به گزارش نما، غلامرضا صادقیان در سرمقاله روزنامه جوان نوشت:
آقای روحانی نتوانست آن شعارهایی را که در تبلیغات انتخاباتیاش معروف شد و روی آنها موجسواری میکرد، محقق کند و حقاً و انصافاً به یک مدل وعدههای بیسرانجام یا وارونه و یک الگوی عاقبتسنجی برای مدیران آینده کشور تبدیل شد. همین دیروز رئیسجمهور با آنکه قطعاً هر روز به یادش میآید که به مردم قول داده بود «آنچنان رونق اقتصادی ایجاد میکنم که اصلاً کسی دنبال یارانه نرود»، در سخنانی به خاطر اینکه در کشور قحطی نشده شکرگزاری کرد و لابد از مردم هم میخواهد مقابل این همه نعمت دولت تدبیر و امید شکرگزار باشند: «با وجود همه سختیها، در کشور قحطی و صف طولانی کالا وجود ندارد»!
مردم یادشان نمیماند که دیروز چه خوردند، اما یادشان هست که پنجاه سال پیش چه فحشی خوردهاند! آقای روحانی نتوانست آن شعارهایی را که در تبلیغات انتخاباتیاش معروف شد و روی آنها موجسواری میکرد، محقق کند و حقاً و انصافاً به یک مدل وعدههای بیسرانجام یا وارونه و یک الگوی عاقبتسنجی برای مدیران آینده کشور تبدیل شد. همین دیروز رئیسجمهور با آنکه قطعاً هر روز به یادش میآید که به مردم قول داده بود «آنچنان رونق اقتصادی ایجاد میکنم که اصلاً کسی دنبال یارانه نرود»، در سخنانی به خاطر اینکه در کشور قحطی نشده شکرگزاری کرد و لابد از مردم هم میخواهد مقابل این همه نعمت دولت تدبیر و امید شکرگزار باشند: «با وجود همه سختیها، در کشور قحطی و صف طولانی کالا وجود ندارد»!
آقای رئیسجمهور!
اولاً خوب میداند که همین حالا نیز صف هست. البته نه در شمال تهران! بلکه در هر جایی که مرغ و تخم مرغ و روغن ارزان بفروشند، از میادین شهرداری گرفته تا برخی فروشگاههای زنجیرهای که صدای مسئولان کرونا را هم درآورده است.
ثانیاً، وقتی قیمتها چند برابر گذشته شده و در مواردی کالاهای پرمصرف تا پنج برابر گرانتر از پارسال فروش میرود، انصاف داشته باشیم باید بخشی از این خلوتی بازار را به حساب گرانی بگذاریم نه آن طور که رئیسجمهور القا میکند به خاطر وفور کالا و بازار سالم.
ثالثاً، آقای روحانی باید این را درک کند که مردم سختی گرانی و کمبود را تحمل میکنند، اما سختی و زهر زبان مسئولان را نه! این یعنی در سخن گفتن با مردم باید به سمت آنان و به زبان خود مردم میل کرد. زبان این روزهای مردم این نیست که بگوییم «الحمدلله قحطی نیست». این را مردم نمیپسندند، چون قرار دولت و ملت این نبود. یک زمانی مردان دولت تلاش کردند به هم خوردن برجام و خروج امریکا از آن را با هر ترفندی هست به گردن منتقدان برجام و گروه خیالی کاسبان تحریم بیندازند، اما این حقه دولتیها از بس ناروا و نچسب بود، جایی در میان مردم پیدا نکرد و رفته رفته از زبان مدیران دولت هم افتاد. به حیلههای دیگری هم متوسل شدند، اما هیچ یک نتوانست مردمی را که بهعینه میدیدند در دوره اوباما با مسئله تحریم بانکها و مراودات جهانی مشکل داشتیم و در دوره ترامپ نیز، غرببارگی برخی مسئولان دولتی هم نتوانست امریکا را در برجام نگه دارد، متقاعد کند که مشکل برجام از خود ایران و یک گروه سیاسی داخل آن است. مردم دیدند برای امریکای ترامپ، اصلاحطلب و اصولگرا فرقی نداشت و برای همین وفاق ملی، بهرغم تلاش عدهای، بیشتر هم شد.
عاقبت بهخیری این دولت در نگاه داشتن زبانش از زخمه زدن به دیگران و به مردم برای توجیه خویش است. مردم گرسنگی و گرانی را یادشان میرود، اما آنچه از زبانها کشیدهاند را نه. آقای رئیسجمهور حرمت روح و روان مردم را در این چند ماه باقیمانده پاس بدار!