به گزارش نما به نقل از نامه نیوز، روزهای زیادی بعد از آنکه سه همراه این روزهای سیاست ایران، آیت الله هاشمی رفسنجانی، علیاکبر ناطق نوری و حسن روحانی جلسات جامعه روحانیت مبارز را به نشانه قهر یا به دلیل فراجناحی بودن ترک کردند، زمزمههای تمایل این تشکل روحانی برای بازگرداندن موسسان و یاران دیروز خود و احتمال بازگشت این افراد به درون جامعه شنیده میشود. این درحالیست که تا یک سال پیش برخی خبرها حکایت از جوانگرایی جامعه روحانیت مبارز و احتمال حذف غائیبین این جامعه داشت، اما انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و بر صندلی پاستور نشستی مردی برخواسته از این تشکل گویی مشی این تشکل روحانی را در مداری دیگر قرار داده است.
فلش بک به عقب! جامعه روحانیت مبارز از انشعاب تا غیبت اعضای شاخص
سال 1366 و انشعاب در بزرگترین تشکل روحانی بعد از پیروزی انقلاب؛ آنجا که در آستانه انتخابات مجلس سوم جمعی از روحانیون به اصطلاح چپ گرای جامعه روحانیت مبارز به دنبال حذف برخی از نیروهای نزدیک به خود از فهرست انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز خواهان جدا شدن از جامعه و تشکیل مجمع روحانیون مبارز شدند. این انشعاب از جامعه روحانیت با تایید کتبی امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در نهایت سال 67 صورت گرفت.
جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز که حالا دیگر در دو سوی صفبندی سیاسی کشور قرار گرفته بودند از آن سال به بعد در هر انتخابات و رقابت سیاسی به نقش آفرینی پرداختند و به وزنه سیاسی سنگینی در جناحهای سیاسی خود تبدیل شدند.
نقش آفرینی جامعه روحانیت در بدنه اصولگرایان
جامعه روحانیت از همان زمانی که بخشی از بدنه اش به دلیل اختلاف کنار رفتند، در همراهی با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نقشی تصمیمگیر و تصمیم ساز در جریان اصولگرا را برعهده گرفت، آنگونه که در بسیاری از مواقع نقش فصلالخطاب در این جریان را ایفا کرد. با این وجود اما در درون همین تشکل روحانی و حتی بعد از آن انشعاب باز هم عقاید و دیدگاه های مختلف وجود داشت. چنانچه در مواردی چون انتخابات ریاست جمهوری سال 88 اعضا در نهایت به نظر واحدی بر روی کاندیدای خاص نرسیدند. عدم اجماعی که شاید کلید دومین تحول مهم در دورن این جامعه را زد و برخی از موسسان و چهرههای شاخص این جریان جلسات جامعه را ترک کردند.
در انتخابات سال 88 گرچه اکثریت اعضا از احمدینژاد حمایت کردند، ولی آرا به دو سوم نرسید و تعدادی از اعضا تاکید بر آن داشتند که اعضای جامعه روحانیت از مصداق خاصی حمایت نکنند و همین اختلاف نظر و همچنین حوادث پس از انتخابات باعث شد که برخی از اعضا که قبل از آن نیز کمتر در جلسات جامعه روحانیت شرکت میکردند دیگر در آن جلسات حضور پیدا نکنند که از جمله آن میتوان به حسن روحانی و امامی کاشانی اشاره کرد. در این راستا گرچه برخی عدم حضور ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی را نیز مستند به همین دلیل می دانند اما شاید ریشه دوری و قهر این دو چهره شاخص جامعه روحانیت مبارز را باید در دلایلی دیگر نیز جستجو کرد.
هاشمی رفسنجانی که تا پیش از آن سال هم به دلیل مباحث امنیتی کمتر در جلسات جامعه حضور می یافت و اعضای جامعه سالی یکبار جلسات جامعه روحانیت را در دفتر وی برگزار می کردند بعد از سال 88 از یک سو به خاطر سکوت این تشکل در مقابل اتهاماتی که از سوی محمود احمدی نژاد به وی وارد شد و از سوی دیگر به دلیل تلاشهایش در جهت ایفای نقش فراجناحی در سیاست ایران جلسات جامعه روحانیت را ترک کرد.
ماجرای دوری شیخ نور از جامعه روحانیت مبارز اما ماجرایی متفاوت از آیت الله بود. ناطق نوری که در سال های زیادی ریش سفیدی اصولگرایان را عهده دار بود و با تشکیل شورای هماهنگی نیروهای انقلاب گام بلندی برای بازگرداندن اصولگرایان به قدرت بعداز 8 سال ایفا کرده بود، گرچه با تندروی و یکه طلبی احمدی نژاد در سال 84 نتوانست آنگونه که خود و دیگر هم طیفانش می خواستند کرسی ریاست جمهوری را به فردی برخواسته از دل اصولگرایان بدهند اما این دلخوری دوری او از سیاست را چندان پررنگ نکرد، اوج دلخوری شیخ اما به انتخابات سال 88 و مناظره های انتخاباتی آن سال باز می گردد که قهر سیاسی ناطق نوری را رقم زد.
یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم، این عضو جامعه با ارائه طرح کاندیدای « وحدت ملی » سعی کرد که به انتخابات پیشرو وجههای ملی ببخشد. مسالهای که از سوی دولتمردان و هواداران آن روز دولت، مثبت ارزیابی نمیشد و رویارویی دولت نهم با این روحانی اصولگرا را علنی کرد. اما اوج این رویارویی پس از آن بود که بعضی از اعضای جامعه روحانیت ، پس از عدم اجماع در این جامعه ، سعی کردند محمود احمدینژاد را کاندیدای این جامعه معرفی کنند. این چنین بود که ناطقنوری در 4 خرداد 88 با گلایه از انتساب مواضع شخصی برخی افراد به اکثریت اعضای این جامعه گفت: با صراحت عرض میکنم که جامعه روحانیت هیچ مصوبهای در حمایت از هر یک از کاندیداها نداشته و موضع ما در این زمینه سکوت و دعوت به مشارکت حداکثری است.
سکانس دوم از این دلخوری اما به مناظرات انتخاباتی باز می گردد که در آنجا محمود احمدینژاد در جریان برگزاری یکی از مناظرههای انتخاباتی اتهاماتی را متوجه فرزندان ناطق نوری کرد اما زمانی که شیخ درصدد پاسخگویی به این اتهامات برآمد نه تنها فرصت دفاع به او داده نشد، که جریانها و گروههای اصولگرای نزدیک به وی نیز سکوت اختیار کردند و در حمایت از شیخ وارد میدان نشدند تا اینگونه شیخ با دلخوری از هم طیفان روحانیاش جلسات جامعه را ترک کند.
امری که مصباحی مقدم عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز آن را ناشی از مصلحت سنجی این تشکل میداند و درباره سکوت تشکل متبوعش نسبت به تعرضات صورت گرفته به ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی در جریان مناظرات انتخاباتی می گوید« تصور میکنم که تحلیل جامعه روحانیت مبارز این بود که اگر در حین انتخابات، موضعی می گرفت، روی آراء مردم تاثیرگذار بود.» وی این را هم می گوید که« موضوع غیبت آقای ناطق نوری در جلسات جامعه روحانیت چندین بار مطرح شد و برخی دوستان مامور شدند برای ادامه حضور در جلسات از ایشان دعوت کنند، ولی آقای ناطق نوری قبول نکردند و گفتند که همچنان رنجیده خاطر هستند.»
ناطق نوری هم در همان روزهایی که پرده نشینی و سکوت را اختیار کرده بود به این رنجش اشاره کرد و از پایان حضورش در جامعه سخن گفت« تمایلی به همکاری با جامعیت روحانیت مبارز ندارم و فعالیت هایم در این راستا مسکوت است.»
پس از آن ناطق نوری کمتر در محافل سیاسی ظاهر شد و به ایراد نطق پرداخت. حضور کمرنگ ناطق نوری در عرصه سیاسی تا آبانماه سال گذشته ادامه پیدا کرد، آنجا که بحث ائتلاف سه نفره بین او، هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی مطرح شد تا شاید از دل آن شیخ نور به عنوان کاندیدا وارد عرصه انتخابات شود. طرح ائتلاف اما به سرعت به محاق رفت اما ناطق نوری از دریچهای دیگر وارد شد و حسن روحانی را به عنوان گزینه مناسب ریاست جمهوری به هاشمی و خاتمی معرفی کرد. تا در نهایت هم همو رییس جمهوری یازدهمین دولت شود.
روحانی به جامعه روحانیت باز می گردد؟
اما در حالی که کمتر از یک سال پیش زمزمه های جوانگرایی در مهمترین و سیاسی ترین تشکیلات روحانی به گوش میرسید، جوان هایی که قرار بود جایگزین غائبینی چون ایت الله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی و امامی کاشانی شوند، اما گویی تصمیمات این روزهای سران شاخص جامعه به نحوی دیگر قرار گرفته است.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی، عضو شاخص و قدیمی جامعه روحانیت مبارز، با وجود آنکه اعضای این جامعه حمایتی از وی در انتخابات نکرده بودند اما بعد از انتخابات کمیته ای متشکل از چهره های شاخص این تشکل به دیدار روحانی رفتند تا از وی برای بازگشت و حضور در جلسات جامعه دعوت کنند. دیداری که بنا بر گفته برخی اعضای شرکت کننده در آن روحانی برخلاف قبل اینبار با این درخواست موافقت کرده است.
آیتالله مهدویکنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز نیز در پیامی که خطاب به حسن روحانی به مناسبت پیروزی وی در انتخابات صادر کرد از او به عنوان یار دیرین امام و رهبری و از اعضای جامعه روحانیت مبارز یاد کرد. تا اینگونه فضای آشتی بین جامعه روحانیت و حداقل یکی از اعضای شورای مرکزی اش فراهم شود.
چه آنکه برخی بر آن اعتقادند جامعه روحانیت مبارز شاید اینبار به جای جوانگرایی تصمیم گرفته باشد تا درهای خود را به روی اعضای قهر و دلخور و منتقد اما پرنفوذ و شاخص این روزهای خود باز کند.
در همین راستا سیدرضا اکرمی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت که این روزها نیز در دولت حضور دارد، معتقد است «به نظرم مناسب است که برخی از مطالب گذشته نادیده گرفته شود و مصلحت جمعی این است که اعضای جامعه روحانیت به صورت مسنجمتر به یکدیگر بپیوندند. با توجه به اینکه عضوی از اعضای جامعه روحانیت در انتخابات کاندیدا شده و رای آورده است توقع این است که اعضا به یکدیگر نزدیکتر شوند و برای حل مشکلات تلاش کنند. »
غلامرضا مصباحیمقدم نیز که سخنگویی جامعه روحانیت را برعهده دارد درباره حضور ناطقنوری و دکتر روحانی در جلسات حزب متبوعش می گوید« بعد از پیروزی "حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی" در انتخابات ریاستجمهوری، وی جهت شرکت در جلسات جامعه روحانیت اعلام آمادگی کرده است.دکتر روحانی تاکنون در جلسات حزب شرکت نکرده که این مسئله به دلیل گرفتاریها و مسئولیت خطیری است که به عنوان رئیسجمهوری کشور پذیرفته است اما قطعا وی با توجه به ابراز تمایلی که جهت حضور در جلسات داشته در فرصتی مناسب در این جلسات حضور پیدا خواهد کرد.»
وی اما در مورد حضور احتمالی حجتالاسلام والسلمین ناطقنوری در جلسات جامعه اظهار کرده است« تاکنون وی تمایلی را برای شرکت در جلسات از خود نشان نداده و حضورش به نوعی منتفی است.» چه آنکه گویی شیخ این روزها دوستانی از جنس اعتدالیون و اصلاح گرا را همراه خود دیده و هنوز دلخور از یاران اصولگرای دیروز حاضر به بازگشت به اصولگرایان نشده است.
در این میان راه آیت الله نیز که بر فراجناحی حرکت کردن خورده است و باید دید حسن روحانی و امامی کاشانی آیا به جامعه باز می گردد یا آنها نیز بر مسیر شیخ و آیت الله راه خود را جدا می کنند.
جامعه روحانیت به دنبال بازگرداندن شیوخ غائب
اگر آیتالله صبور راه خود را به دلیل فراجناحی بودن از جامعه روحانیت جدا كرد و شیخ نور از سر دلخوری دیگر به درون جامعه پا نگذاشت، اما گویی حسن روحانی بنا را بر برخورد مسالمت آمیز با دوستان خود در جامعه گذاشته است.
۱۳۹۲/۸/۲۷