به گزارش نما به نقل واشنگتن پست ، این روزنامه در تحلیلی به بررسی روند تغییر سیاست آمریکا در منطقه پرداخته و نگرانی از نابودی قدرت آمریکا در مقالهای با عنوان "پایانی بر پایان تاریخ" توسط والتر راسل مید در آن مطرح شده است.
مید مدعی می شود که تلاش دولت باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا برای عدم ادامه تعهداتی که دولت جورج دبلیو بوش، رئیسجمهوری سابق آمریکا آنها را به وجود آورده بود، به قدرتهای محوری- روسیه، چین و ایران- شجاعت بخشیده است. در حالی که به نظر میرسد آمریکا در حال عقبنشینی است، این رقبا فکر میکنند که راهی برای چالش و در نهایت تغییر سیستم فعلی سیاست جهان یافتهاند.
در ادامه این مقاله آمده است : یک شخص عرب که اغلب با رهبران منطقه در ارتباط است، در این خصوص میگوید: آیا دولت آمریکا میداند که اعتبارش را در منطقه از دست داده است؟ او به نقل از یک مقام عراقی که از آمریکا خشمگین بود، گفت: ای کاش میتوانستم به دلیل عدم توجه دولت اوباما به جنایات، از آن شکایت کنم!
این اظهارات تحقیرآمیز، عدم رضایت آشکار عربستان و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را از مذاکرات دولت اوباما با ایران و سیاست بیفایده واشنگتن در سوریه بازتاب میدهد.
اما نگرانی بزرگتر این است که اوباما نیز همچون میخائیل گورباچف، آخرین رهبر شوروی، با تلاش برای جبران اشتباهات پیشین آمریکا، روندی را آغاز کرده است که در آن نقش جهانی واشنگتن تضعیف شده و متحدان قدیمیاش شکنندهتر میشوند.
اگر فرض کنیم که تلاش دولت آمریکا برای کاهش فعالیتهای هستهای ایران بدون جنگ و از طریق عقد قرارداد درست و بجا است، مشکل این است که چگونه پیامدهای جانبی و منفی آن را محدود کنیم. این کار نیازمند برقراری نوعی ارتباط راهبردی با دوستان و دشمنان است که البته برقراری این ارتباط در پنج سال اخیر، ضعف دائم دولت اوباما محسوب میشود.
مید در مقالهاش نوشته است: در حال حاضر به نظر میرسد که این قدرتهای محوری در تلاشند تا به جای نابودی آمریکا، قدرت آن را کذب و پوچ جلوه دهند. منافع مشترک این کشورها در تضعیف آمریکا در اوراسیا و قطع روابطش با متحدانش است و این در حالی است که دولت آمریکا همچنان نسبت به چالشی که این سه کشور دنبال میکنند، بیتوجه است.
یک تحلیلگر عرب معتقد است که اوباما به دنبال موازنه دوباره قدرت آمریکا است در حالی که "دکترین بیتوجهی" را در پیش گرفته و تناقضات و تغییرات پیش آمده در اثر تلاشهای آمریکا برای خروج از عراق و افغانستان را نادیده میگیرد. آمریکا در عراق بیش از یک تریلیون دلار هزینه کرده و سربازهای زیادی را از دست داد اما اکنون دولت بغداد مخالف آن است و آمریکا هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نمیدهد. افغانستان نیز با وجود تلاشهای گسترده آمریکا، واشنگتن را کنار زده است. اما متحدان آمریکا نگرانند که اوباما این افول قدرت آمریکا را نمیبیند.
احتمالا دولت آمریکا در پاسخ به منتقدانی که این شرایط را نشاندهنده ضعف آمریکا میدانند خواهد گفت که این راهی متفاوت است که هر چند ممکن است کشورهایی همچون عربستان را مضطرب کند اما در نهایت به ثبات بیشتر در منطقه منجر میشود. اما دولت آمریکا چگونه خطرات این انتقال و تغییر را مهار میکند؟
تاریخشناسان نظامی معتقدند که حتی اگر عقبنشینی به یک موضع مستحکمتر صورت بگیرد، باز هم از خطرناکترین و دشوارترین مانورهاست. مید نیز به همین ترتیب نسبت به ریسکی که اوباما برای تغییر موضع آمریکا از قدرتی که جنگهای مستقیم را دنبال میکند به کشوری که از طریق دریا شرایط را موازنه میکند، هشدار میدهد.
مید مینویسد: مشکل اینجاست که موازنه قدرت در آمریکای بدون جنگ در آینده، در ساختار زندگی بینالمللی نهفته است و تنها اگر ما کنار بکشیم، پدیدار میشود.
اکنون به گورباچف و این تناقض باز میگردیم که او نیز به درستی در تلاش بود تا یک سیستم قدیمی که مسئولیتهای زیادی را به دوش میکشید، اصلاح کند اما پیامدهای این کار را پیشبینی نکرد.