به گزارش گروه سیاسی نما ، انتخابات آتی ریاست جمهوری که قرار است همزمان با انتخابات شوراهای شورای شهر برگزار شود تنها امید اصلاح طلبان برای ورود به عرصه سیاسی کشور است؛ مشارکت فعال در این انتخابات حتی اگر سودی برای این جریان نداشته باشد فرصتی خواهد بود برای جوانه زدن مجدد جریان اصلاحات در عرصه سیاسی کشور.
لذا اصلاح طلبان به خوبی می دانند که عدم بهره گیری آنها از این فضا به معنای عبور فعالان سیاسی از جریان اصلاحات بوده و از این به بعد دسته بندی های جناحی در کشور بدون حضور آنها شکل خواهد گرفت.
بنابراین باید گفت که انتخابات ریاست جمهوری و البته شوراهای شهر و روستا دارای اهمیتی فوق العاده برای اصلاح طلبان است، به همین جهت هم هست که سران این جریان با توسل و تمسک به برخی ابزارها و دستاویزها تلاش می کنند تا از اقبالی هر چند کم برای هموار کردن حرکت خود در فضای سیاسی کشور بهره گیرند.
همچنانکه در زمان ثبت نام برای انتخابات شوراها شاهد حضور چشمگیر و برنامه ریزی شده افراد نزدیک به این جریان بودیم.
از طرف دیگر حاکم کردن فضای انشقاق و تشتت آرا میان اصولگرایان نیز از جمله برنامه های اصلاح طلبان در این زمینه است؛ لذا اختلاف سلیقه ها و تفاوت دیدگاه ها به انشقاقی تعبیر می شود که از زمان مجلس نهم به وجود آمده و هم اکنون به حدی رسیده که راه وحدت حداکثری میان جریان اصولگرایی مسدود کرده است.
جریان اصلاحات در صدد است تا با حاکم کردن چنین فضایی از طرفی ناتوانی در جمع کردن طرفداران پیرامون خود را پنهان کند و از طرف دیگر اجماع حول محور نامزدی که تحت عنوان نامزد نزدیک به خود معرفی می کند سهمی در صندوق رای اصولگرایان داشته باشد.
و این مساله را شاید در اظهارات اخیر حسن روحانی که خود را نه اصولگرا می داند و نه اصلاح طلب به خوبی بتوان یافت.
به هرحال به نظر می رسد برای کسب چنین اهدافی است که اصلاح طلبان مدتی است سعی کرده اند با برقراری جلسات منظم و حتی اعلام اسامی برخی چهره ها برای کاندیداتوری، میزان اقبال عمومی جامعه را در برابر ورود مجدد به عرصه سیاسی بسنجند و همچنین در این جلسات تحرکات جناح روبرو برای تعیین استراتژی مطلوب و البته کارامد را بیابند.
اصلاح طلبان تلاش می کنند که با همین جلسات کم رنگ و مقطعی که البته در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پررنگ تر خواهد شد، میان طیف های مختلف اصلاح طلبی به وحدتی برسند که گمان می کنند میان اصولگرایان به حداقل رسیده است.
لذا سران اصلاحات با همراهی برخی چهره های کارگزاران در صدد بازسازی بدنه آسیب دیده این جریان پس از حوادث سال 88 برآمده اند تا همراهان و طرفداران، حول محوری واحد با راهبردی مشخص جمع شوند.
از همین منظر است که شاید بتوان تحرکات ماه های اخیر روزنامه های همسو با جریان اصلاحات در کشور را در همین راستا ارزیابی کرد؛ گفتگوی اعتماد با محسن آرمین یا مصاحبه آرمان با حسن روحانی از جمله اتفاقاتی است که تلاش برای بازکردن فضا برای ورود اصلاح طلبان با هماهنگی چهره های کارگزاران را ثابت می کند.
گفتگوی اعتماد با آرمین اما از جهاتی قابل تامل تر است؛ وی که سابقه عضویت در شورای مرکزی سازمان مجاهدین را در کارنامه دارد و مدتی نیز به دلیل مشارکت در پروژه انقلاب مخملی علیه کشور بازداشت بوده در این گفتگو مدعی شده که اصولگرایان دو دسته هستند؛ عده ای اصولگرایان افراطی و دسته ای اصولگرایان واقع بین و لزوما کسانی واقع بین خواهند بود که از حضور وی و همفکرانش در انتخابات استقبال کنند.
هرچند انتشار چنین مصاحبه هایی به زعم برخی کارشناسان سیاسی برای احیا و افزایش توان رسانه ای جریان اصلاحات به شمار می رود اما در واقع اصلی ترین استراتژی اصلاح طلبان برای بازگشت به عرصه سیاسی، فعالیت ها، حضور و موضع گیری های برخی چهره های خاص این جریان به نفع نفرات دیگر است.
موضع گیری هایی که گاه بسیار افراطی به نظر می آید تا فضا برای ورود رقیب همسو و البته میانه رو فراهم شود.
امید و دستاویز اصلاح طلبان در این انتخابات چیست؟
جریان اصلاحات در صدد است تا با حاكم كردن چنین فضایی از طرفی ناتوانی در جمع كردن طرفداران پیرامون خود را پنهان كند و از طرف دیگر اجماع حول محور نامزدی كه تحت عنوان نامزد نزدیك به خود معرفی می كند سهمی در صندوق رای اصولگرایان داشته باشد.
۱۳۹۲/۲/۱۰