استراتژی آمریكایی‌ها در دوران پس از توافق

در آمریكا تفكرات متعددی درباره ایران وجود دارد كه اغلب با هم به صورت جدی دچار چالش هستند. بر اساس مطالعات انجام شده، چهار گروه در آمریكا مورد شناسایی قرار گرفته اند كه به طور تخصصی درباره ایران فعالیت می كنند.

به گزارش نما به نقل از دیپلماسی ایرانی، دکتر فواد ایزدی، عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در یادداشتی به بررسی تعامل دولت اوباما با ایران پرداخته است و معتقد است دولت اوباما معتقد به تعامل با ایران است ولی تعاملی که خودشان مدیریت کنند و ایران را با سیاست آمریکا هماهنگ سازند:



در آمریکا تفکرات متعددی درباره ایران وجود دارد که اغلب با هم به صورت جدی دچار چالش هستند. بر اساس مطالعات انجام شده، چهار گروه در آمریکا مورد شناسایی قرار گرفته اند که به طور تخصصی درباره ایران فعالیت می کنند.



گروه اول معتقد به تعامل با ایران هستند ولی تعاملی که خودشان مدیریت کنند و ایران را با سیاست آمریکا هماهنگ سازند. در عین حال علاقمند به استحاله ایران - تغییر رفتار حکومت- هستند. مصداق این گروه، تیم دولت آقای اوباماست.



گروه دوم معتقدند که حکومت جمهوری اسلامی ایران باید ساقط و سرنگون شود. آنها به دنبال تعامل با ایران نیستند و تحریم و فشار بیشتر بر ایران را می پسندند. آنها همچنین به گزینه نظامی نسبت به ایران علاقمندند. مجموعه جمهوری خواهان و درصدی از دموکرات ها در این گروه قرار می گیرند.



گروه سوم، مانند گروه اول معتقدند که نیاز به تعامل با ایران وجود دارد اما بر خلاف گروه اول نمی خواهند همه موارد مورد نظر آمریکا دیکته شود. آنها همچنین به دنبال استحاله در حکومت ایران نیستند. صاحبان قدرت سابق و بازنشستگان فعلی در آمریکا در این گروه قرار می گیرند. مشکل گروه سوم بازنشسته بودن آنهاست. زمانی که فردی در آمریکا در قدرت است، صحبت از جنگ می کند ولی زمانی که بازنشسته می شود، حرف از صلح می زند.



گروه چهارم هیچ وقت در حکومت یا نزدیک حکومت آمریکا نبوده اند. مجموعه چپ ها و منتقدان سیاست خارجی آمریکا _ برای مثال افرادی مانند چامسکی _ در این دسته قرار می گیرند. در عین حال هیچ حساسیتی نیست به این گروه وجود ندارد.



اما هر کدام از این گروه ها استراتژی خاص خود زا در قبال ایران پس از برجام دارند.

چنانچه در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا بار دیگر دموکرات ها بر مسند کار بیایند، امکان بازسازی گروه اول وجود دارد. این گروه بر این عقیده است انتخاب آقای روحانی فرصتی برای آمریکاست. بر اساس اطلاعاتی که نسبت به تفکر آقای روحانی دارند، معتقدند که نه آقای روحانی معتقد به فناوری هسته ای است و نه آقای ظریف. آنها می گفتند که دولت کنونی، قابلیت این کار را دارد زیرا اولا منتخب مردمی هستند که از تحریم ها خسته شده اند.

از این منظر در حوزه تحریم، می دانند باید مقداری انعطاف از خود نشان دهند که این تیم دچار مشکل نشود. در آینده که انتخابات مجلس ایران در پیش است، تیم آقای روحانی باید دارای دستاورد باشد. قبل از انتخابات مجلس یک دوپینگی صورت می گیرد - به عنوان مثال بخشی از پول های بلوکه شده برمی گردد - تا یک تغییر و نه تغییری ریشه ای رخ داده باشد و حسن روحانی بدون دستاورد نباشد. این تیم علاقمند به حفظ موقعیت حسن روحانی در ایران است. همچنین شرکت های چندملیتی که زمینه ساز نفوذ اقتصادی خواهند بود در ایران ایجاد می شوند.

این گروه معتقد به استحاله هستند زیرا ظرفیت سرنگونی ندارند. البته قرار نیست انعطافی در تحریم ها داشته باشند که ایران توان و جانی بگیرد. در سیاست خارجی آمریکا نظریه ای وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکایی ها کشورهای دنیا را به دو گروه کشورهایی که کلاینت هستند _ می توان به گونه مختلف تفسیر کرد_ و کشورهای کمابیش هماهنگ و کشورهایی که دشمن هستند مانند ایران تقسیم کرد.

بنابراین گروه اول فرصت هایی در ایران و دولت یازدهم مشاهده می کند و علاقه مند به استفاده از فرصت ها و ادامه حرکت این دولت بوده و همچنین علاقه مند به تغییر با سرعت کم است تا نتیجه بخش باشد. عمده فعالیت های این گروه در حوزه اقتصادی شکل می گیرد.

گروه دوم روی خوشی به محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران ندارد، بلکه افراد تندرو را می پسندند تا شاید جنگ شود. تا تاریخ اجرای برجام فضا را به گونه ای طراحی می کنند تا القائاتشان درباره ادعاهایی نظیر حمایت ایران از تروریسم و نقض حقوق شهروندی برجسته شود و در روز اجرای برجام، به بهانه تروریسم و ... برخی تحریم هایی که قرار است لغو شوند، باقی بمانند.



دو گروه دیگر به دلیل اینکه تاثیری در قدرت نداشته و حتی به دایره قدرت نیز نزدیک نیستند، بنابراین استراتژی خاصی در قبال ایران ندارند.

۱۳۹۴/۷/۲۷

اخبار مرتبط