به گزارش نما، امروزه رسانه ها با عبور از نگاه ابزاری، خود تبدیل به قدرت شده اند؛ این قدرت جهان مرزی با در نوردیدن مرزهای جغرافیایی-سرزمینی گروه های قدرت و حتی اندیشههای مستقل از رفتار مخاطبان تا قدرت پادشاهان و سیاستمداران، همه چیز را تحت سیطره خود گرفته اند.
حضور هم زمان وزیر امور خارجه ایران، آقای دکتر ظریف و وزیر خارجه آمریکا، جان کری در دو شبکه تلویزیونی آمریکا در یک روز و بهره گیری از سخنان این دو در دو رسانه و به وجود آمدن فضای تطبیق برای مخاطبان باعث شد حجم فراوانی از نظرات مخاطبان رسانه های آمریکایی در شبکه های اجتماعی به وجود آید.
شاید مهم ترین این تحولات در عرصه سیاست و اجتماع، گسترش ابعاد جهانی شدن و چالش آن برای حاکمیت های مبتنی بر سرزمین باشد. صاحب نظران علم سیاست هنگامی که از عناصر تشکیلدهنده دولت به مفهوم «وستفالیایی» آن سخن میرانند، دولت سرزمینی را فضایی جغرافیایی میدانند که با مرزهای معیّنی محدود شده و در آن قدرت و حاکمیت دولت اعمال می شود؛ یا جامعه سیاسی را دارای چارچوب مکانی می دانند. اما گویا در عصر جهانی شدن که عصر بی سرزمینی و فراناحیه ای و جهان میهنی بودن است و انسانها بر حسب توانمندی های اطلاعاتی، از حاشیه خارج شده و به متن جهانی شدن وارد شدهاند، تکثرگرایی افزایش یافته است؛ دولت از شکل سرزمینی و محدود به یک موقعیت ژئوپولیتیکی خاص و ثابت خارج شده و بسیاری از الگوهای رفتاری آن، دیگر تابع وضع سرزمینی مشخص به لحاظ فیزیکی نیست.
این نگره، جنگ های آشکار را پنهان می کند و جهان گشایی و مستعمرات را از سطح زمین به فکر و اندیشه می برد. امروزه احاطه بر تفکر و فرهنگ آدمی، مرزهای کشورها را توسعه می دهد. متناسب با چنین تحولاتی در عرصههای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جوامع بشری، دولتها برای اجرای سیاست های خود علاوه بر افکار عمومی داخلی، به افکار عمومی سایر کشورها و دولتهای آنان نیاز دارند و به منظور معرفی ارزشها و پیشبرد سیاست های ملی، دیپلماسی عمومی را با ابزارهای مختلف به کار می برند؛ که از همین رو دیپلماسی رسانهای یکی از مهمترین این ابزارهاست. در نظرسنجی رسانه ای که اخیراً در آمریکا صورت گرفته، دو سوم مخاطبان سی ان ان ، علاقمندی خود را به گفتگوی ایران و آمریکا اعلام کرده اند.
فراگرد شکل گیری قدرت توسط رسانه های ارتباطاتی، الزامات خود را در نقاط هدف گسترش و بی شک حرکتی استحالهای برای دستیابی به هدف دنبال میکند. دیپلماسی رسانهای زمینه فراگیر و متغیری تعیینکننده در معادلات رسانه ای در عرصه بین المللی است و از اهرم های اساسی پیشبرد دیپلماسی رسانه ای استفاده از ساز وکارهای شبکه های بین المللی به عنوان یک پدیده ارتباطی فراگیر است. در سالهای اخیر، رسانههای خبری بین المللی زیادی که توانایی بالقوه ای برای بازتعریف ارتباط بین سیاست گذاران و رسانه ها و مردم دارند ظهور کرده اند، شبکه های اجتماعی هم جزئی از این رسانه ها هستند. صفحه فیس بوک دکتر ظریف با ۳۵۴ هزار لایک و دنبال کننده، تبدیل به یک رسانه فراگیر و قابل استناد برای شبکه های تلویزیونی و مطبوعات بین المللی شده است.
با نگاهی به تحولات رسانهها و نقش اجتماعی و بین المللی چهل سال گذشته متوجه می شویم که در ابتدای دوران تاریخی موسوم به جنگ سرد دوم، که از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی آغاز شد، کشورهایی مانند امریکا و انگلیس با پخش مستقیم برنامههای ماهواره ای و برون مرزی به جذب مخاطب در میان مردم کشورهای در حال توسعه پرداختند. در سالیان اخیر تعداد این شبکه ها به سرعت افزایش یافته و از طریق محلی و بومی کردن پیام های رسانه ای، ضمن لحاظ کردن جوانب تکثر و تنوع فرهنگی در سایر کشورها تبدیل به کارگزاران اصلی سیاست های فرهنگی کشور متبوع خود شدهاند. در حال حاضر حدود ۱۴۰ شبکه فارسی زبان تلویزیونی ماهواره ای به فعالیت مشغولند.
بعد از گفتگوی روحانی و اوباما، تلویزیون فارسی BBC، در حرکت هایی بسیار شتابزده، سعی در منحرف کردن بحث گفتگو و سهم خواهی رسانه ای برای بریتانیا دارد، با نگاهی تحلیلی، به رفتار رسانه ای و گفتگوی بین المللی رسانه ای بی بی سی، این گونه به نظر می رسد که تضاد ایران و آمریکا، ظاهراً بیشتر به نفع بریتانیا است.
تعامل رسانه و سیاست در عرصه بین الملل متناظر با رشد فزاینده حوزه فرهنگ در بستر اقتصاد و سرمایه داری مصرفی و برجسته شدن ابعاد جدیدی از حیات سیاسی و اندیشه سیاسی، یعنی سیاست فرهنگی است.
از اهرم های اصلی دیپلماسی رسانه ای، استفاده موثر از رسانه های جهانی است. این رسانه ها در چارچوب سیاست های فرهنگی برآمده از مناسبات جامعه اطلاعاتی ازجمله ویژگیهای جامعه، داشتن دانش و اطلاعات در فعالیت های رسانهای است. در نظرگرفتن ابعاد جهانی شدن فرهنگ در برنامه سازی رسانهای و اهمیت دادن به سیاست، مبتنی است بر تفاوت تکثر و جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی و گروههای منزلتی، که به خوبی اهداف رسانهای فرهنگی کشورهای متبوع خود را عملیاتی میکنند.
علاوه بر قابلیت رسانه ها در چارچوب اولویت های سیاست فرهنگی و دستیابی به اهداف مطرح شده، شبکههای بینالمللی با توجه به دامنه مخاطبان و فعالیت مطابق با اسلوب دیپلماسی رسانه ای، توانایی های شگفت انگیز دیگری نیز پیدا کرده اند. این رسانه ها به نسبت همنوایی و درک اقتضائات دنیای مدرن و تغییرات معاصر، می توانند سرعت تحولات و انقلاب های منطقه ای و جهانی را افزایش دهند و بر سرنوشت جوامع انسانی تأثیرگذار باشند.
گفتگوهای رسانه ای، امروزه تبدیل به فرایند شکل گیری دیپلماسی در حضور مخاطبان شده است. امروزه میز گفتگوی دیپلمات ها به اندازه مخاطبین شبکه های بین الملل فراخ شده است. مسئولان ارشد کشور، مانند آقای دکتر روحانی و آقای دکتر ظریف و... باید با درایت و آگاهی و محاسبات اندیشگی و کلامی، حوزه امتداد مواضع خود را بررسی و بعد در رسانه ها مطرح کنند. در عین حال گفتارهای رسانه ای مسئولان کشورها مانند گفتگو و نشست اوباما و نتانیاهو و کری در برنامه های تلویزیونی قابل ارجاع بوده و توسط متخصصان رسانه ای و سیاسی باید تحلیل گفتمان شوند. یکی از راه های دستیابی به ماهیت حرکت سیاست آمریکا می تواند تحلیل های مبنایی این چنینی باشد.
دیپلماسی رسانه ای ظریف و كری
دیپلماسی رسانهای در درون نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصركنونی ظهور یافته كه در آن الگوی سیاست كلاسیك به معنی اعمال حاكمیت دولت - ملتها در درون مرزهای سرزمینی و نقش آفرینی منحصر به فرد كارگزاران دولتی در مناسبات فراملی دچار چالش شده و مدلی از سیاست فرهنگی را شكل داده كه در آن، كشورها برای ارتباطات دیپلماتیك خود نه تنها بهترین ابزار را رسانههای جمعی و به خصوص شبكههای بینالمللی میدانند، بلكه رسانهها را به مثابه قدرت در اختیار میگیرند.
۱۳۹۲/۷/۹