نسخه چاپی

نگاهی متفاوت به قوانین بیمارستان ها

آرزویی كه فقط آرزو می ماند

فقط چند روز دیگر تا آغاز سال نو باقی مانده است و به یمن...

به گزارش نما به نقل از پارسینه:ریحانه سازور-فقط چند روز دیگر تا آغاز سال نو باقی مانده است و به یمن این اتفاق مبارک شهر هم در پوست خود نمی گنجد و احساس خود را با شلوغی و تلاطم شادمانه مردم به رخ می کشد گوشه گوشه خیابان ها پر شده از ماهی های قرمز وسبزه و وسایل سفره هفت سین همان سفره ای که قرار است شب تحویل سال تمام اعضای خانواده را دور هم جمع کند و از داستان های خوش سال آینده در آینه اش برایمان بگوید.

روزهای پایانی سال را به امید روزهای بهتر در سال پیش رو می گذرانیم روزهایی که در کنار خانواده و در کمال صحت و سلامت نظاره گر آنها باشیم.

آیا روزهای بهتری که در آرزویش هستیم برای همه تحقق می یابد یا برای عده ای در حد همان آرزو می ماند و جا روی دلشان خشک می کند؟

این روزها هم زمان با بازار ها و خیابان ها ، بیمارستان ها هم شلوغ و شلوغ تر می شود و تعداد مریضان بیشتر و بیشتر...و اشک ها سرازیر تر ازغم دیدن عزیزترین هایی که جلوی چشم ذره ذره آب می شوند.

آن چشم ها حق دارند که این گونه بر نابود شدن شیرین ترین لحظات زندگیشان بگریند. سخت است که روزها و حتی سال ها تک تک لحظات عمرت را با ترس از دست دادن کسی سر کنی که امید زندگی ات بوده است تنهابه جرم نداشتن کمی پول،بله درست خواندید پول همین اسکناس هایی را می گویم که هرروز به هزارو یک دلیل از جیب هایمان بیرون می اوریم و به جیب دیگری روانه می کنیم..

مگر نه این است که اسلام و بیشتر ادیان براین باورند که انسان ها برابرند و هیچ چیز باعث برتری آنها از یکدیگر نمی شود مگر تقوا که قضاوت آن هم بر عهده خداوند تبارک و تعالی است پس چرا امروزه در شهر و دیار خود کاغذی را می بینیم که برای عده ای شخصیت،آبرو،حرمت و هزار چیز دیگر با خود می آورد ودر سویی دیگر همین ها را از عده ای دیگر میگیرد تازه ممکن است همین آدم ها روزگارانی کلی هم از این کاغذها داشته اند که به وقتی به خاطر بازی روزگارآن را از دست داده اند.

اما حال که دیگر اثری از آن ها نیست اثری از احترام هم نیست و به دست فراموشی سپرده می شود.ماجرا به همین جا ختم نمی شود از آن جایی بهرنج می شود که به دلیل نداشتن فقط کمی از این کاغذ ها باید در انتظار مرگ عزیزی بنشینی و روز را به شب و شب را به روز برسانی.

روی صحبتم با پزشکان است همان هایی که ناله های بیماری را که باید عمل جراحی شود را می شنوند و بی تفاوت از کنار آن رد می شوند همان مسئول پذیرش هایی که با بی رحمی قوانین بیمارستان را به رخ همراهان مریض می کشند بی آنکه حتی برای ثانیه ای خود را جای او بگذارند که با تمام وجودش می خواهد سلامتی را به عزیزش بازگرداند.

همه ما میدانیم که پزشکان در سراسر دنیا در پایان دوران تحصیل خود برای درمان بیمارانشان سوگند یاد کرده اند اما آیا در آن زمان شرایط تعیین کردند که اگر مریضمان فلان مبلغ پول را به ما پرداخت کند ما بر سرعهدمان هستیم ؟
درست است که در هیچ قانونی چنین مصوبه ای نیست که اگر مریضی به شما مراجعه کرد که از عهده مخارج درمانش برنمی آمد شما موظف به درمان او هستید اما آیا در قانون انسانیت و دادگاه وجدان نیز چنین مصوبه ای وجود ندارد؟

۱۳۹۲/۱۲/۲۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...