افروغ:مذاكرات باید تحت نظارت رسانه ها و صرفا هسته ای باشد/ مرگ بر آمریكا با شعار مرگ بر ملت آمریكا فرق بسیار دارد

یك جامعه شناس با اشاره به اینكه دلایل بی اعتمادی ملت و دولت ایران به آمریكا بسیار زیاد است، گفت : مذاكرات در شرایط برابر و منصفانه تحت نظارت نهادهای مدنی و رسانه‌ها و فقط بر سر مسائل هسته‌ای باشد.

به گزارش نما، عماد افروغ استاد جامعه شناس در گفتگو با مهر، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه دلایل بی اعتمادی به دولت آمریکا چیست، گفت: درست است که اعتماد مقوله‌ای دوطرفه است و اصطلاحاً باید متقارن باشد اما این آمریکاست که اعتماد را از حالت دو طرفه بودن خارج کرده است.

وی به دلایل بی اعتمادی به آمریکا اشاره کرد و گفت: کودتا علیه دولت دکتر مصدق در سال 1332 به اعتراف خود آمریکایی ها، حمایت تمام عیار از رژیم مستبد و وابسته پهلوی در سیاست های معطوف به عقب ماندگی در کشور و در مواجهه خونین و سرکوب گرانه با جنبش دانشجویی 1332، قیام ملی و اسلامی 15 خرداد و زندانی کردن و شکنجه آزادی خواهان کشور، مقابله با انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف، راه اندازی های کودتاهای نظامی به منطورسرنگونی نظام جمهوری اسلامی، اعمال جنگ تحمیلی و اجرای تحریم های قلدر مآبانه و غیرانسانی با اتکا به فرصت های در اختیار خود، به ویژه تحریم های هسته ای به رغم یقین داشتن به اهداف صلح جویانه هسته ای و حتی مواضع بعدی رئیس جمهور آمریکا، پس از گفتگوی تلفنی اخیر با آقای روحانی رئیس جمهور کشور، از ریشه ها و دلایل بی اعتمادی ملت ما به آمریکاست و این موارد غیر موارد غیر آشکاری است که ما از آن بی اطلاعیم و باید از مقامات ذی ربط سؤال شود.

افروغ افزود: چرا علیه جنبش ملی صنعت نفت تدارک کودتا کردند مگر جنبش ملی 1332 چه جنبشی بوده است، آیا مرحوم مصدق دولتمردی تندرو بوده، مصالح و منافع آمریکا را به خطر انداخته و یا حسب معیارهای شناخته شده بین المللی، تهدید محسوب می شده است؟

افروغ تحریمهای هسته ای را از دیگر دلایل بی‌اعتمادی نسبت به آمریکا برشمرد و گفت: بر حسب نمایندگی در مجلس برای من روشن شد که آمریکا هیچ شک و تردیدی در صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای ندارد، اما با این حال و حسب انزجار از مواضع جهانی و منطقه ای انقلاب و در جهت حمایت از یار دیرینه اش در منطقه، یعنی رژیم اشغالگر قدس که رد پایش در وقایع پس از گفتگوی تلفنی مزبور نیز مشخص بود، در اعمال تحریمهای ناعادلانه نقش اصلی را ایفا کرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: آنها در مقوله مذاکره نیز حسن نیت ندارند، همیشه تلاش می‌کنند قاعده بازی را به هم بزنند، یا اجازه گفتگو به طرف ایرانی در فرصت برابر و بدون پیش شرط ندهند و در نهایت نیز توافق‌های انجام شده را زیر سوال می‌برند.

وی رفتار باراک اوباما بعد از گفتگو با نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی را مصداق سخنان خود دانست و گفت: اوباما بلافاصله بعد از مکالمه تلفنی با روحانی گفتگویی با نخست وزیر دولت غاصب اسرائیل انجام داد و دوباره حرفهای خود مبنی بر اینکه در مورد ایران گزینه نظامی روی میز است را تکرار کرد.

افروغ آمریکا را طالب رابطه گرگ و میش دانست و افزود: آنها خود را گرگ می‌دانند و ملتزم به قیود و قواعد جهانی مذاکرات طرفینی نیستند و وارد یک گفتگوی برابر و منصفانه نمی‎‌شوند.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آمریکا برای اعتماد سازی چه اقداماتی باید انجام دهد، گفت: در بالاترین، بهترین و عادلانه ترین حالت آمریکا بایستی صدمات وارد شده به ایران بر اثر سیاستهای ناعادلانه‌ و تحریمهای ناروا را جبران کند، اما در حالت پایین تر، دست از موضع برتری جویانه و سلطه طلبانه خود در مذاکرات و اعمال تحریم های ناروا و غیر انسانی بردارد، قطع کردن تحریم ها و مذاکره قاعده مند و متعارف از حداقل های موازین برطرف کردن فضای بی اعتمادی است.

وی با بیان اینکه آمریکا باید دست از رابطه گرگ و میش بر دارد، ادامه داد: باید مذاکرات در شرایط برابر و منصفانه با حضور نهادهای مدنی و رسانه‌ها و فقط بر سر مسائل هسته‌ای باشد.

افروغ ادامه داد: البته ما می‌توانیم سطح بالا را هم مطالبه کنیم ولی اگر آنها دست از رابطه گرگ و میشی در نظر و عمل بر دارند می‌توانیم اعتماد متقابل را ایجاد کنیم و بعید می دانم کسی با آن مخالفتی بکند، یعنی همان شرط امام(ره)که ما با برقراری رابطه با هیچ کشوری به صورت ذاتی مشکل نداریم، جز رژیم اشغالگر قدس که اصولاً آن را مشروع نمی دانیم و با آمریکا هم مادامی که رابطه مبتنی بر رابطه گرگ و میش است هیچ رابطه ای برقرار نمی کنیم. توجه دارید که با آفریقای جنوبی هم پس از محو سیاست های نژاد پرستانه رابطه برقرار کردیم.

این استاد دانشگاه در بخش پایانی صحبت‌های خود درباره مباحث مطرح شده درباره شعار مرگ بر آمریکا نیز گفت: تمام کسانی که سابقه مبارزاتی دارند خوب می‌دانند تمام کسانی که شعار مرگ بر آمریکا می‌دهند بین مردم آمریکا و سیاستها و رفتار دولتمردان تفاوت قایل هستند.
وی افزود: منظور از شعار مرگ بر آمریکا شهروندان آمریکایی نیستند بلکه منظور سیاستهای ظالمانه و غیر انسانی سران حکومت است. بعید می‌دانم کسی این را متوجه نشده باشد، مرگ بر آمریکا با شعار مرگ بر ملت آمریکا فرق بسیار دارد.


افروغ گفت: اگر کسی فرق این دو را نداند و اسیر این مغالطه شود که آمریکایی ها هم می توانند متقابلاً همین شعار را برعکس بدهند، معلوم می شود که درک صحیحی از طرف اعمال کننده و طرف اعمال شونده قدرت، آن هم در شکل سخت افزارانه آن ندارد، نه ظالم و مظلوم را شناخته و نه ظلم را. نه قدرت به مثابه سودای سلطه و برتری را شناخته و نه رهایی و آزادی واقعی از این سلطه و اعمال قدرت را. ظاهراً و بر این اساس ملت ایران بابت شعار مرگ بر آمریکای خود باید بدهکار هم باشد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه آن همه به مردم ایران ظلم و تعدی شده، اما آیا نباید طرف ظالم را مورد طرد و لعن قرار داد ، ادامه داد: فراموش نکنیم که در مقابله نرم با منبع و منشأ فشارها و اعمال ناعادلانه قدرت، این تنها برگ برنده ایرانیان در دهه های گذشته بوده و خواهد بود. البته واضح است که این امر نباید باعث فرافکنی بسیاری از مسائل داخلی به آن طرف مورد نظر باشد.
افروغ با طرح این پرسش که آیا ملتی که این همه ظلم را متحمل شده نباید فرصت آه کشیدن و گفتن داشته باشد، افزود: این شعار به طور طبیعی از سوی مردم داده شده و قبل از انقلاب در زمان تظاهرات نیز شنیده می‌شد. در ضمن تنها مربوط به ایران نیست و در تمام کشورها توسط مردم و دانشجویان معترض به سیاستهای یکجانبه گرایانه، امپریالیستی و سلطه جویانه و نظامی گرانه آمریکا و هر قدرت ظالم دیگری تکرار می‌شود.

این استاد دانشگاه در پایان افزود: اگر آمریکا دست از سیاست ظالمانه، جاه طلبانه و سلطه طلبانه بردارد، به طور طبیعی شعار مرگ بر آمریکا حذف خواهد شد، همانطور که مردم ما شعار مرگ بر شوروی را نیز سرمی‌دادند اما بعد از اینکه سیاست های آنها تغییر کرد و شوروی موضوعیت خود را از دست داد این شعار حذف شد.

۱۳۹۲/۷/۱۶

اخبار مرتبط