پیمان بروکسل (بریتانیا، فرانسه، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ) و دیگر کشورهای بلوک سرمایهداری که به این پیمان دعوتشده بودند (نظیر کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتغال) به امضا رسید. در سال۱۹۵۲ ترکیه و یونان و در ۱۹۵۵ هم آلمان غربی به ناتو پیوستند. قلب پیمان ناتو ماده ۵ آن است که در آن کشورهای امضاکننده توافق کردهاند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا امریکای شمالی را بهعنوان حمله بهتمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند. با توجه به روند تقابل غرب و شرق در دوران جنگ سرد، اوایل فوریه سال ۱۹۹۰ امریکاییها پیشنهادی برای مصالحه به مقامهای شوروی سابق ارائه کردند. «جیمز پیکر»، وزیر خارجه وقت امریکا آن زمان به سران شوروی پیشنهاد کرده بود که واشنگتن در ازای همکاری مسکو در موضوع الحاق دو بخش آلمان، به این کشور «ضمانتهای مستحکمی» خواهد داد مبنی بر اینکه ناتو «یک اینچ به سمت شرق توسعه پیدا نخواهد کرد». یک هفته بعد «میخائیل گورباچف»، رئیسجمهور وقت شوروی با آغاز مذاکرات اتحاد دوباره آلمان موافقت کرد.
اما از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ میلادی، و پس از فروپاشی شوروی سابق ۱۰ کشور عضو بلوک شرق سابق با ترفندها کشورهای غربی به عضویت ناتو درآمدند و شمار اعضای ناتو به ۲۶ کشور افزایش یافت. در سال ۲۰۰۸ تلاشهایی برای گسترش ناتو به حوزه بالتیک و پیشروی مرزهای ناتو به نزدیکی مرزهای روسیه انجام گرفت که در این بین با شروع مذاکرات برای عضویت سه کشور آلبانی، کرواسی و جمهوری مقدونیه در ناتو موافقت شد. در سال ۲۰۱۷ نیز مونتهنگرو بیست و نهمین عضو ناتو شد. ناتو تا پایان جنگ سرد هرگز در هیچ نبرد آشکاری شرکت نکرده بود و عمده عملیات آن محدود به عملیات پنهان در کشورهای عضو و کشورهای متخاصم بود. برخی از موارد عملیات پنهان ناتو در کشورهای عضو، از نوع خرابکاری و ترور، بعدها آشکار شد و مورد پژوهش قرار گرفت. اما پس از پایان جنگ سرد، ناتو به سرعت به ابزار جهان گشایی استعماری امریکا و متحدانش زیر نقاب «دخالت بشردوستانه» تبدیل شد. اولین دخالت آشکار ناتو در ۱۹۹۵ و در یوگسلاوی و علیه صربستان دیده شد. ناتو با شعار پایان دادن به نسل کشی وارد شد، اما خود بهسرعت مرتکب نسلکشی هولناکی شد. در سال ۲۰۰۰ سازمان عفو بینالملل بااینکه خود از ابزارهای تبلیغاتی غرب است، ناتو را به نسلکشی در یوگسلاوی متهم کرد. حمله به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاحهای کشتارجمعی، دخالت در لیبی و به آشوب و هرجومرج کشاندن این کشور با عنوان کمکهای بشردوستانه تنها گوشهای از جنایات ناتو تحت فرماندهی کاخ سفید است. امریکا برای تضمین هژمونی جهانی خود تصمیم گرفت درجایی مستقر شود که بتواند بر چهار قدرت بزرگ شرقی یعنی روسیه، چین، هند و ایران نظارت کند. بر همین مبنا و به بهانه عملیات مشکوک ۱۱ سپتامبر، با ادعای مبارزه با تروریسم دست به اشغال افغانستان زد تا از طریق این کشور بتواند مناطق پیرامونی آن بهویژه ایران را دستخوش نفوذ و تغییرات موردنظر خود کند.
محصول این دخالتها میلیونها کشته، هزاران میلیارد خسارت و تخریب بیش از شش کشور اسلامی است و هشدار رهبر معظم انقلاب معطوف به این کارنامه خونبار است که میتوان آن را سیاهترین دوران تاریخ بشریت دانست. منطق موضعگیری معظم له درباره جنگ روسیه و اوکراین مبتنی بر محکومیت جنگ فینفسه و همزمان عدم غفلت از واقعیات میدان است و به همین دلیل تحلیل نظامی ایشان این است که اگر روسیه ابتکار عمل را به دست نمیگرفت، ناتو درهرصورت به بهانه کریمه یک جنگ جدید را به روسیه تحمیل میکرد.
مبتنی براین واقعیات: ۱. بحران اوکراین نتیجه سیاستهای شبکه مافیای سیاسی و اقتصادی حاکم بر امریکا و کشورهای محور در اروپاست و حل آن نیز مستلزم شناخت دقیق ریشههای آن است و عدم مقابله با آن منجر به تکرار این اقدامات جنایتکارانه در دیگر سرزمینها خواهد شد. ۲. پیشینه جنایتهای ناتو در حمله به افغانستان، عراق، لیبی و... نشانگر آن است که گردانندگان ناتو هیچ مرزی را برای اقدامات تجاوزکارانه خود نمیشناسند و اگر با پاسخ قدرتمندانه مواجه نشوند، کشورهای بیشتری را دچار تخریب و بیثباتی میکنند. ۳. راهبرد ایران در آینده باید معطوف بر مقابله قدرتمندانه با هرگونه تهدیدی باشد که ممکن است منافع ایران و نیروهای جبهه مقاومت را تهدید کند و با توجه به روند تهاجم ترکیبی دشمن ممکن است پاسخ ایران پیشدستانه باشد. ۴. روابط ایران و روسیه میتواند مبتنی بر فصل جدیدی از تعاملات راهبردی میان دو کشور و فرصتسازی برای مقابله با تهدیدات مشترک معطوف به دو اصل «روسیه مقتدر»، «ایران مستقل» باشد. ۷. فرایندهای پیچیده و دشوار جنگ اوکراین متأثر از تحول در نظم جدید جهانی است، این امر مستلزم هوشیاری ایران و آمادگی سختافزاری و نرمافزاری بهمنظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن در این نظم جدید است.
منبع:روزنامه جوان