ریشه سخنان علی مطهری

صالح اسكندری

مولای متقیان امیر مومنان(علیه السلام) می فرمایند: «مِن حَقِّ المَلِکِ أن یَسُوسَ نَفسَهُ قَبلَ جُندِهِ» (غرر الحکم: 9333) یعنی بر فرمانروا لازم است که پیش از سیاست سپاهیان خود ، نفس خویش را سیاست کند . نفس انسان مملو از خواسته ها و مطالبات فزاینده ای است که اگر سیاستمدار نتواند برای آن تدبیری بیندیشد مطمئنا قادر نخواهد بود مطالبات جامعه را مدیریت نماید. اساسا مقدمه سیاست ورزی در جامعه تربیت و سیاست نفس است. به تعبیر حضرت علی (علیه السلام) مَن ساسَ نَفسَهُ أدرَکَ السِّیاسَةَ.(غرر الحکم : 8013 ) هرکه نفْس خود را سیاست (تربیت) کند، به سیاست کردن [مردم ]دست یابد . این تعریف از سیاست درست در مقابل تعریف ماکیاولیستی غرب است که سیاست را دانشی برای کسب قدرت به هر قیمتی و با توسل به هر ابزاری می داند. یکی از پیامدهای حماسه 9دی سال 1388 آموختن درس سیاست نفس به سیاستمداران کشور بود. درسی که مردودی و مشروطی در آن به معنای سقوط در نظام سیاسی و اجتماعی اسلام است. نخبه سیاسی که نتواند سیاست نفس کند دچار نوعی بیماری است که این بیماری هم به خود او و هم به جامعه لطمه می زند. این بیمار را باید بستری کرد، باید درمان نمود و باید اجازه داد که دوران نقاهت خود را سپری کند. بهترین طبیب نیز ولی خداست که هم ریشه بیماری را می داند و هم بیمار را می شناسد. این طبیب از همه دلسوزتر و نگران تر برای بیمار است. چند سال پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حماسه نهم دی با یادآوری وقایع تلخ فتنه 88 به همین مضمون اشاره کردند مبنی بر اینکه: «این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده ای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد.» اما در اثنای انتخابات 1388 و حوادث بعد از آن ارگانیسم نظام اسلامی دچار چه نوع بیماری شد که تنها نسخه برای درمان و علاج آن حضور حماسی مردم در نهم دی ماه بود؟ عامل این بیماری درونی بود و یا بیرونی؟ آیا این بیماری مادرزادی بود و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نوعی ناهنجاری کرموزومی همراه با نظام اسلامی بود و یا اینکه مثل یک سرماخوردگی ساده در اثر یک سرد و گرم روزگار رخ داد؟ این بیماری حاد بود یا مزمن؟ فتنه 88 یک بیماری واگیردار و اپیدمیک بود و یا تنها چند تن از سیاستمداران کشور را مبتلا کرد؟ دوران نقاهت این بیماری چقدر طول می کشد؟ و مهمتر از همه روش درمان بیمار یا بیماران چیست؟
پاسخ به همه این سوالات مسبوق به شناخت مبتلایان در کلینیک انقلاب اسلامی است.

1- انقلاب اسلامی یک موجود جاندار است و هر موجود جانداری در معرض چالش های درونی، محیطی و فرامحیطی قرار می گیرد و اساسا وجود چالش نماد زنده بودن یک ارگانیسم است. اما گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی نشان می دهد به دلیل روح متعالی حاکم بر این انقلاب که مبتنی بر فطرت پاک انسانی است تمام این چالش ها و عوامل محیطی نتوانسته اند انقلاب اسلامی را بیمار کنند و امروز هیچ نشانه ای مبنی بر بیماری انقلاب مشاهده نمی شود چرا که امواج پی در پی انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور و به خصوص در جریان بیداری اسلامی نشان داد که هیچ شاهدی دال بر کسالت، کهولت، ضعف و ناتوانی در انقلاب وجود ندارد و انقلاب اسلامی پس از گذشت حدود 36 سال هر روز جوان تر و شاداب تر از گذشته می شود.
2- نظام اسلامی از آنجا که از بیشتر جنس ثبات است شاید طراوت آن به میزان انقلاب اسلامی که ذات تغییر دارد، نباشد اما همین نظام طی سه دهه گذشته در مواجهه با ناهنجاری ها و چالشهای مختلف از خود مقاومت مثال زدنی نشان داده که در برخی مقاطع غیر قابل باور است. برخی ارگانیسم های سیاسی اگر حتی با تعداد معدودی از این حمله ها و چالشها روبرو می شدند نه تنها بیمار می شدند بلکه بلافاصله به حیات سیاسی آنها فیصله داده می شد. ثبات و مقاومت مردمسالاری دینی، نظام ایران را به الگویی برای سایر کشورها و به خصوص کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها رخ داده است تبیل کرده است. اما برخی عامل های درونی و بعضی رگه های ناخالصی درونی، نظام را مستعد بیماری کرده است. برخی از این عوامل رگه های سکولار موجود در نظام سیاسی است که از دانشگاه گرفته تا بروکراسی کشور، اقتصاد و بانک داری و حتی در سطوح عالی قوای مختلف وجود دارد. این رگه های سکولار بعضاً میراث شوم رژیم پهلوی و یا نتیجه رسوخ اندیشه های لیبرالیستی و مارکسیستی در هنگام الگوبندی نظام است. همین رگه های سکولاریستی در جریان انتخابات 88 محرکی برای فتنه شد و نظام و کشور را چند ماه درگیر خود کرد.
3- نخبگی سیاسی در ایران یکی از نقاطی بود که پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری بیشترین لطمه و صدمه را دید. اتفاقات ناخوشایند پس از اعلام نتایج انتخابات نشان داد که نخبگی در ایران بیمار است و نیازمند مراقبت و توجه بیشتری است. ذهنیت وابسته نخبگی در ایران علت والعلل بیماری نخبگان ایرانی و تکرار بدون توجیه اشتباهات تاریخ در هم نوایی با دشمنان این کشور و ملت است. ضعف نظری نخبگان برونگرا با ذهنیت وابسته و عدم تطابق و تجانس آنها با تغییر و تحولات درونگرای ملت مسلمان ایران، مولد نوعی مدیریت و تفکر غیرمردمی، توزیعی، تقلیدی، غیر ابتکاری، با قوانین یک جانبه و از بالا به پایین شده است که فاقد توانایی کشف قواعد تحول است و این از آن روست که باوری به منطق درونزای تغییرات اجتماعی و سیاسی در ایران بین برخی از این نخبگان وجود ندارد. تفتین کردن در جامعه محفوف به انگاره هایی نظیر مسجد ضرار و قرآن های سر نیزه، بازی در زمین دشمن و تکمیل پازل های آمریکا و رژیم صهیونیستی، عدم موضع گیری در قبال برخی مواضع اصول ستیز و عبور فتنه گران از آرمانها و شعارهای انقلاب، ارائه تصویر غلط از امام خمینی(ره)، تصلب ذهنی و عدم پذیرش هیچ حرف دیگر به غیر از منطق جزمیت گرای خود و... از علائم بیمار بودن برخی نخبگان و نقطه عزیمت یک سقوط بی بازگشت توسط عده ای از نخبگان دیگر است.
4- حوادث فتنه 88 ثابت کرد برخی دولت ها و کارگزاران سیاسی نیز بیمار هستند. جمهوری اسلامی ایران مانند هر نظام سیاسی دیگری دارای صورت و سیرتی است. تجرید صورت و سیرت این نظام نقطه عزیمت زوال و انطباق آن مایه کمال جامعه اسلامی است. حرکت متعالی نظام اسلامی بسته به تحقق شرایطی است که بخشی از آنها صورت رسمی و سخت افزاری نظام اسلامی را تشکیل می دهد و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران احصاء شده اما شرطِ لازم، ولی غیر کافی است. شق مهمتر و بنیادی تر این حرکت بنیادی وجوه نرم افزاری و به تعبیری سیرت نظام اسلامی است است که در واقع همان جهت گیری های فکری، منطق امام خمینی(ره)، شاخص های اصلی و شعارهای بنیادین انقلاب است.اما در مقابل جمهوری اسلامی حقیقی که میراث ناب و گرانبهای امام خمینی(ره) است دشمن در صدد است با کپی برداری از شعارهای انقلاب و به حاشیه راندن منطق امام خمینی(ره) به تعبیر مقام معظم رهبری یک «جمهوری اسلامی تقلبی» را علم کند که چیزی از سیرت مبارک نظام اسلامی به ارث نبرده است. تنها صورتی بی محتوا و متمایل به زرق و برق نظام های سکولار است. نظامی که در آن خبری از استکبار ستیزی نیست، حمایتی از مستضعفان عالم در آن دیده نمی شود، دغدغه هدایت و تعالی مردم را ندارد و خود را در قبال بهشت و جهنم رفتن مردم بی تکلیف می داند و ... .
5- طبیب حاذق و دلسوز تر از همه، بسیاری از مبتلایان را در کلینیک انقلاب اسلامی با صبر و روشنگری درمان کرد. در نماز جمعه 29 خرداد 88 خیل انبوهی از بیماران را با ید بیضایی خود نجات داد. ضربان نبض عده ای را نیز با شوک 9 دی و حماسه بی نظیر مردم بازگرداند. تنها عده ای به تعداد انگشتان یک دست در اغماء ماندند که این شوک عظیم نیز آنها را بیدار ننمود. اما طبیب قطع امید نکرده است. خیلی زودتر از اینها می توانست دستگاه ها را در CCU انقلاب اسلامی از کالبد نیمه جان آنها جدا کند اما هنوز اصرار دارد که آنها را برگرداند. کار با یک محاکمه تمام می شد. حق الناسی بر گردن این افراد است، آنها اهل بغی و فساد در زمین اند و قصاص کشته شدگان سال 88 این بیماران را برای همیشه راهی دوزخ می کرد اما مگر امام می تواند رضایت به دوزخ رفتن ماموم داشته باشد؟ و مگر مولای این امام یعنی امام حسین (علیه السلام) در آن لحظات آخر حتی برای شمر نیز دلسوزی نکرد؟
چه خالی می روند آنهایی که امروز به حصر سران فتنه معترضند. گزافه گویانی که در داخل و خارج با ژست خیرخواهی دم از محاکمه می زنند خود بهتر از هر کسی می دانند که مجازات سران فتنه کمتر از اعدام نیست. آنها نگران سران فتنه نیستند بلکه از این واهمه دارند که نسخه طبیب جواب دهد و روسیاهی به آنها بماند.
گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست

۱۳۹۳/۹/۲۹

اخبار مرتبط