به گزارش نما؛ افسار گسیختگی شایعات و توهین به افراد در شبکههای اجتماعی، قرار گرفتن جوانان در کمین اعتیاد مجازی، دستپاچگی ایرانیها در استفاده از شبکههای اجتماعی، آسیبپذیری بیشتر زنان در فضای مجازی، بروز بحران به دنبال بیتفاوتی مسئولان به مدیریت شبکههای اجتماعی از جمله مباحث و چالشهایی است که مسئولان، اساتید و کارشناسان مربوطه در خصوص استفاده بی واهمه و بدون درنظر گرفتن شاخصها از شبکههای مجازی مطرح کردهاند.
به منظور بررسی بیشتر این امر از زوایای دیگر این بار به گفتوگو با اسماعیل قدیمی استاد و کارشناس علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نشستیم.
* در گذشته حریم خصوصی افراد برای تمام مردم دارای احترام و ارزش خاصی بود و هیچکس به خود این اجازه را نمیداد که وارد حریم خصوصی دیگران شود و اصطلاح «چهاردیواری اختیاری» یکی از اصطلاحاتی بود که برای نشان دادن حریم خصوصی افراد به کار میرفت، اما امروزه دیگر چهاردیواری افراد خصوصی نیست و با ورود شبکههای اجتماعی مرز بین حریم عمومی و خصوصی هر روز کمرنگتر میشود. دلیل استفاده بیرویه از این نرم افزارها چیست و جوانان به دنبال کدام گمشده خود به سراغ فضاهای مجازی میروند؟
قدیمی: ۱- اجازه بدهید با این تعبیر شما مخالفت کنم که دیگر حریم خصوصی وجود ندارد. حریم خصوصی وجود دارد ولی تعریف، حد و حدود، شکل، ویژگیها و شیوه بروزش فرق کرده است. این قاعده نسبت به همه امور اجتماعی صدق می کند. وقتی شرایط اجتماعی و اقتصادی و به ویژه تحولات فناورانه باعث تغییرات اساسی در جامعه میشوند، ما باید به بازتعریف خود و محیطمان بپردازیم. بنابراین باید به بازتعریف حریم خصوصی در شرایطی که جامعه و افراد و گروهها و نهادها و سازمانها تغییر کردهاند، بپردازیم. حریم خصوصی در مقابل حریم عمومی تعریف میشود. حریم خصوصی یعنی حریمی که شما در داد و ستدهای اطلاعاتی خود با دیگران براساس طبقه بندی اطلاعات نمی خواهید دیگران به آن دسترسی داشته باشند. بنابراین شما باید این حریمها را تقسیم بندی کنید. باید امورشخصی، حساسیتها، اعتقادها و مسائل محرمانه خود را مشخص کنید. شما باید براین اساس اطلاعات خود را دسته بندی کنید. اطلاعات سری و بکلی سری خود را نباید هرگز در محیط مجازی بگذارید، چون ربایش اطلاعات همیشه وجود دارد. اطلاعات خود را فایلبندی کنید و برای اطلاعات محرمانه و اطلاعاتی که نمیخواهید در دسترس دیگران باشد عنوان «عدم دسترسی» بدهید.
شما باید از آگاهیهای لازم برای حفظ این حریم در شرایط جدید آگاه باشید. باید سواد رسانهای داشته باشید. اگر شما از این ابزارها به درستی و با رعایت اصول ایمنی استفاده کنید، حریمتان حفظ میشود. مشکل این است که برخی به تغییر شرایط جدید واقف نشدهاند. امنیت و حریم خصوصی نیازمند بازتعریف برای حفظ در شرایط جدید هستند. فناوریهای ارتباطی واطلاعاتی این خاصیت را دارند که بر نهادها و سازمانهای اجتماعی و ذهنی بشر تأثیر میگذارند چون از خاصیت تولید اطلاعات یعنی واحد اصلی شکل دهنده به سازمان ذهنی و سپس اجتماعی برخوردارند. در اینترنت نقص حریم خصوصی از خود فرد آغاز میشود که اطلاع لازم را از این وسیله ندارد. دیگران اگر به حریم شما وارد شدند برای این است که شما یاد نگرفتهاید چطور از اطلاعات محرمانهتان محافظت کنید و اصول تقسیم بندی و حفظ اطلاعات را رعایت کنید.
دلیل استفاده بی رویه از نرم افزارها ناآگاهی، بی برنامگی، فقدان تربیت و آموزش و تبعیت از غرایض است. فرار از خود، از محیط و افراط در سرگرم شدن و جستجوی لذتهای زودگذر و ویرانگر که میتواند به دهها ناهنجاری روحی و روانی بینجامد و... برای هرکسی در استفاده بی رویه از این ابزارها علل و عوامل متفاوتی وجود دارد.
وقتی میگوییم جوانان، از میلیونها انسان صحبت میکنیم که دارای تفاوتهای اساسی هستند. اینها از نظر طبقاتی، سواد و تحصیلات، تربیتی، مذهبی، تمایلات و احساسات و تجربیات و صدها فاکتور دیگر با هم تفاوت دارند. بنابراین، برخی جوانان به دنبال خودِ گمشده شان هستند. برخی به دنبال هویت سازی، برخی به دست آوردن احساس تعلق به یک گروه، برخی برقراری ارتباط، بعضیها شکستن محدودیتها، برخی برای آگاه شدن، بعضی تأمین نیازهای روحی و احساسی و دهها نیاز دیگر. برخی به دنبال اثبات خود هستند. برخی با محیط شان مسئله دارند. در پدیده مرتضی پاشایی دیدیم که جوانان به دنبال ابراز هویت و احساسات مشترک خود هستند. میخواهند از این فرصت برخوردار باشند که به صورت جمعی این هویت را نشان دهند. بخشی از جوانان از این رسانهها برای ابراز وجود و اعلام هویت و ابراز احساسات و درخواست برای به رسمیت شناخته شدن استفاده میکنند.
* استفاده بدون کنترل از شبکههای اجتماعی میتواند مخاطراتی را متوجه جامعه و مردم آن کند. هماکنون چه میزان از مردم کشور ما واداده شبکههای اجتماعی در فضای مجازی شدهاند و پیرو این امر فرهنگ و اصالت ایرانی- اسلامی را زیرسوال بردهاند؟
قدیمی: از آنجا که یک مرکز تحقیقاتی معتبر نداریم که در این زمینه مطالعه و بررسی معتبر و به روز کرده باشد، نمیتوانم به سئوال شما جواب بدهم. این که درحال حاضر چند درصد از مردم و جوانان از شبکههای اجتماعی استفاده و یا به تعبیر شما استفاده غیرمجاز می کنند، مشخص نیست، یا دست کم من آمار آن را ندارم. به نظرمن بشر تاکنون ۳ نوع شبکه اجتماعی سنتی، مدرن و مجازی را تجربه کرده است. در شبکه سنتی کنترل از بیرون انجام میشود. یعنی در جامعه سنتی افراد یا سواد ندارند یا بسیار کم سوادند بنابراین، توسط کسانی که هوش بیشتر و سواد بیشتر دارند و یا زورشان بیشتر است، از بیرون کنترل میشوند. در جامعه مدرن مردم باسواد میشوند و شغلهای متفاوت و سلیقههای متفاوتی پیدا میکنند و دیگر نمیشود آنها را از بیرون کنترل کرد آنها نیازمند مهارتهای خود کنترلی هستند. در جامعه شبکهای یا روابط مجازی خود کنترلی باید همراه با هوشمندی دیجیتالی باشد. پس در جامعه امروز خود کنترلی هوشمند دیجیتال برای محفوظ ماندن از تهدیدها لازم است. هوشمندی دیجیتالی یعنی باید نظر و عقیده دیگران را لحظه به لحظه ببینید و عکس العمل مناسب نشان دهید و برای مقابله با دیگر تمدنها و فرهنگها از مزیت رقابتی در همه زمینهها برخوردار باشید. ارزشها وهنجارهایتان را مدام بازتولید کنید. باید دیگران را در تصمیم گیریهای خود درنظر بگیرید. چون شبکههای اجتماعی مجازی به گونهای به وجود میآیند که به روابط مردم و محتوای اطلاعاتی آنها تغییر شکل می هند و البته ساختار وکارکردشان تفاوت دارد.
سازوکارهای ارتباط در این شبکهها تغییر میکنند. بنابراین، شیوه کنترل و نظارت هم در این شبکهها چه سنتی و چه مدرن و چه مجازی ویژگیهای خاص خود را دارد و فرق میکند. حالا بهتر میتوانم به سئوال شما جواب بدهم. من در اینجا با برداشت شما موافقم که بسیاری از نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان ما واداده شبکههای اجتماعیاند،اما با شما در این موضوع که اینها برخلاف فرهنگ و اصالت ایرانی- اسلامی عمل میکنند و آن را زیرسئوال برده اند، مخالفم. مشکل ما قبول نکردن این واقعیت است که شکلهای بروز عقیده و باورها تغییر کرده است. ما به مسئله لزوم تولید و بازتولید ارزشها و هنجارها در قالبهای جدید در جامعهای که به شدت تغییر کرده است، واقف نیستیم. امروز مردم و بخصوص نسل جوان تحت تأثیر ابزارهای جدید هستند و بنابراین رسانههای عصر ما زبان هنر و فعالیتهای هنری را میطلبند. مردم در عصر جدید از امکان استفاده از ابزارهای جدید برخوردار شدهاند و بنابراین با سلیقه و تشخیص خود و براساس استفاده از رویهها و سبکهای زندگی جوامع دیگر، عمل میکنند. برای جلب آنها باید از مزیت رقابتی برخوردار باشید.
حاکمیت ما باید با این واقعیت رو به رو شود که تنها راه جذب مردم از طریق نهادهای فرهنگی و رسانهای ارتقای ظرفیتهای هنری و فرهنگی و به دست آوردن توجه آنهاست. امروز سریالهای ترکیه در بسیاری از خانههای ما نفوذ کردهاند. از امروز اگر برای رقابت با آن ها بسیج نشویم، آن وقت آن چیزی که از آن میترسید، خودش را نشان خواهد داد. خلاصه این که اگر جوانان و بسیاری از مردم واداده شبکههای اجتماعی و تلویزیونهای ماهوارهای شدهاند، برای این است که سلیقه برخی از مردم با سلیقه گردانندگان رسانههای داخلی فرق دارد و برنامههای داخلی برایشان جذابیت ندارد. به رسمیت نشناختن این واقعیت هیچ دستاوردی برای حاکمیت نخواهد داشت.
* بی شک استفاده صحیح از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی میتواند مفید فایده واقع شود، اما آیا تمامی کاربران این شبکهها استفاده مفید و معقولی از این فضا دارند؟
قدیمی: چون بسیاری از افراد و به ویژه نوجوانان و جوانان توان و ظرفیت کافی برای تشخیص و تصمیم گیری درست را هنوز به دست نیاورده اند، احتمالاً ممکن است دچار مشکل شوند، باید آموزش و مهارت استفاده از رسانههای نوین را از همان دوران طفولیت در آموزش ابتدایی و سپس متوسطه و سرانجام عالی درنظر بگیریم. باید از رسانههای جمعی هم برای گسترش این آموزش استفاده کنیم. البته این آموزش باید رویکرد واقع گرایانه داشته باشد. روشهای سلبی در آموزش جواب نمیدهد. باید آموزشها جنبه فنی و تکنیکی داشته باشد. تشخیص تهدید و فرصت را باید به خود افراد واگذاشت. باید در این آموزشها هدف ارتقای ظرفیتهای تشخیص باشد، نه تلقین! مانوئل کستلز یک تعبیر جالب دارد. میگوید مخالفان نظام سرمایه داری تنها حمله کردن به این نظام را بلدند و خودشان هیچ تفکر جایگزینی که بتواند دیگران را جلب کند، ندارند. باید درون مایه این گزاره را درک کنیم.
* آیا استفاده از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی دائماً با خود آثار و تبعات به دنبال دارد؟
قدیمی: البته. شبکههای اجتماعی محل دادوستد اطلاعات، نمادها و احساسات و مشترکات مادی و معنوی میان افراد است. شبکه اجتماعی به عنوان یک ابزار میتواند شیوههای مبادله اطلاعات و احساسات و نمادها را تغییر دهد و ظرفیت مبادله را افزایش دهد. شبکه اجتماعی میتواند موانع جغرافیایی را از میان برمی دارد. شما با این ابزار محدودیت مکانی ندارید و از آنجا که کنترل آن توسط سیستم حکومتی دشوار است، پس مرزهای ایدئولوژیک هم قابل حذف میشوند. تأثیر دیگر این است که شبکه اجتماعی حلقهای از افراد همفکر را به وجود میآورد و میتواند به شکل گیری هویت گروهی کمک کند. سرعت انتقال مطالب هم میتواند جریان کنش جمعی را سرعت بخشد. اثر دیگر شبکهها، شکستن انحصار رسانههای سراسری یا عمومی است. این شبکهها همچنین روابط افراد را از حالت مونولوگ به دیجیتال تبدیل میکنند. شبکهها برخی آثار غیرمستقیم هم دارند، چون میتوانند به صورت شبکهای حلقههای دور از یکدیگر را هم با یک کاربر مشترک به یکدیگر اتصال دهند بنابراین قادر به تغییر سلیقه و گرایش و دگرگونی در رفتار هم هستند و ... اما این آثار و تبعات تابع شخصیت، سازمان فکری، آرزوها و آمال و گرایش و نگرشهای کاربر است.
اگر سواد رسانهای و قدرت تشخیص داشته باشد، میتواند از فرصتها استفاده و برتهدیدها غلبه کند. بازهم موضوع سواد و قدرت تشخیص و انتخاب درست پیش میآید، اما این کافی نیست. مشکل کاربران ایرانی یک موضوع کلان است. او نقشه راه فرهنگی ندارد. کاربر ایرانی امروز دستش برای انتخاب در درون کشور خالی است درحالی که در منطقه کشور همسایهاش نقشی منطقهای ایفا میکند و با دست باز به تولید و توزیع کالاهای فرهنگیاش مشغول است و کل منطقه را تغذیه میکند. در اینجا بازهم نقش نهادهای آموزشی و فرهنگی مطرح میشود. در حال حاضر سیاستهای غالب نهادهای فرهنگی ما سلبی است. شما مدام با برنامههای هشدار دهنده و تهاجمی نسبت به دیگران رو به رو هستید که به صورت منفعلانه رقبای فرهنگی را میکوبند.
* چه میزان لازم است در این زمینه نظامی یکپارچه برای کنترل و نظارت تشکل شود؟
قدیمی: هیچ کنترل مرکزیای نتیجه نمیدهد. کنترل باید توسط خود کاربران انجام شود. دیوار برلین نماد شکست کنترل مرکزی است! حاکمیت باید آموزش بدهد و نظارت و کنترل تنها از سوی خود کاربران و سازمانهای مردم نهاد جواب میدهد. خودکنترلی تنها سازوکار نظارتی این شبکههاست. این خودکنترلی نیازمند سواد رسانهای و ارتقای مهارت های به کارگیری این ابزارهاست. حاکمیت سیاسی ما باید فیلترینگ و سانسور را در اقراد درونی کند. فیلترینگ و سانسور از بیرون، تقاضاها را برای مطالب سانسور شده افزایش میدهد. مردم به چیزی که به زور از آن منع شوند، مشتاق تر میشوند. ۷۰ سال سانسور کمونیستی به فروپاشی نظام کمونیستی انجامید. امروز چین کمونیست گام به گام به برداشتن موانع بیرونی وادار میشود. فیلترینگ فقط در درون فرد جواب میدهد.
* چه میزان رعایت مرزها و حریمها در شبکههای اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد؟
قدیمی: مردم و کاربران اگر آگاه شوند خودشان حریمها را تعیین و رعایت میکنند. خانواده باید کانون باشد. آموزش و پرورش باید پشتیبانی کند. تعیین میزان تنها باید توسط کاربران دارای سواد رسانهای انجام شود.
* استفاده بیش از حد افراد از فضای مجازی و پرسه زدن آنها در شبکههای اجتماعی باعث شده است بنیان و نهاد خانواده مغفول بماند، به دنبال استفاده بی حد و حصر چه میزان کاربران نسبت به خانه و خانواده بیتفاوت شدهاند؟
قدیمی: هیچ نظریهای وجود ندارد که تفسیر و تحلیل تک عاملی را تأیید کند. رسانهها نمیتوانند هر کاری را انجام دهند. آن ها نمیتوانند بنیان خانواده را برهم بزنند، سوءاستفاده از آن درصورتی که زمینه برهم خوردن قبلاً فراهم شده باشد، ممکن است به نتایج نامطلوب بینجامد. رسانهها بیشتر نقش کاتالیزور را دارند. آنها قابلیت ایجاد تغییر را دارند، اما تأثیرشان به عوامل دیگر بستگی دارد. البته پرسه زدن در فضای مجازی یک عادت ناگوار است. اما این پرسه زدن ناشی از گرایش و وضعیت روانی کسی است که پرسه میزند. او احتمالاً مشکل روانی، عاطفی، اجتماعی و خانوادگی دارد. این پرسه زدن میتوانست بیرون از فضای مجازی هم اتفاق بیفتد. مسئله فقدان الگوی تربیتی در خانواده هم میتواند باشد. مسئله بیبرنامه بودن پدران ومادران در تربیت فرزندانشان است. سوء استفاده از این ابزار فقط یک سندروم است. نشانه وجود مشکلات خانوادگی و روابط مسئله دار. اگر روابط منطقی وعاطفی درستی وجود داشته باشد، شبکه مجازی نمیتواند آن را دچار اختلال کند. استفاده نادرست از شبکههای مجازی، سندروم فقدان الگوهای تربیتی و آموزشی و روابط عاطفی محکم است.
* چطور میتوان استفادههای غیرمفید از شبکههای اجتماعی را کاهش داد؟
قدیمی: آموزش عمومی، آموزش رسمی و رسانهای میتواند از جمله راهکارهای این امر باشد.
* آیا تبعات منفی استفاده از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی برای دختران و پسران یکسان است؟
قدیمی: درصورت استفاده نادرست، چون دختران آسیب پذیرتر هستند، در معرض خطرات بیشتری هستند. خانوادهها باید بیشتر مراقب دخترانشان باشند تا این آسیبها کاهش یابد. همانطور که گفتم تنها راه این امر آموزش است. پس باید برای دختران آموزشهای ویژه گذاشت. آنها هم باید متوجه آسیبهای عمومی باشند؛ هم آسیبهای خاص خودشان.
* آیا ظرفیت شناختی و فرهنگی کشور ما به حدی رسیده است که از این ابزارهای جدید ارتباطی استفاده کند؟
قدیمی: خیر! ظرفیتهای شناختی و فرهنگی ما را دانشگاهها و نهادها و سازمانهای فرهنگی میسازند. هیچ یک از آنها از ابزار پژوهش و تحلیل و نظریه پردازی و مدیریت نیرومند برخوردار نیستند. دانشگاههای ما جولانگاه نظریههای شرق و غرب است. آموزشها کاربردی نیستند. آموزشها متناسب با نیاز جامعه صورت نمیگیرد. فرایند تحقیق و انطباق متون با تغییرات شدید محیط، یا وجود ندارد و یا بسیار کند و منفعلانه است. دانشگاههای ما از ظرفیت تولید معلومات نظری متناسب با نیاز و مطالبات جامعه برخوردار نیستند. از طرف دیگر نهادها و سازمانهای فرهنگی کشور هم از سیاست سلبی و انفعال در عرصه تولید فرهنگی تبعیت میکنند. با این رویکرد ما مردم را دربرابر خوراک فرهنگی کشورهای رقیب به حال خود رها کردهایم. ظرفیت لازم در نهادها وسازمانهای فرهنگی برای تولید و مزیت رقابتی وجود ندارد. ما اصلاً برآورد روشنی از شرایط موجود نداریم. هیچ اراده نیرومندی برای انجام کارهای ریشهای که باید در بستر تحقیق و نظریه پردازی صورت گیرد، وجود ندارد.
* آیا شایعاتی که اخیرا در جامعه پراکنده میشود و ریشه آن فرافکنی ها در فضای مجازی و در شبکههای اجتماعی است ناشی از این بیظرفیتی فرهنگی است؟
قدیمی: چنین به نظرمی رسد! بازهم به پدیده مرتضی پاشایی اشاره میکنم. جامعه ما درحال پوست انداختن فرهنگی است. در لایههای پنهان روح جوانان تحولات درحال رخ دادن هستند و هیچ تحلیل روشنی از شرایط و تقاضاها و تغییرات ذهنی و سبک زندگی و اندیشه آنها وجود ندارد. نیازسنجی دقیقی نداریم. بیشتر تفسیرها و تحلیل ها از این پدیده و پدیدههای مشابه متکی به برداشتهای ذهنی است. وقت آن است که پژوهشهای گسترده را برای رصد تحولات گسترده وعمیق در جامعه آغاز کنیم.
* راهکار عملی که میتواند در کوتاه مدت و بلند مدت پاسخگو باشد و استفاده از شبکههای مجازی را در کشور ما به سمت و سویی درست بکشاند چیست؟
قدیمی: شناخت دقیق این شبکهها و جریان اطلاعاتی آن اولین گام است. نیاز سنجی و برآورد از تقاضاهای جوانان و کاربران گام دوم است. تهیه برنامههای اثرگذار برای تأثیر بر مقامات و کاربران به صورت موازی برای نزدیک شدن دیدگاهها و بعد برنامه مشترک برای استفاده بهینه از این شبکهها. البته آموزش و تحقیق باید کانون این تلاشها را تشکیل دهد. سرانجام هم آموزش، آموزش و آموزش.
* کدام دستگاه یا ارگانی وظیفه فرهنگسازی در این زمینه را دارد؟
قدیمی: خانوادهها، آموزش و پرورش، دانشگاهها نهادها و سازمانهای فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و رسانههای همگانی.
* تا چه زمانی باید تکنولوژیها وارد کشور شود و سپس برای آن فرهنگسازی، قانونگذاری و ... داشت؟
قدیمی: تاوقتی که ما از فاز انفعال خارج شویم. تا زمانی که بیماری هلندی اقتصاد مریض ما را رها کند. تا زمانی که رقابت به اصل اول روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی واجتماعی ما تبدیل شود. تا وقتی که ما دست از رانت خواری و تبعیض برداریم. از طرف دیگر مشکل ما در اینجا عدم تعریف دقیق از تکنولوژی است. تکنولوژی یعنی تولید ابزار، مدیریت به کارگیری و فرهنگ سازی استفاده از آن ابزار. ما فقط وارد کردن ابزار با حداقل فایده برای مردم و حداکثر فایده برای واردکننده را یادگرفتهایم. نه مدیریت به کارگیری داریم. نه فرهنگ سازی عمومی برای استفاده کنندگان. به عنوان مثال: خودرو را درنظر بگیرید. یک وسیله برای رفاه و تسریع در رفت وآمد و .... نتیجه چیست؟ نه خودرو تولید میکنیم. نه درست رانندگی میکنیم. نه سامانههای ترافیکی ما نیرومند است. نه جادهها استاندارد است و درعوض آلودگی هوا، آلودگی صدا، جنگ اعصاب، تلفات بالای جادهای و خلاصه ده ها عارضه دیگر. وقت آن شده است که برای واردات فناوریها سیاست گذاری کنیم. اول فناوری را تعریف کنیم و بعد مدیریت تولید وبه کارگیری و فرهنگ سازی آن را انجام دهیم. وقت آن است که خود را تجدید ساختار کنیم. انقلاب اسلامی فرصت خوبی برای ما فراهم کرده است تا به عظمتی که شایسته اش هستیم، دست پیدا کنیم.
تنها راه كنترل شبكههای اجتماعی موبایل
استاد علوم ارتباطات با تأكید بر اینكه خانوادهها در برابر «وایبر» و «واتسآپ» واداده شدهاند، گفت: خودكنترلی تنها سازوكار نظارتی این شبكههاست.
۱۳۹۳/۹/۱۷