به گزارش
نما مجید جلالی یکی از کارشناسان به روز فوتبال این را است.وی متاسفانه در آخرین
تجربه سرمربی گری خود در تیم فوتبال تراکتور سازی موفق نبود اما وی با توجه به بینشی
که دارد ثابت کرده است که حرف هایی خوب و تازه ای در این عرصه دارد.مجید جلالی در
گفتگویی با هفته نامه مثلث تیم ملی فوتبال را ارزیابی کرد.
آقاي
جلالي! شما موافق كي روش هستيد يا مخالفش؟
من را
حامي كي روش بدانيد. به نظر من كي روش را بايد با واقعيتهاي فوتبال ايران مورد
ارزيابي قرار بدهيم.
چرا
حامي كي روش هستيد؟
انتظارات
ما از كيروش خيلي بالا بود. وقتي چنين مربي را آن هم در سطح ممتاز به فوتبال
ايران آورديم خيليها اعتقاد داشتند كه او بايد دست به كارهاي بنيادي بزند و گرنه
انجام اقداماتي سطحي كاري است كه از عهده هر كس برميآيد.
منظورتان
از كارهاي بنيادي چيست؟
كارهاي
بنيادي يعني تاثيرات عميق، يعني كارهايي كه در دراز مدت به نفع فوتبال يك كشور
باشد.
كي روش
دست به كارهاي بنيادي زد؟
در برخي
موارد دست به كارهاي بنيادي زد. به نظرم در بعد انضباطي اين كار را انجام داد.
البته انتظار من اين بود كه كي روش در دو بخش وارد شود. بخش اول تغيير نسل و بخش
دوم تغيير سبك.
در اين
دو حوزه موفق شد؟
نه
چرا؟
ورود به
اين دو بخش كار سادهاي نيست. انجام اين اقدامات سخت است. ممكن است مربي با وارد
شدن به اين دو بخش وارد چالشهايي شود كه حتي به قيمت از دست دادن شغلش تمام شود،
آن هم در فوتبالي كه همه به دنبال نتيجه هستند.
كي روش
ميتوانست در اين دو بخش مفيد واقع شود؟
بله، اين
قابليت را داشت. قطعا اين ظرفيت را داشت و اگر فدراسيون فوتبال از كي روش ميخواست
كه او در تيم ملي تغيير نسل و تغيير سبك به وجود بياورد، كي روش چنين قابليتي داشت
و به نظرم از عهدهچ اش بر ميآمد اما او اساسا وارد اين دو بخش نشد كه حالا بخواهيم
ارزيابي در اين موارد داشته باشيم.
چرا
چنين رويهاي را در پيش گرفت؟
او به اين
نتيجه رسيد كه در فوتبال ايران مطالبات فقط در يك مورد خلاصه ميشود؛ نتيجه او به
عنوان يك مربي حرفهاي متوجه شد كه اينجا در فوتبال ايران كمتر كسي پيدا ميشود كه
بخواهد در مورد آينده فوتبال حساسيت داشته باشد همه ميخواهند همين امروز تاثيرات
كار مربي تيم ملي را ببينند.
به
همين دليل تصميم گرفت تيمي نتيجهگرا بسازد.
دقيقا. به
همين دليل تيمي را ساخت كه شكل بازياش كاملا نشان ميدهد به دنبال نتيجه است.
وقتي ديد مطالبات همه ما صرفا اين است كه به جام جهاني راه پيدا كنيم، سعي كرد در
راستاي حداقليترين توان خود تيم ملي را مهيا كند.
شما به
او حق ميدهيد كه چنين رويهاي را در پيش بگيرد؟
من به او
حق ميدهم. چون اين ما بوديم كه بايد از او ميخواستيم. ميخواستيم كه فوتبال ما
را معماري كند اما نه تنها مطالبه ما به اين سطح نرسيد، بلكه به او گفتيم تو بايد
كاري براي الان فوتبال ما انجام بدهي نه فرداي فوتبال ما. به همين دليل است كه ميگويم
من به شخصه به كي روش حق ميدهم كه چنين رويهاي را در فوتبال ما پيش بگيرد.
تقابل
باشگاهها با كي روش نيز در نوع خود جالب اما موضوعي تكراري است. در اين باره
نظرتان چيست؟
باشگاهچها
بخش مهمي از فوتبال ما هستند. آنها از شرايط حاكم بر فوتبال ما تبعيت ميكنند.
فوتبال ما سالهاست كه وارد فاز نتيجهگرايي شده است. به همين دليل است كه
باشگاهچها مقابل تيم ملي ميايستند و ميگويند ما بازيكنمان را در اختيار تيم ملي
قرار نميدهيم. چون مربي يك باشگاه ميداند عدم نتيجهگيري در اين فوتبال وي را با
چه مشكلاتي رو به رو خواهد كرد. در واقع اين داستان فوتبال ماست. فتبالي نتيجهگرا
كه حالا مطالبات ديگري هم از آن داريم اما نميدانيم كه اين محصول كار و ديدگاه
خود ماست.
حق با
كي روش است يا باشگاهها؟
هيچ يك از
دو طرف ماجرا خواسته غير منطقي ندارند. ظاهر امر اين طور است اما به نظر من خيلي
از اين مشكلات به مديريت فوتبال ما برميگردد.
شما به
اقدامات انضباطي كي روش اشاره كرديد. در اين باره توضيح ميدهيد؟
به نظر من
اقدامات انضباطي كي روش در دراز مدت به نفع فوتبال ما خواهد بود. او در اين بخش به
فوتبال ما درس داد. غير از او هيچ كس ديگري نميتوانست اين طور قاطعانه برخورد
كند. شايد اگر يك مربي ايراني بودو تصور كنيم كه سرسختترين مربي ايراني هم در راس
كادر فني تيم ملي بود، بر سر استفاده از برخي بازيكنان شرايطي را براي او پيش ميآوردند
كه يا بايد روي تصميمش ميماند و شغلش را از دست ميداد يا شغلش را نگه ميداشت و
حرفش را عوض ميكرد.
چرا
نتوانستند كي روش را تحت فشار قرار بدهند؟
اين موضوع
به قرارداد سنگين كي روش برميگردد هيچ كس نتوانست او را در مورد چنين موضوعاتي
تحت فشار قرار دهد. او نيز يكي از چشمههاي سرسخت مربيگرياش را نشان داد و در
مورد برخي بازيكنان هرگز كوتاه نيامد. به طور كلي اين اقدام او قابل توجه بود.
كي روش
را اساساً چگونه ديديد؟
ما ميخواستيم
خود را در برزيل ببينيم. اين همه آن چيزي بود كه ميخواستيم. نبايد با فوتبال
ايران چنين ميكرديم. كي روش هم مربي با هوشي است. وقتي وارد فضاي تازهاي ميشود
خيلي زود به يك تحليل ميرسد كه چه بايد بكند. او خيلي زود متوجه شد كه ما به چه
سبكي از فوتبال تمايل داريم. وقتي به سه بازي پاياني تيم ملي نگاه ميكنيم، منظورم
همان سه بازي است كه ما را به جام جهاني رساند، متوجه ميشويم كه او دقيقا شيوهاي
را در پيش گرفت كه سالهاست باشگاههاي ما آن را در دستور كار قرار دادهاند و به
آن شيوه و فرم بازي ميكنند.
اما
عدهاي نه منتقد او بلكه منتقد كم كاري كيروش در فوتبال ايران هستند. نظر شما
چيست؟
عدهاي
هستند كه فوتبال را طور ديگري بررسي ميكنند. كيروش متوجه شد كه مخاطبان مستقيم
روي توده مردم و مديران فوتبال هستند؛ دو طيفي كه صرفا به نتيجه ميانديشند، بنابر
اين تصميم گرفت توده مردم و مديران فوتبال كشور را راضي نگه دارد و اين كار را به
بهترين شكل ممكن انجام داد اما هميشه عدهاي هستند كه چيزي فراتر از نتيجه را طلب
ميكنند. كارشناساني كه عملكرد يك مربي را به خوبي بررسي ميكنند و بعد مزايا و
معياب حضور يك مربي در فوتبال ملي را در دو كفه ترازو قرار ميدهند.
قضاوت
شما چيست؟
قضاوت من
روشن است. نه، براي آينده فوتبال ما كاري نكرد. با اين حال به او حق ميدهم چون ما
از او چنين خواستيم. او دقيقا كاري را انجام داد كه از او خواسته بوديم، نه كمتر و
نه بيشتر.
شما با
اين موضوع موافقيد كه كيروش مربيان ايراني را تحقير ميكند؟
من در
كلاسهاي متعددي حضور داشتم. در اروپا با امثال كي روش روبه رو شدهام. مربيان و
كارشناساني كه در فوتبال اروپا شاغل هستند همواره نسبت به افرادي كه در آسيا كار
ميكنند، نگاهي غالب دارند. از موضع بالا به ما نگاه ميكنند.
ميخواهم
بگويم اين نگاه خاص كي روش نيست و همه آنهايي كه در آن فوتبال شاغل بودهاند بنا
به كيفيت آن فوتبال چنين نگاهي دارند. شايد عدهاي با اين ديدگاه آشنايي ندارند
اما من با اين ديدگاه آشنايي دارم و آن را ميفهم.
شما
دلخور نميشويد؟
نه، دلخور
نميشوم. وقتي ما خودمان همديگر را قبول نداريم و به طور مداوم درصدد تخريب يكديگر
برميآييم و طوري رفتار ميكنيم كه انگار ما همه چيز را ميدانيم و ديگري هيچ چيز
نميداند، ديگر از امثال كي روش چه توقعي بايد داشته باشيم؟ من افرادي را ميشناسم
كه سالهاست در فوتبال ايران كار ميكنند. براي خودشان اسم و رسمي دارند اما بعضي
اوقات طوري حرف ميزنند كه كي روش به گرد پايشان هم نميرسد. همه چيز به انتخاب
ما برميگردد. وقتي كيروش را انتخاب ميكنيم بايد تحمل چنن برخوردهايي را نيز
داشته باشيم. مديران ما يا نبايد به سمت چنين مربياني بروند يا اگر اين مربيان را
انتخاب كردند حق ندارند از رفتارهاي دست بالاي اين مربيان دلخور شوند.