به گزارش نما به نقل از فارس، «گری لوپ»، استاد تاریخ دانشگاه تافتس در ایالت ماساچوست آمریکا در مطلبی با عنوان «جنگ طولانی در سوریه؛ چرا آمریکا باید از این جنگ دوری کند» در پایگاه خبری-تحلیلی «کانترپانچ» مینویسد: باراک اوباما دو سال پیش اعلام کرد که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه باید برود و 18 آگوست 2011 از وی خواست که از قدرت کنارهگیری کند. لازم به ذکر نیست که اسد این اظهارات را نادیده گرفت چرا که چنین درخواستی با توجه به خصومت آمریکا با حکومت وی و حکومت پدرش در دهههای گذشته تعجببرانگیز نبود. دلیل این مسئله بیشتر به روابط نزدیک سوریه با ایران، حمایتش از حزبالله و سازمانهای فلسطینی از جمله حماس و استقرار نیروهای سوریه در لبنان در سال 2005 مربوط میشود. خصومت آمریکا با سوریه نشاندهنده موضع اسرائیل نیز هست که به طور غیرقانونی بلندیهای جولان سوریه را اشغال کرده است.
رفتار آمریکا نسبت به اسد و دیگر رهبران جهان عرب منافقانه است
دلیل اوباما برای درخواست کنارهگیری اسد این بود که وی به سوی مردم خود تیراندازی کرده است. اکنون باید یک نفر این سوال را از اوباما بپرسد که آیا پلیس آمریکا به سوی افراد غیرمسلح خصوصا جوانان سیاهپوست در شیکاگو، لسآنجلس و فیلادلفیا تیراندازی نمیکند و اینکه چرا آمریکا به نیروهای مسلح کشورهایی مانند مصر و بحرین که به سوی مردمشان تیراندازی میکنند، تسلیحات ارائه میدهد. اوباما به طور همزمان (از ماه مارس 2011)، معمر قذافی، رهبر لیبی را نیز به حمله به مردمش و هدفش برای کشتار جمعی افراد متهم میکرد. این نیز یک دروغ بزرگ دیگر همانند این دروغ بزرگ بود که طالبان با اسامه بن لادن در حملات 11 سپتامبر همدست بوده است. یا اینکه صدام حسین با القاعده متحد بوده و تسلیحات کشتار جمعی تولید میکرده است. اما همین مسئله بهانهای برای دخالت آمریکا-ناتو به نمایندگی از شورشیان و مردان تربیتیافته در غرب شد که اکنون لیبی را در هرج و مرج فرو برده و از زمان کشته شدن قذافی در اکتبر 2011 از این کشور مکانی امن برای گروههای وابسته به القاعده ساختهاند. از سوی دیگر، دولت اوباما با وجود کشته شدن 850 نفر در ناآرامیهای سال 2011 در مصر از حسنی مبارک نخواست قدرت را ترک کند و زمانی این کار را کرد که جنبش مردمی بسیار قوی شده و آمریکا چارهای جز برداشتن حمایتش از دیکتاتور مصر نداشت. همچنین آمریکا هرگز از پادشاه بحرین که به مردمش حمله میکند نخواسته کنارهگیری کند. بسیاری افراد به این رفتار منافقانه توجه میکنند.
دلایل زیادی برای طولانی شدن جنگ در سوریه وجود دارد
اگر اوباما فکر میکرد که اسد از قدرت برکنار شده و یا با دستور گستاخانه واشنگتن کنارهگیری میکند، به سختی در اشتباه بود. «دیوید آر شد»، معاون بنگاه اطلاعات دفاعی میگوید که درگیری در سوریه احتمالا چندین ماه یا چندین سال دیگر طول میکشد. دلایل زیادی برای طولانی شدن مدت این جنگ وجود دارد. نیروهای اسد از آنچه اوباما تصور میکرد، قویترند و در روزهای اخیر پیروزیهای درخشانی را علیه شورشیان بدست آوردهاند. مخالفان نیز به 1200 گروه تقسیم شدهاند و قویترین نیروی نظامی شورشی جبهه النصره وابسته به القاعده است. اگر آمریکا و متحدانش قصد دارند نیروهای غیرتروریست را تقویت کرده و از آنها استفاده کند (افرادی که به آنها تسلیحات ارائه داده و ممکن است قصد ایجاد دموکراسی شبیه غرب را داشته باشند)، باید بدانند که راه درازی در پیش دارند. آنها همچنین با روسیه و چین که از اسد حمایت میکنند، روبرو هستند که متعهد شدهاند هرگونه قطعنامه سازمان ملل همانند آنچه درباره لیبی تصویب شد را وتو کرده و از مردم سوریه محافظت کنند.
قطعا اسرائیل نقشی عمده را در تکرار اشتباه آمریکا در سوریه بازی میکند
«نیکولاس برنز»، معاون وزیر امور خارجه در دوران بوش در ماه مارس 2011 درباره حمایت آمریکا از نیروهای مخالف قذافی در لیبی نوشت: «این اولین بار در تاریخ آمریکاست که ما از قدرت نظامی خود برای حمایت و به قدرت رساندن گروهی از افراد استفاده میکنیم که آنها را نمیشناسیم.» از آن زمان تاکنون جهان همه آنها را از طریق حوادث رخ داده مانند حمله به مواضع دیپلماتیک آمریکا در بنغازی، استعفای مکرر وزرا در کابینه بیکفایت و ضعیف در طرابلس، آزار و اذیت سیاهان و اعضای قبیله طوارق و درگیریهای قبیلهای شناخته است. اما به نظر میرسد که اوباما و جان کری، وزیر خارجهاش قصد دارند این تجربه را دوباره تکرار کنند و افرادی را که نمیشناسند به قدرت برسانند. باید دید دلایل اصلی آنها از این اقدام چیست. قطعا اسرائیل نقشی عمده را در این تصمیمگیری بازی میکند اما اسرائیل ممکن است درباره ارائه تسلیحات آمریکایی به افرادی که میتوانند علاوه بر اسد مخالف تلآویو نیز باشند، دودل باشد و این در حالی است که اسد صلح را در بلندیهای جولان حفظ کرده است.
آمریکا با حمله به عراق به القاعده شکستخورده جانی دوباره داد
قطعا یکی از اهداف اصلی آمریکا تضعیف ایران و اتحاد سوریه-ایران-حزبالله است. اما آیا دستیابی به این هدف از طریق ارائه کشور مهم عرب به القاعده ارزشش را دارد؟ زمانی بود که القاعده از هم پاشیده، بیاعتبار و شکستخورده به نظر میرسید اما در آن زمان آمریکا به عراق حمله کرد و القاعده که هرگز پیش از این در عراق حضور نداشت یکشبه در استان الانبار رشدی قارچگونه یافت و برای اشغالگران دردسری بزرگ شد. اعضای القاعده در لیبی به عراق رفتند و شاخهای از القاعده را نیز در مراکش ایجاد کردند که همین امر منجر به هرج و مرج در مالی شده است. به نظر میرسد که بیشتر جنگجویان النصره در سوریه نیز از عراق میآیند. در عین حال، حملات موشکی آمریکا در یمن منجر به همدردی با القاعده در شبهجزیره عرب شده و کاملا غیرمفید است. درسی که از این موضوع میگیریم این است که امپریالیسم آمریکا (که زمانی در کنار بنلادن در افغانستان فعالیت میکرد و با حمایت نامحدودش از اسرائیل، حمایتش از رژیمهای عرب منفور و تحریمهایش علیه عراق که نیم میلیون کودک را به کشتن داد، موجب خشم بنلادن شد) القاعده و گروههای مربوط به آن را پرورش میدهد. هرچه آمریکا و متحدانش بیشتر در سوریه درگیر شوند، اعضای القاعده نیز حضور بیشتری در این کشور مییابند زیرا ثابت شده که دخالت نظامی آمریکا در هر منطقه منجر به رشد القاعده شده است. این تنها یکی از دلایلی است که از آمریکا بخواهیم از سوریه دوری کند.