نسخه چاپی

از ناگفته‌های انتخابات ریاست جمهوری تا "تشییع جنازه" خانه احزاب

عکس خبري -از ناگفته‌هاي انتخابات رياست جمهوري تا "تشييع جنازه" خانه احزاب

:"اصلاح‌طلبان می‌خواهند مجددا آن مرده(خانه احزاب) را زنده كنند، به دلیل اینكه آن خانه احزاب قبلی مُرد و تشییع جنازه‌اش هم انجام شده ولی عده‌ای سعی در احیای آن دارند"

به گزارش نما ، به نقل از تسنیم، محمدنبی حبیبی که این روزها در قامت دبیرکل حزب موتلفه اسلامی از احزاب سنتی اصولگرایان به فعالیت‌های تشکیلاتی می‌پردازد، روزگاری شهردار تهران بود؛ دوره‌ای که معادلات با زمانی که در آن قرار داریم تفاوت‌های اساسی داشت.
در یک گفت‌وگوی بیش از یک ساعت‌ونیم با حبیبی که تا پاسی از شب به طول انجامید، وی شرایط سیاسی دوره شهرداری‌اش را روایت می‌کند و از اختلاف‌نظرهای میان خود و علی‌اکبر محتشمی‌پور وزیر کشور وقت می‌گوید. حبیبی به صراحت می‌گوید که اختلاف‌نظرهای وزیر وقت کشور با وی سبب برکناری‌اش شده است.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در این گفت‌وگو از دوران شهرداری خود در تهران سخن گفت، از سیاسی‌کاری‌های اصلاح‌طلبان در کارهای خدماتی اشاره کرد و در نهایت گفت:" نگاه جناحی اصلاح‌طلبان به نگاه مردمی آنها می‌چربد"، از ناگفته‌های جبهه پیروان خط امام و رهبری و مؤتلفه‌های اسلامی گفت و در نهایت نیز گفت‌وگوی ما با دبیرکل حزب مؤتلفه با دلایل مخالفتش با احیای خانه احزاب و انتقادهای از لایحه پیش‌نویس احزاب خصوص خانه احزاب به پایان رسید.
حبیبی در ابتدای این گفت‌وگو در مورد دوران تصدی خود بر شهرداری گفت: وقتی که آقای محتشمی وزیر کشور شدند، من در یک ملاقاتی بیش از یک ساعته با وی مطالب مربوط به شهرداری تهران را مطرح کردم. یکی از آن مطالب این بود که گفتم شما جدیدا وزیر کشور شده‌اید، به همین دلیل من آمده‌ام اعلام کنم که از نظر خود من هم دست شما برای این که شهردار جدیدی انتخاب کنید، کاملا باید باز باشد. ضمن اینکه نیامده‌ام که از زیر بار مسئولیت اداره شهر تهران شانه خالی کنم. زیرا آن موقع کار شهرداری تهران انصافاً سخت بود. ایشان در این ملاقاتی که بیش از یک ساعت طول کشید، خیلی اظهار علاقه کردند و من یادم هست که گفتند که ملاقات با شما یک ملاقات تاریخی بود و به این ترتیب تا آبان ماه 66 من مسئولیت شهرداری تهران را به عهده داشتم.
وی با تشریح روند برکناری خود از شهرداری تهران ادامه داد: من در شهرداری تهران، اصولا کار جناحی انجام ندادم و ادعا می‌کنم در آن 4 سال مطلقاً کار جناحی انجام ندادم و این را ادعا دارم، زیرا شهرداری تهران اگر در درگیری‌های جناحی وارد شود به مردم شهر لطمه وارد می شود. ممکن است شهردار عضو یک جناح سیاسی باشد که من از این جهت اشکالی نمی‌بینم اما وقتی که شهردار تهران شد باید کار جناحی انجام ندهد،کار را در را برای انقلاب انجام دهد و البته شهردار نمی‌تواند بی‌خبر و بی‌طرف در مسائل سیاسی باشد؛ حتما باید خط و ربطش مشخص باشد و تکلیفش با انقلاب از قبل روشن بوده باشد اما اگر شهرداری تهران جای دعوای حزبی شد لطمه اولیه آن به مردم وارد می‌شود.
حبیبی با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان در جریان انتخاب آخرین شهردار تهران امتحان بسیار بدی دادند اظهار داشت: یکی از همفکران خود آنها طبق تشخیص شخصی‌اش عمل کرد. آنها که دَم از آزادی و رأی می‌زدند چطور شد که خانم راستگو را به خاطر اینکه مطابق میل جناحی اصلاح‌طبان رای نداده بود بایکوت کردند؟ آن ادعایی که اصلاح‌طلبان همیشه با بلندگوهای خود گوش مردم می‌رسانند که رأی آزاد است و آزادی بیان است، دیدیم که همگی آنها چقدر با خانم راستگو بد برخورد کردند، مثل اینکه دارند با یک ضد انقلاب برخورد می‌کنند. من معتقدم عده‌ای از اصلاح طلبان که دَم از آزادی رأی و مردم می‌زنند فقط در حد همان «بیان» است و در عمل ملاحظه می‌کنیم که چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد.
دبیر استان‌های جبهه پیروان خط امام و رهبری در مورد ناگفته‌های جبهه پیروان و موتلفه اسلامی در روند انتخاب کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با تأکید بر اینکه ما سعی داشتیم از 5 کاندیدای مطرح شده در جبهه پیروان یک نفر را انتخاب کنیم، گفت: از محضر آیت‌الله مهدوی‌کنی تقاضا شد که اگر ایشان اجازه دهند ما این مرحله تبدیل شدن 5 نفر به یک نفر را با مشورت ایشان انجام دهیم و نظر ایشان را بپذیریم. در جبهه این موضوع تصویب شد که ما در این مرحله قبل از نام نویسی 5 نامزد را به یک نفر تبدیل کنیم و همه نظر نهایی آیت الله مهدوی کنی را قبول کنیم. آیت‌الله مهدوی‌کنی به عنوان شخصیت خودشان نه به عنوان مسئولیت‌هایی که دارند.
وی افزود: یک جلسه با این رویکرد در محضر آیت‌الله مهدوی‌کنی تشکیل شد و موضوع مذاکره این بود که از بین این 5 نفر یک نفر با نظر مشورتی ایشان انتخاب شوند. آیت‌الله مهدوی یک مدیریت قابل‌توجهی را در این جلسه اعمال کردند، به آقایان گفتند که هر کدام از نامزدها لابد خود را شایسته ریاست‌جمهوری دیده‌اند ولی من از شما می‌خواهم که به یک نفر غیر از خودتان رأی دهید، خودتان محفوظ، اما اگر قرار باشد شما یک نفر غیر خودتان را برای ریاست‌جمهوری معرفی کنید، نام او را روی کاغذ بنویسید.
دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری در مورد مخالفت متکی با نظری که بر آن اجماع شده بود، اظهار داشت: این کار انجام شد که به صورت محرمانه بود ولی قبل از اینکه این رأی‌گیری انجام شود، آقای متکی در همان جلسه اظهار کردند که من این ساز و کار را قبول ندارم، برای اولین بار هم بود که این مسئله را اظهار کردند و گفتند که من در این رأی‌گیری شرکت نمی‌کنم، بنابراین آقای متکی با عدم پذیرش ساز و کاری که به نظر ایشان درست نبود، اعلام کردند که در هر صورت من نام‌نویسی خواهم کرد، پس از دور خارج شدند.
حبیبی خاطر نشان کرد: آن نظرخواهی کتبی و شفاهی هم انجام شد، نهایتاً آقای ابوترابی‌فرد از بین جمع 4 نفره، نه 5 نفره (به دلیل اینکه آقای متکی کنار رفتند) تعیین شدند و بنابراین آقایان باهنر و آل اسحاق و پور محمدی که آن ساز و کار را قبول کرده بودند در همان جلسه در پایان گفتند که ما اصلا نام‌نویسی نمی‌کنیم، پس از جمع 5نفره، آقای متکی با تصمیم شخصی خودشان اسم نوشتند و آقای ابوترابی‌فرد با تصمیم جمع نام‌نویسی کردند، بنابراین باید گفت که جبهه پیروان خط امام و رهبری جز آقای متکی بقیه به عهدشان وفادار باقی ماندند و همان روز هر سه نفر اعلام کردند که ما با این ترتیب اسم نمی‌نویسم و ننوشتند و به نظر من کمکی برای کاهش تعدد نامزدها بود.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی همچنین اظهار داشت: آقای ابوترابی خودشان باید درباره کناره‌گیری و انصراف از نامزدی صحبت کنند اما بعد از انصراف ایشان ما نامزدی برای حضور در انتخابات نداشتیم.
وی در خصوص چگونگی انتخاب ولایتی به عنوان نامزد موردحمایت جبهه پیروان نیز به جلسات متعدد این جبهه اشاره کرد و گفت: سؤال ما از آقای ولایتی این بود که شما می‌مانید یا می‌روید؟ ما کاری به بحث‌های داخلی شما نداریم. آقای ولایتی به ما صریحاً جواب دادند که من می‌مانم و به نفع هیچ کس هم کنار نمی‌روم. بعد از اعلام قاطعانه آقای ولایتی در ملاقات حضوری ما که گفتند «من می‌مانم»، مؤتلفه نظر خودش را به جبهه داد که نامزد ما آقای ولایتی است. در جبهه هم جلسه تشکیل شد و ما این خبر ملاقات را هم دادیم که آقای ولایتی گفته است که می‌ماند و به نفع هیچ کس کنار نمی‌رود، شورای مرکزی هم بحث کردند که بالاخره نامزد داشته باشیم یا نه؟! همه گفتند که داشته باشیم و اکثریت قاطع گفتند که آقای ولایتی نامزد ماست. بنابراین انتخاب آقای ولایتی از طرف مؤتلفه و جبهه پیروان خط امام و رهبری با این مقدمات صورت گرفت که بعد از اینکه نظر خودمان در مؤتلفه با رای‌گیری مشخص شد و هم در جبهه، هر دو اعلام کردیم که نامزد ما آقای ولایتی است.
عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری در خصوص خانه احزاب نیز با بیان اینکه الزام قانونی برای تشکیل خانه احزاب وجود ندارد تصریح کرد: ما معتقدیم که خانه احزاب باید کار صنفی انجام دهد، نه کار سیاسی. مقصود اصلی آنها این بود که این خانه از تحزب دفاع کند و از تعمیق و گسترش فکر تحزب و توسعه فرهنگ تحزب دفاع کند، کار اصلی آن باید این‌ها باشد اما خانه احزاب در واقع میدانی برای تاخت و تاز جناحی بود و خانه احزابی که در این تاخت‌و‌تازها اصولاً تشکیل شود، به نظر من خانه احزابی نیست که از ابتدا مد نظر بود که محلی باشد تا صرف نظر از جناح‌بندی‌های سیاسی تقویت فکر حزبی در کشور باشد. اگر واقعاً خانه احزابی این طوری تشکیل شود خوب است ولی این طور نشد.
حبیبی با اشاره به برخی رفتارهای برخی احزاب اصلاح‌طلب همچون حزب منحله مشارکت اظهار داشت: برخی احزاب به منشوری که مورد توافق اکثریت اعضای خانه احزاب قرار گرفته بود، پشت پا زدند.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی تاکید کرد: ما احیای خانه احزابی که از مرگش مدت‌هاست گذشته را کار نادرستی می‌دانیم.

مشروح گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با محمدنبی حبیبی به شرح زیر است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم. آقای حبیبی شما در دوره‌ای 4 ساله‌ای در سال 62 تا 66 مسئولیت شهرداری تهران را بر عهده داشتید و در این دوره‌ای که شما به عنوان شهردار بودید مخالفان و موافقان شما می‌گویند خدمات بسیار خوبی را برای تهران انجام دادید. با این حال آقای محتشمی‌پور، وزیر وقت کشور شما را از تصدی شهرداری عزل می‌کنند و آقای طباطبایی به عنوان شهردار تهران انتخاب می‌شود. جریان عزل شما از شهرداری تهران چه بود؟
- حبیبی: همانطور که شما اشاره کردید از سال 1362به عنوان شهردار تهران منصوب شدم و در آبان ماه سال 1366 هم بنابر تصمیم وزیر وقت کشور، آقای محتشمی پور، خدمتم در شهرداری تهران پایان یافت.
در آن زمان وزیر کشور شهردار را انتخاب می‌کرد؟
- حبیبی: بله! آن موقع هنوز شورای شهر تشکیل نشده بود، به همین دلیل شهردار تهران را شخص وزیر کشور انتخاب می‌کرد. البته به جانشینی انجمن شهر سابق. در سال‌های قبل از انقلاب انجمن شهر بود و این قانون نیز بعد از انقلاب به قوت خودش باقی بود. شهرداران استان‌ها را استانداران انتخاب می‌کردند ولی شهردار تهران را استثنائا وزیر کشور منصوب می‌کرد ولی برای شهردار تهران نظر هیئت دولت را هم می‌گرفتند. البته بعید می‌دانم که دولت باید تصویب می‌کرد اما معمولا وزیر کشور با هماهنگی دولت شهردار تهران را منصوب می‌کرد.
من در زمان وزارت کشور آقای ناطق نوری، منصوب شدم و بنابر تصمیم آقای محتشمی‌پور در سال 66 خدمتم در شهرداری تهران خاتمه پیدا کرد. این سؤالی که الان شما مطرح کردید، اشکالی نمی‌بینم که بعد از چند دهه که از آن می‌گذرد، توضیحات لازم را عرض کنم. وقتی که آقای محتشمی وزیر کشور شدند، من در یک ملاقاتی بیش از یک ساعته با وی مطالب مربوط به شهرداری تهران را مطرح کردم.
یکی از آن مطالب این بود که گفتم شما جدیدا وزیر کشور شده‌اید، به همین دلیل من آمده‌ام اعلام کنم که از نظر خود من هم دست شما برای این که شهردار جدیدی انتخاب کنید، کاملا باید باز باشد. ضمن اینکه نیامده‌ام که از زیر بار مسئولیت اداره شهر تهران شانه خالی کنم. زیرا آن موقع کار شهرداری تهران انصافاً سخت بود. ایشان در این ملاقاتی که بیش از یک ساعت طول کشید، خیلی اظهار علاقه کردند و من یادم هست که گفتند که ملاقات با شما یک ملاقات تاریخی بود و به این ترتیب تا آبان ماه 66 من مسئولیت شهرداری تهران را به عهده داشتم.
آن زمان این اصطلاح اصولگرا و اصلاح‌طلب به عنوان چپ و راست مطرح می‌شد که من اصولا اصطلاح چپ و راست را اصطلاحی وارداتی می‌دانستم و می‌دانم. اما در هر صورت شهرت پیدا کرده بود به جناح چپ و جناح راست. یکی از افرادی که چون ممکن است از اینکه نامش را بیاورم راضی نباشد، اسمش را نمی‌آورم ولی از همفکران آقای محتشمی‌پور بود و در آن سال‌ها از جناح چپ نماینده مجلس شورای اسلامی بود اما با چند بار از داخل شهر تهران بازدید کرده بود و یکی از طرفداران جدی من برای ماندنم در شهرداری شده بود.
*** ماجرای ملاقات دو ساعته با محتشمی‌پور
من در اوایل نیمه دوم سال 66 که به مجلس مراجعه‌ای را داشتم، به من گفت که آقای حبیبی اینها می‌خواهند شما را بردارند، شما نمی‌دانید چرا این اتفاق می‌خواهد بیفتد؟ گفتم که من هیچ اطلاعی ندارم و از آقای محتشمی بپرسید. در یک ملاقاتی که چند روز بعد، در مراجعه‌ای که به مجلس داشتم، با ایشان اتفاق افتاد گفتند از آقای محتشمی پرسیدم که چنین قصدی دارید، جواب آقای محتشمی مثبت بود و قصد تغییر شما را دارند. از ایشان دلیل این کار را پرسیدم و گفتم منِ نماینده مجلس ممکن است با آقای حبیبی از نظر سیاسی هم‌نظر نباشیم اما معتقدم که خیلی خوب کار انجام شده است، آیا دلیل ویژه‌ای دارید و آقای حبیبی خطا یا کم‌کاری کرده‌اند؟ گفته بودند که نه! هیچ‌کدام از اینها نیست اما آقای حبیبی با ما هماهنگ نیستند.
این حرف را آن نماینده مجلس به من انتقال داد که اینها قصد تغییر شما را دارند و دلیل آقای محتشمی هم این است. من به ایشان توضیح دادم که بالاخره ناهماهنگی تعریف دارد، ایشان دستوری به عنوان وزیر داده‌اند که من اجرا نکردم یا خلاف سیاست‌های وزارت کشور کاری کرده‌ام؟! باید بگویند که به چه دلیل ناهماهنگ بوده‌ام. گفتم حالا که شما زحمت کشیده‌اید بپرسید که دلالیل ناهماهنگی ما چه چیزهایی است. ایشان یک بار دیگر سؤال کردند و به من گفتند که آقای حبیبی من سؤال کردم ولی دلیل قانع‌کننده‌ای نیاوردند.
گفتم پس این پیغام من را شما به آقای محتشمی‌پور برسانید و بگویید که اولا تعریف شما از ناهماهنگی چیست؟ یعنی من چه کاری کردم که هماهنگ سیاست‌های وزارت کشور یا تصمیم‌های وزارتی شما نبوده است؟ و به آقای محتشمی‌پور بگویید که اگر منظورتان از هماهنگی این است که من مهره وزیر کشور نیستم، بگویید همین طور است و من مهره شما نیستم و اگر مهره‌ای لازم دارید من را تغییر دهید؛ من مهره شما نبوده و نیستم و بعدا هم نخواهم بود اما به عنوان منصوب شما در شهرداری وظیفه خوم را به نظرم خوب انجام دادم. به هر حال، نظراتی هم در همان زمان از طرف نخست‌وزیر وقت برای تغییر من وجود داشت که من خیلی وارد آن جریان نمی‌شوم اما اطلاع دارم که چنین بوده است.
در آن زمان آقای موسوی نخست‌وزیر بودند...؟!
- حبیبی: بله! این برکناری در زمان مهندس موسوی انجام شد. من هم اصولا پیگیر نبودم که به چه دلیل. آنها حق عزل و نصب داشتند بنده هم حق اصرار بر ماندن در مسئولیتی را هیچ وقت نداشتم و منتظر تصمیم آنها بودم که یک شب که دفتر کار شهرداری بودم، گفتند که آقای محتشمی می‌خواهند شما را در وزارت کشور ببینند. به ملاقات ایشان رفتم و آقای محتشمی‌پور هم خیلی تعارف کردند و گفتند که شما خیلی زحمت کشیدید و چنین و چنان اما ما می‌خواهیم یک شهردار «با نشاط» و «جوان» به جای شما منصوب کنیم. یادم هست که این دو لغت را به کار بردند و پرسیدند که نظر شما چیست؟ گفتم نیازی به اظهار من نیست و عزل و نصب حق شماست.
آن شهردار با نشاط و جوان، آقای طباطبایی بودند که بعد از من منصوب شدند، اتفاقی در آن زمان افتاد که کار خیلی پیچیده شد. بعد از من یکی از انتصابات همان آقای شهردار با نشاط جوان استفاده از برخی مدیران زمان نیک‌پی شهردار زمان شاه بود.
من به ایشان گفتم که شما شهردار غیر جوان و غیر بانشاط هم بیاورید جزو حقوق شماست و من اظهارنظر خاصی نمی‌کنم ولی وقتی که از ساختمان وزارت کشور بیرون آمدم در راهی که به شهرداری برمی‌گشتم، یادم هست که خدا را از این جهت شکر کردم که من این بار سنگین را به زمین نگذاشتم، زیرا آن موقع نه پول بود و نه امکانات، جنگ بود و بمباران و شهر باید خوب اداره می‌شد و با وجود بدرفتاری‌هایی که وزیر کشور با ما داشت، قبل از این تصمیم آخری، من تصمیم گرفته بودم که استعفا نکنم، هر وقت آنها بخواهند برکنار کنند که این اتفاق افتاد.
*** شهرداری تهران سیاسی شود، مردم لطمه می‌خورند
با توجه به اینکه خدمات شما در شهرداری تهران خوب بود و دلیل آقای محتشمی‌پور هم فقط «عدم هماهنگی» شما بود، آیا این تغییر با نگاه سیاسی صورت نگرفت؟ زیرا شما از لحاظ دیدگاه سیاسی با آقای محتشمی‌پور هماهنگ نبودید...
- حبیبی: من جنبه سیاسی این برکناری را جنبه مهمی می‌دانم، منتهی من در شهرداری تهران، اصولا کار جناحی انجام ندادم و ادعا می‌کنم الان نزدیک 26 سال که از آن تاریخ می‌گذرد (یعنی سی سال از انتصاب من به عنوان شهردار تهران می‌گذرد) در آن 4 سال مطلقاً کار جناحی انجام ندادم و این را ادعا دارم، زیرا شهرداری تهران اگر در درگیری‌های جناحی وارد شود به مردم شهر لطمه وارد می شود.
ممکن است شهردار عضو یک جناح سیاسی باشد که من از این جهت اشکالی نمی‌بینم اما وقتی که شهردار تهران شد باید کار جناحی انجام ندهد،کار را در را برای انقلاب انجام دهد و البته شهردار نمی‌تواند بی‌خبر و بی‌طرف در مسائل سیاسی باشد؛ حتما باید خط و ربطش مشخص باشد و تکلیفش با انقلاب از قبل روشن بوده باشد اما اگر شهرداری تهران جای دعوای حزبی شد لطمه اولیه آن به مردم وارد می‌شود.
همانطور که گفتید نگاه «سیاسی» به جای نگاه «خدماتی» قرار می‌گیرد. این مسئله در شورای شهر اول هم مشاهده شد، زیرا اعضای شورای شهر اول نیز پس از چالش‌های زیادی که در انتخاب شهردار داشتند ولی در نهایت به نتیجه نرسیدند و منجر شد که شورای شهر منحل شود. به عبارتی برخی از کارشناسان مسائل سیاسی و کسانی که در این رخدادها بودند می‌گویند اصلاح‌طلبان یا به عبارتی جناح چپ آن دوره همواره مسئله سیاسی را به خدماتی ترجیح می‌دادند. با این حال به نظر شما نظر خدمت‌رسانی به مردم در جریان اصلاحات به چه صورت است؟ آیا به خدمت‌رسانی مردم توجهی نمی‌کنند؟
- حبیبی: البته اینکه جناح چپ آن زمان و اصلاح‌طلب بعدی با دید خاص جناحی می‌خواستند شهرداری تهران را اداره و به عزل و نصب بپردازند، تردید ندارم منتهی شورای شهر اول با اکثریت قاطع اصلاح‌طلبان تشکیل شد که البته منحل نشد تا پایان دوره شورای شهر اول برقرار بود و در انتخابات جای خود را به شورای دوم دادند ولی شورای شهر که از 15 نفر عضو، 14 نفر اصلاح‌طلب بودند، یک‌نفر هم بی‌طرف بود؛ یعنی برای نصب شهردار در شورای شهر اول اختیار کامل در دست اصلاح‌طلبان بود. بنابراین خودشان شهردار را انتخاب می‌کردند ولی به دلیل اینکه بین خودشان هم معمولا دعوا بود، دیدیم که در دوره آنها با شهرداری که خودشان انتخاب می‌کردند هم سر سازگاری نداشتند.

من یادم هست، زمانی که آقای الویری که جزو جناح اصلاح طلبان بود انتخاب شده بود. بعد از حدود 6 ماه دعوای برخی از اعضای شورای شهر با وی شروع شد، من شنیده بودم که حتی به آقای الویری می‌گفتند که ما باید بگوییم چه کسی معاون شما باشد و چه کسی نباشد.
آقای الویری در یک گردهمایی شهرداران سابق را دعوت کرده بود که من هم شرکت کردم و به ایشان گفتم که آقای الویری اینکه مشی سیاسی ما با هم منطبق نیست سر جای خود، اما من واقعا معتقدم که شهرداری تهران جای منازعات حزبی و جناحی نیست، یک محل خدماتی است، من شنیده‌ام که به شما فشار می‌آورند که مهره‌های خاصی را به عنوان معاون و یا شهردار منطقه تحمیل کنند. من توصیه‌ام به عنوان شهردار سابق به شما این است که به هیچ‌وجه زیر بار مهره‌چینی آقایان نروید ولو اینکه شما را تغییر دهند که البته آقای الویری هم همین مشی را داشتند و علت برداشتن آقای الویری از سوی همفکرانشان این بود که در مقابل مهره‌چینی‌هایی که برخی اعضای شورای شهر می‌خواستند انجام دهند، مقاومت کردند.
این نوع رفتار شورای شهر آن زمان با شهرداری که خودشان از جناح خود منصوب کرده بودند، خلاف اصول مدیریتی بود.
بار دیگر که اصلاح‌طلبان در شورای شهر اخیر ورود کردند ما مشاهده می‌کنیم که منازعات سیاسی در شورای شهر بالا می‌گیرد. خانم راستگو می‌گوید من به خدمات آقای قالیباف نگاه کردم و رأی دادم و این اظهارات نشان می‌دهد که نگاه کاملا خدماتی است ولی اصلاح‌طلبان با نگاه سیاسی و حزبی به این مسئله نگاه کردند و با خانم راستگو برخورد کردند. به هر حال آقای حبیبی من می‌خواهم سؤالم را با این مقدمه اینگونه عرض کنم که در نگاه اصلاح‌طلبان مسئه خدمت به مردم چه می‌شود؟ یعنی نگاهی که چه کسی می‌تواند به مردم بهتر خدمت کند؟ در نظر اصلاح‌طلبان این نگاه چگونه است؟
- حبیبی: من معتقدم اصلاح طلبان در جریان انتخاب آخرین شهردار تهران امتحان بسیار بدی دادند. به هر حال یکی از همفکران خود آنها طبق تشخیص شخصی‌اش عمل کرد. آنها که دَم از آزادی و رأی می‌زدند چطور شد که خانم راستگو را به خاطر اینکه مطابق میل جناحی اصلاح‌طبان رای نداده بود بایکوت کردند. من قصد ندارم وارد ماهیت آن موضوع شوم اما می‌خواهم بگویم که آن ادعایی که اصلاح‌طلبان همیشه با بلندگوهای خود گوش مردم می‌رسانند که رأی آزاد است و آزادی بیان است، دیدیم که همگی آنها چقدر با خانم راستگو بد برخورد کردند، مثل اینکه دارند با یک ضد انقلاب برخورد می‌کنند.
من معتقدم عده‌ای از اصلاح طلبان که دَم از آزادی رأی و مردم می‌زنند فقط در حد همان «بیان» است و در عمل ملاحظه می‌کنیم که چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد. من یادم هست که وقتی آقای خاتمی رئیس جمهور شد، 2 شعار در دوره انتخابات دادند و اصلاح‌طلبان نیز همان ادعا را داشتند؛ یکی فراجناحی عمل کردن و دوم شایسته‌سالارانه عمل کردن. سوال من این است که اگر بتوانند در آن دوره 8 ساله به عدد انگشتان یک دست از برخوردهای غیرجناحی خود را ارائه کنند، ما می‌پذیریم که بر آن ادعا صادق بوده‌اند.
حتی من شنیدم که آقای خاتمی در اواخر دوره ریاست جمهوری خود از آن عده ای که دائما برای عزل و نصب به وی فشار می‌آوردند گله کرده بوده که شما نگذاشتید که شعار فرا جناحی که دادیم عمل شود.
*** نگاه جناحی اصلاح‌طلبان به نگاه مردمی آنها می‌چربد
بر اساس توضیحاتی که دادید نگاه به جای «مردمی»، «جناحی» است...
- حبیبی: در بسیاری از اصلاح‌طلبان نگاه جناحی بر نگاه مردمی می‌چربد. البته در سخنرانی‌ها و ادعا خیلی مطالب را اظهار می‌کنند ولی می‌بینیم که وقتی سر کار می‌آیند گویا فراموش می‌کنند که چنین شعارهایی داده‌اند و مردم در مواردی به دلیل همین شعارها به آنها رای داده‌اند اما در هر صورت معتقدم که شهرداری تهران فقط جای خدمت است، همه شهرداری‌های کشور همین طور است. اگر منازعات سیاسی، جناحی و حزبی وارد کار شهرداری‌ها شد دیگر مردم در حاشیه قرار می‌گیرند.
با اجازه شما بحث را مقداری به جلو ببریم. در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آقای ابوترابی‌فرد به عنوان گزینه نهایی جبهه پیروان خط امام و رهبری مشخص شد و آقای ابوترابی نیز برای شرکت در رقابت انتخاباتی به وزارت کشور رفتند و ثبت‌نام کردند. بعد از مدتی که هنوز مشخص نشده است آقای ابوترابی کناره‌گیری کردند که شما نیز در در رابطه با کناره‌گیری آقای ابوترابی‌فرد گفته بودید:« آقای ابوترابی‌فرد به صورت «غیرمنتظره» و «غیرتشکیلاتی» از صحنه انتخابات انصراف دادند» و در نهایت شما نیز از آقای ولایتی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردید. چه اتفاقاتی در تصمیم‌گیری‌های مؤتلفه اسلامی و جبهه پیروان خط امام و رهبری افتاد که در نهایت به این تصمیم رسیدید؟
- حبیبی: ما در مؤتلفه اسلامی در اوایل نیمه دوم سال 1391 در تحلیل‌ها به این نتیجه رسیدیم که اصولگرایان باید با 2 فرض وارد انتخابات ریاست جمهوری شوند، یک فرض اینکه رقبای اصولگرا با نامزد واحد به میدان بیایند، فرض دوم اینکه اصولگرایان با نامزدهای متعدد وارد میدان شوند؛ با این دو فرض تحلیل‌هایی در ذهن تحلیلگران حزب موتلفه شکل گرفت، البته شواهدی برای این دو فرض داشتیم، منتهی گفتیم که اگر این دو فرض اتفاق بیفتد یعنی اصولگرایان با تعدد برای نامزدی بیایند و هیچ کدام کنار نروند و رقبای آنها با نامزد واحد بیایند، آن وقت عدم موفقیت اصولگرایان قطعی خواهد بود. به دلیل اینکه با تعدد اشخاص شکستن رای اتفاق می‌افتد و سبد رقبا هم یکی است، بنابراین موجب عدم موفقیت اصولگریان می‌شود.
به همین دلیل نظرمان را در جبهه پیروان خط امام و رهبری که عضو آن جبهه هستیم، انتقال دادیم. جبهه هم تقریبا با بحث‌هایی که در جلسات شورای مرکزی انجام داد به همین نتیجه رسید که مصلحت اصولگرایان این است که ما باید نامزد واحد داشته باشیم که بتوانند در صورتی که رقبای آنها با نامزد واحد آمدند رأی‌شان را برای یک نامزد حفظ کنند. با همین تحلیل، در جبهه پیروان خظ امام و رهبری و موتلفه تصمیم گرفته شد که ما ملاقات‌هایی که برای انتخابات 92 برای محدود کردن تعداد نامزدهای اصولگرا و حتی‌المقدور رسیدن به یک نامزد واحد داشته باشیم.
رقبای ما هم که اختیارشان دست خودشان است و با هر شیوه‌ای که می‌خواهند به کارشان ادامه می‌دهند ولی یک تصمیم دیگر هم گرفته شد که اگر در جریان اصولگرایی برای کارهای مقدماتی انتخابات افرادی آمده‌اند، ابتدا‌به‌ساکن ما نمی‌توانیم به افراد حکم کنیم که شما نباید بیایید، بنابراین پیش‌بینی کردیم که افراد خواهند آمد اما گفتیم ترتیبی دهیم که نامزدهایی که در خود شایستگی ریاست جمهوری را می‌بینند و اصولگرا هم هستند طوری جریان اصولگرا را مدیریت کنند که نهایتا از بین همان کسانی که وارد فعالیت‌های انتخاباتی شدند با توافق جریان اصولگرایی یک نفر انتخاب شود؛ این سیاست قطعی و کلی مؤتلفه و جبهه پیروان در نیمه دوم سال 1391 بود.
ملاقاتی که ما با برخی از علما مثل آیت‌الله مهدوی و آیت‌الله یزدی و آیت الله مصباح برگزار کردیم و در جلساتی که داخل جریان اصولگرایی تشکیل می‌شد ما این سیاست را تعیین کردیم و به این تصمیم تقریبا همه رسیده بودند که این نامزدهای اصولگرا بیایند خود را مطرح کنند، نزدیک انتخابات ما با نظر سنجی و به کار گرفتن برخی از شیوه‌های تشخیص ببینیم چه کسی ار اصولگرایان واجد شرط دارای رأی بیشتری است و توافق کنیم که دیگران کنار روند و یک نفر باقی بماند.
بر این اساس، قرار شد که در ابتدا منعی برای آمدن و شروع کردن نباشد، نهایتا ما در جلسات هماهنگی به یک نفر برسیم. سه نفر برای نامزدی ریاست جمهوری در جبهه پیروان خط امام و رهبری مطرح شدند؛ یکی آقای آل اسحاق بود که موتلفه معرفی کرده بود و یکی آقای مهندس باهنر و دیگری آقای متکی. این سه نفر در جلسه شورای مرکزی جبهه در نیمه دوم سال 1391 و چند ماه قبل از انتخابات به عنوان نامزدهای ما مطرح شدند که فعالیت کنند که در نهایت یک نفر بماند.
بعد هم آقای پورمحمدی و آقای ابوترابی به این جمع سه نفره پیوستند.بنابراین 5 نفر در مباحثات جبهه پیروان مطرح شدند که سه نفر عضو منتخب شورای مرکزی جبهه بودند و دو نفر پیوستند، ما گفتیم که باید سیاست رسیدن به نامزد واحد را دنبال کنیم.
همزمان با مطرح شدن این 5 نفر ائتلاف 1+2که آقای قالیباف، ولایتی و حدادعادل بودند نیز شکل گرفت، آن ائتلاف و این نامزدهای جبهه ارتباط سازمانی با هم برقرار نکردند اما مرحوم استاد عسگراولادی در ملاقات‌هایی که با آقای ولایتی و به آقای حدادعادل داشت گفتند که شاید تا این مرحله اشکالی نداشته باشد که نامزدها خود را مطرح کنند ولی در نظرسنجی نهایی باید ببینیم که کدام رأی بیشتری دارند و همه توافق کنیم که بقیه به نفع این شخص کنار بروند.این تذکر را به آن ائتلاف دادند و در جبهه هم همین نظر پذیرفته بود و گفته بودند که درست است ما الان 5 نفر را معرفی کرده‌ایم اما مسیر باید به انتخاب یک نفر در جمع جریان اصولگرایی باشد و همه پذیرفتیم که آن یک نفر اگر از جبهه هم نبود ما قبول کنیم، برای اینکه رای ما در انتخابات نشکند.

در مقطعی بحث این بود که قبل از نام‌نویسی یک قدم مهم در جبهه برداریم و آن این بود که خودمان اول 5 تا نامزد را به یک نفر تبدیل کنیم یا اینها اسم‌نویسی کنند و بعد از نام‌نویسی و تبلیغات در مرحله بعد از نام‌نویسی تلاشمان را متمرکز کنیم که یک نفر انتخاب شود. این نظر که برای نام‌نویسی همه بروند، پذیرفته نشد و قرار شد که ما 5 نامزد جبهه پیروان را به یک نفر تقلیل دهیم.
بار دیگر در جبهه پیروان خط امام و رهبری بحث شد و قرار شد که ما تلاشمان را اول از خودمان شروع کنیم. از محضر آیت‌الله مهدوی‌کنی تقاضا شد که اگر ایشان اجازه دهند ما این مرحله تبدیل شدن 5 نفر به یک نفر را با مشورت ایشان انجام دهیم و نظر ایشان را بپذیریم.در جبهه این موضوع تصویب شد که ما در این مرحله قبل از نام نویسی 5 نامزد را به یک نفر تبدیل کنیم و همه نظر نهایی آیت الله مهدوی کنی را قبول کنیم. آیت‌الله مهدوی‌کنی به عنوان شخصیت خودشان نه به عنوان مسئولیت‌هایی که دارند.
یک جلسه با این رویکرد در محضر آیت‌الله مهدوی‌کنی تشکیل شد و موضوع مذاکره این بود که از بین این 5 نفر یک نفر با نظر مشورتی ایشان انتخاب شوند. آیت‌الله مهدوی یک مدیریت قابل‌توجهی را در این جلسه اعمال کردند، به آقایان گفتند که هر کدام از نامزدها لابد خود را شایسته ریاست‌جمهوری دیده‌اند ولی من از شما می‌خواهم که به یک نفر غیر از خودتان رأی دهید، خودتان محفوظ، اما اگر قرار باشد شما یک نفر غیر خودتان را برای ریاست‌جمهوری معرفی کنید، نام او را روی کاغذ بنویسید.
این کار انجام شد که به صورت محرمانه بود ولی قبل از اینکه این رأی‌گیری انجام شود، آقای متکی در همان جلسه اظهار کردند که من این ساز و کار را قبول ندارم، برای اولین بار هم بود که این مسئله را اظهار کردند و گفتند که من در این رأی‌گیری شرکت نمی‌کنم، بنابراین آقای متکی با عدم پذیرش ساز و کاری که به نظر ایشان درست نبود، اعلام کردند که در هر صورت من نام‌نویسی خواهم کرد، پس از دور خارج شدند.
آن نظرخواهی کتبی و شفاهی هم انجام شد، نهایتاً آقای ابوترابی‌فرد از بین جمع 4 نفره، نه 5 نفره (به دلیل اینکه آقای متکی کنار رفتند) تعیین شدند و بنابراین آقایان باهنر و آل اسحاق و پور محمدی که آن ساز و کار را قبول کرده بودند در همان جلسه در پایان گفتند که ما اصلا نام‌نویسی نمی‌کنیم، پس از جمع 5نفره، آقای متکی با تصمیم شخصی خودشان اسم نوشتند و آقای ابوترابی‌فرد با تصمیم جمع نام‌نویسی کردند، بنابراین باید گفت که جبهه پیروان خط امام و رهبری جز آقای متکی بقیه به عهدشان وفادار باقی ماندند و همان روز هر سه نفر اعلام کردند که ما با این ترتیب اسم نمی‌نویسم و ننوشتند و به نظر من کمکی برای کاهش تعدد نامزدها بود.
آقای ابوترابی به دلایلی که خودشان باید توضیح بدهند بعد از نام‌نویسی از ادامه نامزدی اعلام انصراف دادند ولی آقای متکی اعلام انصراف نکردند. بنابراین باید گفت که جبهه با اعلام انصراف آقای ابوترابی‌فرد و با عدم پذیرش آقای متکی در آن مقطع اصلاً نامزد نداشت. آقای ابوترابی منصرف شده بودند و آقای متکی غیر از نظر جبهه عمل کرده بودند، پس دیگر جبهه خودش را دارای نامزد نمی‌دانست. البته به نظر من این عدم نام‌نویسی آن 3 شخصیت ما یک کار ارزشی بود، زیرا وقتی که در یک تصمیم جمعی به این نتایج رسیده بودند، عمل کردند و هیچ فعالیتی هم نکردند، نام‌نویسی هم برای نامزدی ریاست‌جمهوری به عمل نیاوردند.
بعد از آنکه جبهه پیروان خط امام و رهبری فاقد نامزد شد، بحثی در جبهه پیروان خط امام و رهبری و مؤتلفه انجام شد که ما می‌خواهیم نامزد داشته باشیم یا خیر؟ تصمیم هم در مؤتلفه و هم در جبهه این شد که ما می‌خواهیم نامزد داشته باشیم و قرار شد که تشکل‌های وابسته به جبهه از بین شخصیت‌های موجود نظر خود را به جبهه اعلام کنند و جبهه هم تصمیم بگیرد که چه کسی را می‌خواهد نامزد کند.
در همین مقطع زمانی معلوم شد که ائتلاف 1+2 نیز متزلزل شده؛ یعنی قرار آنها این بود که یک نفر نام‌نویسی کند و دو نفر نام ننویسد اما اخباری که می‌رسید، حاکی از این بود که فعلا هر سه نفر قصد دارند که نام‌نویسی کنند و این کار را هم کردند.
شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در این مقطع زمانی تصمیم گرفت که نامزد داشته باشد و همچنین با جبهه پیروان خط امام و رهبری هم هماهنگ بودیم. بر این اساس ما از 30 نفر دبیران استان‌های مؤتلفه در سراسر کشور، دعوت کردیم که در تهران با ما جلسه داشته باشند و گفتیم که جبهه فعلا نامزد ندارد اما شورای مرکزی نظرش این است که هم جبهه و هم موتلفه نامزد داشته باشند؛ نظر شما چیست؟ از 30 نماینده استان، 27 نفر به آقای ولایتی رأی دادند، سه نفر هم گفتند که ما نظر موافق داریم ولی در استان ما نظر شورای مؤتلفه روی اشخاص دیگر است. بنابراین آقای ولایتی در یک رأی‌گیری از دبیران استان‌ها اکثریت قاطع را به عنوان نامزد موتلفه آوردند.
*** ولایتی گفت می‌مانم، ما حمایت کردیم
دو روز بعد، جلسه شورای مرکزی تشکیل شد،گزارش نظر دبیران استان‌ها را ارائه داده و گفتیم که شورا نظر دهد از بین نامزدهای موجود چه کسی را در نظر دارند. شورای مرکزی با یک اکثریت قابل توجه، نظرشان پشتیبانی از نامزدی آقای ولایتی بود، بنابراین مؤتلفه تصمیم خود را در این دو جلسه گرفت، ولی قرار شد که بنده به اتفاق جناب آقای دکتر بادامچیان ملاقاتی با جناب آقای ولایتی داشته باشیم و سؤال‌مان نیز این بود که شما ابتدا اعلام کردید که ائتلاف 1+2 تشکیل دادید، منظور این بود یک نفر می‌ماند، دو نفر کنار می‌رود، الان بین شما معلوم شده است که بالاخره نفری که می‌ماند کیست؟ در این جلسه معلوم شد که هر سه نفر ائتلاف 2+1 می‌مانند و اسم می‌نویسند.
سؤال ما از آقای ولایتی این بود که شما می‌مانید یا می‌روید؟ ما کاری به بحث‌های داخلی شما نداریم. آقای ولایتی به ما صریحاً جواب دادند که من می‌مانم و به نفع هیچ کس هم کنار نمی‌روم. بعد فهمیدیم که آقای قالیباف هم در تصمیم‌های داخلی ستادشان تقریبا همین را دنبال می‌کند و می‌ماند. آقای حدادعادل هم مطلع نبودیم که می‌مانند یا خیر اما از آقای ولایتی خودمان مستقیم سؤال کردیم و فهمیدیم که می‌مانند و از بحث‌های داخل ستاد آقای قالیباف هم استنباط کردیم که ایشان هم قصد ماندن دارند.
بعد از اعلام قاطعانه آقای ولایتی در ملاقات حضوری ما که گفتند «من می‌مانم»، مؤتلفه نظر خودش را به جبهه داد که نامزد ما آقای ولایتی است. در جبهه هم جلسه تشکیل شد و ما این خبر ملاقات را هم دادیم که آقای ولایتی گفته است که می‌ماند و به نفع هیچ کس کنار نمی‌رود، شورای مرکزی هم بحث کردند که بالاخره نامزد داشته باشیم یا نه؟! همه گفتند که داشته باشیم و اکثریت قاطع گفتند که آقای ولایتی نامزد ماست. بنابراین انتخاب آقای ولایتی از طرف مؤتلفه و جبهه پیروان خط امام و رهبری با این مقدمات صورت گرفت که بعد از اینکه نظر خودمان در مؤتلفه با رای‌گیری مشخص شد و هم در جبهه، هر دو اعلام کردیم که نامزد ما آقای ولایتی است.
*** ابوترابی‌فرد هنوز دلیل انصرافش را با ما در میان نگذاشته است
آقای حبیبی چه اتفاقی افتاد که آقای ابوترابی‌فرد کناره‌گیری کرد و شما هم گفته بودید آقای ابوترابی‌فرد به صورت «غیرمنتظره» و «غیرتشکیلاتی» کنار رفتند؟
- حبیبی: من واقعا مطلع نیستم و خبر موثق ندارم که علت انصراف آقای ابوترابی چه بود اما این انصراف را با مؤتلفه و جبهه پیروان خط امام و رهبری در میان نگذاشتند، یعنی ما ناگهان متوجه شدیم که آقای ابوترابی‌فرد بعد از اسم‌نویسی انصراف دادند و به ما هم اعلام نکردند. البته تفسیرهایی راجع به چرایی این کار گفته شد اما ما نه تحقیق کردیم و نه آقای ابوترابی‌فرد توضیح دادند. به نظر من فقط شخص آقای ابوترابی بهترین منبع هستند که پاسخ دهند چرا انصراف دادند.
*** الزام قانونی برای تشکیل خانه احزاب وجود ندارد
با اجازه شما بحث به کمی جلوتر بیاوریم و در مورد خانه احزاب صحبت کنیم که این روزها مطرح است. آقای حبیبی شما به عنوان کسی که دبیر کل حزبی با سابقه و بزرگ هستید که به گفته خودتان در 30 استان دفتر دارید، در مسئله خانه احزاب می‌توانید خیلی تأثیرگذار باشید. با توجه به اینکه سابقه‌ای که در خانه احزاب وجود دارد، به نظر شما درست است که خانه احزاب دوباره احیا شود؟
- حبیبی: برای تشکیل خانه احزاب هیچ الزامی قانونی در جایی نیست، یعنی نه در قانون احزاب، نه در قوانین دیگر مجوز و الزامی در کار نیست.
تسنیم: مجوز فعالیت خانه احزاب نیز در سال 83 به پایان می‌رسد و تاکنون تمدید نشده است...
- حبیبی: بله! قرار بود که احزاب دور هم جمع شوند ولی این قرار قانونی نیست که قانون الزام کرده که ما خانه احزاب داشته باشیم. بنابراین ما می‌توانیم هم خانه احزاب داشته باشیم و هم می‌توانیم نداشته باشیم؛ ما استناد قانونی برای تشکیل خانه احزاب نداریم. یکی از دلایل عدم‌موفقیت و تقریبا انحلال خانه احزاب این بود که اصلاح‌طلبان اینجا را به میدان تاخت و تاز جناحی تبدیل کردند و برای اینکه بتوانند خانه احزاب را در ید خود داشته باشند کارهایی را انجام دادند.
مثلاً یک سری احزاب درست کردند، احزاب تشکیل نشد بلکه درست کردند تاکید می‌کنم، رفتند از افرادی که متمایل به خودشان بودند مثلا 3 یا 4 یا 5 نفر یا بعضی موارد اعضای یک خانواده تقاضای تشکیل حزب کردند که در حال حاضر در حدود 250 حزب از سوی وزارت کشور مجوز دارند. اینکه در هر کشوری 250 حزب لازم است و آن هم افرادی که بعضا توان تشکیل حزب ندارند، بحث دیگری است اما اصلاح‌طلبان این اهرم را به دست گرفتند تا بتوانند در مجامعی که قرار است با رأی‌گیری انتخاباتی انجام شود رأی اصلاح‌طلبان غلبه داشته باشد. اگر این روش توسعه تحزب ادامه یابد یک نتیجه و سود حاصل خواهد شد و مثلا شاهد مجوز صادرشدن برای چند هزار حزب هم می‌توانیم باشیم که مضحک بودن این کار به قدری است که احتیاج به توضیح ندارد.
این تعبیری که می‌خواهم عرض کنم از یکی از مقامات وزارت کشور در جلسه وزیر کشور که چندی پیش با سران احزاب گذاشته بودند، شنیدم که این مقام وزارت کشور گفت: از 250 حزبی که مجوز دارند، 150 حزب اصلاً ذره‌ای فعالیت حزبی نداشتند و بقیه هم یک عده نیمه فعال‌اند و احزاب فعال هم بسیار کم‌اند. بنابراین این 250 حزب فعال کشوری نیستند. این یک کاری بود که اصلاح طلبان به وسیله آن بتوانند در مجامعی که پیش‌بینی کرده بودند به رأی گیری نیاز باشد راه بیاندازند، مثل خانه احزاب که نیاز به رأی گیری و اکثریت داشت. بنابراین خانه احزابی که به جای کار صنفی دچار کشمکش سیاسی و جناحی بشود سرنوشتی بهتر از اینکه اتفاق افتاده نخواهد داشت.
ما معتقدیم که خانه احزاب باید کار صنفی انجام دهد، نه کار سیاسی. مقصود اصلی آنها این بود که این خانه از تحزب دفاع کند و از تعمیق و گسترش فکر تحزب و توسعه فرهنگ تحزب دفاع کند، کار اصلی آن باید این‌ها باشد اما خانه احزاب در واقع میدانی برای تاخت و تاز جناحی بود و خانه حزابی که در این تاخت‌و‌تازها اصولاً تشکیل شود، به نظر من خانه احزابی نیست که از ابتدا مد نظر بود که محلی باشد تا صرف نظر از جناح‌بندی‌های سیاسی تقویت فکر حزبی در کشور باشد. اگر واقعا خانه احزابی این طوری تشکیل شود خوب است ولی این طور نشد.
*** اصلاح‌طلبان به منشور احزاب پشت پا زدند
در همین دوران برخی از شخصیت‌های خانه احزاب مانند آقای کاشفی در اجلاس احزاب سیاسی موضع سیاسی هم می‌گرفتند...
- حبیبی: بله! در همان دوره منشوری در خانه احزاب تصویب شد که من در جلسه تصویب این منشور به عنوان دبیر کل مؤتلفه حضور داشتم اما برخی از احزاب مشخصاً مثل حزب مشارکت، زمانی که هنوز تعطیل نشده بود، خلاف این منشور عمل کردند و امضا کرده بودند اما خلاف آن عمل کردند، زیرا در منشور بر روی یک اشتراکاتی توافق شده بود که به عنوان خط قرمز به حساب می‌آمد، برخی از احزاب به این منشور پشت پا زدند.
در منشوری که تصویب شد چه مواردی بود که حزب مشارکت برخلاف آن عمل کرد؟
- حبیبی: مثلاً حزب مشارکت در فتنه 88 هیچ اعلام مخالفت با فتنه تا این تاریخ نکرد، اقدام براندازانه فتنه‌گران را تا به حال محکوم نکرده است، در حالی که همه می‌دانند فتنه 88 تا قصد براندازی جمهوری اسلامی پیش رفت. قرار بود که احزاب در این موارد حساس موضعی له نظام داشته باشند. فتنه 88 علیه نظام بوده و باید سردمداران مشارکت - زمانی که هنوز فعال بودند - اعلام می‌کردند و موضعی علیه فتنه‌گران می‌گرفتند، خود این نقض همان منشور بود. این مورد یکی از موارد نقض بود.
حتی مشاهده می‌شود که آقای خاتمی به عنوان دبیر کل حزب مشارکت ادعای طلبکاری می‌کند و می‌گوید ما از طلب خود گذشتیم...
- حبیبی: بله! بنابراین نقض آن منشور از طرف برخی از احزاب مکرر و متعدد اتفاق افتاد و من یکی را به عنوان مثال گفتم. من معتقدم همان منشور اگر رعایت می‌شد خانه احزاب به سرنوشت فعلی دچار نمی‌شد. الان تلاش‌هایی می‌شود که خانه احزاب با همان ترکیب و شیوه مجددا احیا شود. ما نظرمان را راجع به تشکیل و تاسیس مجدد خانه احزاب مطالبی را تا به حال بحث‌و‌برسی کرده‌ایم و در ظرف چند روز آینده اعلام می‌کنیم اما با احیای آن خانه احزابی که مدت هاست از عمرش گذشته و از صحنه سیاسی کشور خارج بوده، با آن ترکیب و با آن شیوه‌ها مخالفیم.
آقای حبیبی! اخیرا مطرح شده است که کمیته‌ای با عنوان کمیته اجرایی خانه احزاب تشکیل شده که یکی از اعضای این کمیته آقای غفوری‌فرد از جریان اصولگرا است. آیا آقای غفوری‌فرد از طرف حزب مؤتلفه در این جلسه شرکت می‌کنند؟
-حبیبی:‌ خبرگزاری‌ها پخش کردند که 8 نفر جلسه‌ای گذاشتند و 6 نفر اصلاح‌طلب‌اند و یکی از آنها آقای غفوری از اصولگراها است و ما از طریق خبرگزاری‌ها مطلع شدیم. اصلاح‌طلبان می‌خواهند مجددا آن مرده را زنده کنند، به دلیل اینکه آن خانه احزاب قبلی مُرد و تشییع جنازه‌اش هم انجام شده ولی عده‌ای سعی در احیای آن دارند. اگر قرار است که خانه احزابی تشکیل شود، از صفر باید کار را شروع کنند، نه با احیای خانه قبلی، زیرا این کار ناصحیحی است.
حالا به دلیل اینکه در آن خانه احزابی که مدت‌هاست از عمر آن گذشته و آقای موسوی‌تبریزی رئیس بوده و آقای غفوری نائب‌رییس بودند، به همین دلیل این دو نفر مطرح شدند. البته ما نظر نهایی خود را بعد از مباحثاتی که داخل موتلفه داریم، یکی-دو هفته آینده به طور صریح اعلام می‌کنیم. بنابراین من قبل از تصمیم نهایی حزب موتلفه نظر نهایی حزب را اعلام نمی‌کنم اما قطعا طی دو-سه هفته آینده اعلام می‌کنیم اما در هر صورت من تکرار می‌کنم که احیای خانه احزابی که از مرگش مدت‌هاست گذشته را کار نادرستی می‌دانیم.
یکی از بحث ها پیش نویس لایحه احزاب است. قطعا شما لایحه را خوانده اید. برخی می‌گویند حزب موتلفه انتقاداتی نسبت به این پیش نویس دارد. به نظر شما این لایحه می تواند حرکت احزاب را در فضای سیاسی هموار کند؟
- حبیبی: در هر صورت این لایحه باید به مجلس برود و اظهار نظرها انجام شود و بعد از اینکه مجلس لایحه‌ای را تصویب کرد می‌توان نظر داد اما در این مرحله ما ایرادی که به قانون قبلی احزاب داریم این است که واقعا هر چند نفری با تعداد انگشتان دست بروند و تقاضای تشکیل حزب کنند با این قانون به آنها برای تشکیل حزب اجازه داده می‌شود، در حالیکه باید سؤال کرد که آیا این چند نفر واقعا توان اینکه دفاتر حزب را در تهران و استان‌ها و شهرستان‌ها تشکیل دهند، دارند؟ چطور می‌توانند این توانایی را ثابت کنند؟
بنابراین ما اصل اصلاحاتی را در قانون فعلی احزاب لازم می‌بینیم و بنای ما بر این است که بعد از جمع‌بندی اظهار نظر خود را اعلام کینم ولی یکی از مهم‌ترین اشکالات قانون فعلی این است که بدون اینکه شرایط تشکیل حزب دقیقا عنوان شده باشد و تعریف شده باشد، به صرف تقاضای 5 نفری که در نیروی انتظامی و قضایی سابقه سوء نداشته باشند، می توانند حزب تشکیل دهند. در حالی‌که همه می‌دانند که تشکیل یک حزب چقدر کار مشکلی است. عدم کوچک‌ترین فعالیت از طرف حداقل 150 به اصطلاح حزب که مجوز رسمی هم دارند موضوع مهمی است که باید در قانون جدید مدنظر قرار گیرد.

در کشورهایی که با رقابت جدی احزاب قوی انتخابات مجلس و شوراها و ریاست جمهوری انجام می شود 200حزب وجود ندارد.معمولا تعداد احزاب در کشورهایی که با کار حزبی انتخابات انجام می دهند،بیشتر از تعداد انگشتان دست نیست.خود این که در یک کشور می توان 250حزب تشکیل داد که به تعبیر معاون وزارت کشور 150 تا از آن ها تا به حال ذره ای فعالیت حزبی ندارند، یکی از مواردی است که باید در قانون جدید به آن پرداخته شود.
*** بحث‌های مقدماتی انتخابات مجلس در حزب موتلفه
آقای حبیبی یکی دیگر از مسائل مهمی که در آینده سیاسی کشور خواهد بود، انتخابات مجلس شورای اسلامی است. آقای بادامچیان از کلید خوردن فعالیت‌های حزب مؤتلفه برای انتخابات مجلس خبر دادند. آیا تاکنون دیدارهایی را با شخصیت‌های سیاسی و علما و مراجع داشته‌اید که بخواهید به جمع‌بندی برسید؟
- حبیبی: در هر صورت یک حزب باید با وقت موسّع بحث‌های انتخاباتی را انجام دهد که دچار تصمیمات ناپخته نشود. آنچه که الان در حزب انجام شد، بحث‌ها در حد مقدماتی صورت گرفته که در این بحث‌ها بالاخره ما می‌خواهیم با دیگر اصولگرایان ائتلاف داشته باشیم یا خیر؟ برای شناسایی نامزدها باید چه مراحلی را طی کنیم و فعالیت‌های انتخاباتی در مرحله عمل را از کی و چگونه آغاز کنیم. این بحث‌های مقدماتی است که تا به حال کلید آن در مؤتلفه زده شده ولی در هیچ کدام از این مواردی که گفتم هنوز به مرحله اجرا نرسیدیم و فقط طرح مساله کردیم.
فقط در شورای مرکزی بوده است؟
- حبیبی: در شورای مرکزی و در جلسه دبیران استان فقط طرح انتخابات صورت گرفته و اقدام عملی صورت نگرفته است، بنابراین هیچ ملاقات انتخاباتی تا این تاریخی که مصاحبه می‌کنم با هیچ کدام از شخصیت‌ها و یا نهادها درباره انتخابات نداشته‌ایم.
تسنیم: آقای حبیبی بحث اجلاس احزاب اسلامی که متولی آن نیز حزب مؤتلفه بود به کجا رسید؟ آقای ترقی گفتند که این اجلاس سال آینده برگزار می‌شودو آیا تاکنون با کشورهای دیگر برای حضور در این اجلاس صحبت کرده‌اید؟
- حبیبی: ما آن اجلاسی که حدود 8-9 سال پیش تشکیل دادیم که برای اولین بار تشکیل می‌شد، قصدمان این بود که ظرف دو-سه سال بعد این اجلاس با تعداد بیشتری از احزاب اسلامی تشکیل شود، ولی امکانات مالی مؤتلفه اجازه این کار را در طول سال‌های گذشته نداد. الان هم اینکه بتوانیم اجلاس احزاب اسلامی را تشکیل دهیم جزو برنامه‌های مؤتلفه اسلامی هست اما موکول به این است که بتوانیم امکانات آن را فراهم کنیم.
هنوز به طور قطع نمی‌توانیم بگوییم چه زمانی این اجلاس را تشکیل می‌دهیم، البته جزو برنامه هر سال ما بوده، یعنی فقط به سال آینده موکول نیست و چنین برنامه‌ای در سال‌های گذشته هم در ذهن ما بوده است ولی نتوانستیم امکانات مالی را فراهم کنیم، بنابراین تشکیل نشد. حالا هم جزو برنامه‌های ما هست و هر وقت امکانات مالی اجازه دهد، اجلاس را برگزار می‌کنیم. معتقدیم این اجلاس می‌تواند برای کل احزاب اسلامی مفید باشد.
آیا با کشورهایی برای همکاری در برگزاری این اجلاس صحبت کرده‌اید؟
- حبیبی: ما ارتباطات حضوری بسیار کم داشته‌ایم اما ارتباط ما با بعضی از احزاب گرچه خیلی قوی نیست اما بی‌ارتباط نیستیم. اینکه بگوییم مسافرتی انجام شده، خیر تا به حال بعد از آن اجلاس اولیه، انجام ندادیم.
در همین ارتباط کمی که گفتید، با احزاب چه کشورهایی ارتباط دارید؟ نظرشان در مورد برگزاری این اجلاس چیست؟
- حبیبی: همه موافق‌اند. هیچ حزب اسلامی را نداریم که مخالف تشکیل این اجلاس باشد اما به هر صورت کسی که متولی تشکیل اجلاس می‌شود باید بتواند امکانات آن را فراهم کند، نه ما توانستیم و نه در احزاب اسلامی اعلام آمادگی شد.
*** کفه انتصابات دولت به نفع اصلاح‌طلبان است
آقای حبیبی سؤال آخرم را می‌خواهم در مورد شعار اعتدالی که از سوی رئیس دولت تدبیر و امید مطرح شد، بپرسم. برخی از اعضای نهضت آزادی مانند آقای محمد توسلی می‌گویند شعار اعتدال آقای روحانی همان شعارهای مربوط به آقای بازرگان است و برخی دیگر از کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند که شعار اعتدال در ادامه سیاست‌های لیبرالیستی دولت موقت است. با توجه به اینکه مدت زیادی از تشکیل دولت یازدهم می‌گذرد ولی هنوز تعریف مشخصی از سوی دولت ارائه نشده است. به نظر شما اعتدال چقدر توانسته است خود را در صحنه‌های مختلف کشور نشان دهد؟
- حبیبی: اینکه در امور سیاسی و غیرسیاسی با معیارهای اسلامی، نه تندروی و نه کندروی شود، این حرف ریشه‌دار دینی هم هست ولی آقای روحانی که با شعار اعتدال به میدان فعالیت‌های انتخاباتی آمدند، نه خودشان و نه اطرافیان‌شان تعریف جامعی از اعتدال ارائه ندادند، کما اینکه سردمداران اصلاحات هم تا به حال تعریفی جامع و مانع از اعتدال بعد از سال‌های سال که می گذرد ارائه نکرده‌اند.
منتهی آقای روحانی به نظر من بعضی وقت‌ها یک تعریف‌هایی حول‌و‌حوش اعتدال ارائه داده‌اند، مثلا گفتند که من می‌خواهم فراجناحی عمل کنم، این حرف‌های آقای روحانی است، از نیروهای معتدل اصولگرا و اصلاح طلب استفاده کنم، یعنی نه تندروی اصلاحاتی و نه تندروی اصولگرا؛ ولی آقای روحانی به‌خصوص در مقوله عزل و نصب‌ها اعتدال را رعایت نکردند و قطعا کفه اصلاح‌طلبان و کارگزاران در انتصابات می‌چربد.
ما در یک تذکری حدود دو ماه پیش به آقای روحانی گفتیم که اگر بنای شما بر این است که در این عزل و نصب‌ها کفه اصلاحات و کارگزاران سنگین‌تر باشد که البته همین طور هم هست، حدااقل دقت کنید که از فتنه‌گران کسی انتخاب نشود، زیرا یک وقت کسی در موضوعات مربوط به فتنه ساکت بوده اما فردی معمولی است و دلش خواسته سکوت کند و ما نمی‌توانیم بگوییم که شما الا‌ولابد به عنوان یک شهروند معمولی باید درباره فتنه اظهار نظر کنید اما کسی که می‌خواهد در این کشور مسئولیت سیاسی مهم بگیرد حتما باید به زبان بیاورد و فتنه و سران فتنه را محکوم کرده باشد یا لااقل محکوم کند، نه اینکه اشخاصی را منصوب کنند که حاضر نباشند فتنه و فتنه گران را محکوم کنند.
بنابراین من معتقد نیستم که آن تعریف‌هایی که آقای روحانی از اعتدال ارائه کردند مثل" فراجناحی عمل کردن" و " استفاده از نیروهای اصولگرا و اصلاح طلب معتدل" به طور کامل عملی کرده باشند، یقینا کفه اصلاح‌طلبان در این انتصابات می‌چربد، دوم اینکه تمام وزرا عوض شوند و تمام استانداران عوض شوند معنایش این است که یک نفر آدم معتدل در مجموعه وزرا و استانداران سابق نبودند؟ به هر حال ما در بین استانداران کسانی را داشتیم که مشی معتدلی در دولت سابق داشتند، افراد توانمندی برای اداره استان بودند، چند سال هم تجربه استانداری در یک یا چند استان داشتند، یک‌مرتبه قلمی قرمز روی همه این‌ها کشیدند، این با کجای اعتدال انطباق دارد؟!
در هر صورت اتفاقی که در دولت آقای روحانی برای عزل و نصب با معیارهای اصلاح‌طلبان افتاده، و بابی که باز شده را به نفع دولت نمی‌بینم و معتقدم که اصلاح‌طلبان وقتی که در امور مختلف غلبه پیدا کردند اگر آقای روحانی همراهی نکند، با خود آقای روحانی هم برخورد خواهند کرد. ببینید،"عبور از خاتمی" شعار اصولگرایان نبود، اصلاح طلبان شعار دادند. چه زمانی این شعار را دادند؟ وقتی که اعتراض کردند که آقای خاتمی همه آنچه که آنها دیکته می‌کنند را عمل نمی‌کند و بعضی ها را عمل می کنند و به بعضی راضی نبودند . آنها به دیکته کردن 100درصد خودشان و تبعیت کامل آقای خاتمی اعتقاد داشتند که در مواردی مطاببق میل آن ها عمل نشد و "عبور از خاتمی"را شعار دادند.
الان طراحی اصلاح‌طلبان این است که پله‌پله جلو بیایند؛ آن وقت اگر آقای روحانی در بزنگاه آخر، مواضع خودش را که ممکن است در مواردی مغایر با مواضع آنها باشد حفظ کرد، حتما مورد برخورد آنها قرار می‌گیرد و اگر تسلیم نظر اصلاح‌طلبان شد، آن وقت از ایشان تعریف و تمجید خواهند کرد.
آقای حبیبی از اینکه این فرصت را به ما دادید که بتوانیم در خدمت شما باشیم، کمال تشکر را داریم.
- حبیبی: خواهش می‌کنم.

۱۳۹۲/۱۲/۱۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...