به گزارش نما؛ بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
خاطراتی از مجلس خبرگان قانون اساسی دارید؟
در جلسه اول مجلس خبرگان یکی از نمایندگان که اهل شیراز بود، بلند شد و گفت: «این مجلس، مجلس گناه است. یک زن و ٧٠ مرد؟!» شما نمیتوانید معنی این حرف را بفهمید! من پشت بلندگو رفتم و گفتم که من مطمئن هستم گناه نمیکنم هرکس فکر میکند گناه میکند و مجلس، مجلس گناه است، تشریف ببرد بیرون. مجلس، مجلس شناخت انسان است. آن شخص رفت. شما میتوانید تصور کنید که با چه اشخاصی طرف بودیم؟! یک مردی که روحانی است چطور فکر کرده که منِ زن، باعث گناه میشوم؟! اصلا نمیتوانید تصورش را بکنید در آن زمان در مقابل چه کسانی باید میایستادیم و حرف میزدیم. اصلا میشد تصورش را کرد؟ من بین آن همه مرد بلند شدم رفتم بالا ایستادم و گفتم: «من که مطمئن هستم که گناهی در اینجا نمیکنم و شما به آقایان هم توهین کردید که جای خود دارد ولی من نزدیک دو میلیون رأی آوردهام درحالیکه شما ٤٠٠هزار رأی دارید من که نمیتوانم جواب مردم را بدهم شما میتوانید جواب ٤٠٠هزار نفر را بدهید؟ اگر گناه میکنید پس تشریف ببرید بهسلامت». بعد از این جواب من حرفی از این موضوع دیگر هیچجا زده نشد. واقعا برایشان غیرقابل تصور بود. من، نه دختر کسی بودم و نه همسر شخصیتی. بلکه یک آدم معمولی بودم. دوره مجلس خبرگان قانون اساسی خیلی کوتاه بود اما من بهاندازه ٥٠٠ سال در این مجلس رنج کشیدم. کار خیلی سختی بود؛ با اینکه چهرههای خیلی خوبی در آن مجلس بودند. همیشه فکر میکنم صحنهای که آیتالله طالقانی بر روی زمین نشسته بودند هیچوقت در تاریخ فراموش نمیشود بالاخره این افراد الگوهای ما بودند.
خاطرهای از شما نقل میکنند که شما با آوردن کلمه رجال در بحث انتخابات ریاستجمهوری در قانون اساسی مخالف بودید و شما بلند شدید و اعتراض کردید... آیا این درست است یا نه؟
میگفتند که رئیسجمهوری حتما باید مرد باشد و زن نمیتواند رئیسجمهور شود. بعضی از نمایندگان هم میگفتند ما زنی نداریم که بتواند توانایی اداره مملکت را داشته باشد. اعتراض کردم و گفتم این دو روزی که من نبودم چرا آقایان اینقدر نظرات خود را تغییر دادند؟! گفتم به چه دلیل میگویید زنها توانایی اداره مملکت را ندارند؟ پیغمبر با آن عظمتش میگوید من بشر هستم و تو هم بشر هستی ما با هم تفاوتی نداریم حتی پیغمبر هم به اذن خدا از دامن زن به وجود میآید حالا پیامبر از من جلوتر است یا من از پیامبر؟ زیر بار نرفتند که کلمه «رجل» از قانون اساسی حذف شود. گفتند این سخنان شعاری و احساسی است. خاطره دیگری برای شما نقل کنم یک شب از مجلس خبرگان به خانه آمدم تلویزیون خانه روشن بود و صحنهای که زنی را داشتند سنگسار میکردند در حال پخش بود؛ همانجا ماشین گرفتم و رفتم نزد آقای قطبزاده که آن زمان رئیس صداوسیما بود و به او گفتم این صحنهها که شما پخش میکنید باعث وهن اسلام است؛ ایشان گفت: «دست من نبود و من خبر نداشتم و بدون اطلاع من این برنامه پخش شد و به من چیزی نگفتند». به ایشان گفتم پخش این برنامه وهن اسلام است؛ مواظب باشید شما در جای حساسی مسئولیت دارید و باید خیلی مسائل را رعایت کنید یادم میآید ایشان لباس شیکی پوشیده بود. به ایشان گفتم این لباسها را مردم تن شما کردهاند مواظب باشید از تنتان بیرون نیاورند.
آیا این درست است آقای آیت یکی از کسانی بودند که نگرش بدی نسبت به زن داشتهاند؟
بله. مخالف خیلی مسائل بود... .
نظر شما درباره رئیسجمهوری زنان چیست؟
هیچ تفاوتی نمیکند. هرکسی عمل صالح انجام دهد خواه مرد باشد خواه زن و ایمان هم داشته باشد، هیچ فرقی نمیکند. من در قم پیش امام رفتم برای اصل رئیسجمهوری. قرار بود بحث زن و مرد نباشد و هرکسی میتواند این کار را انجام دهد. آن وقت کلمه رجال را نوشتند. این کلمه مرد چرا باید باشد هرکسی توانایی انجام این مسئولیت را داشته باشد، میتواند رئیسجمهور شود بین زن و مرد فرقی نیست. وقتی پیامبر میگوید انا بشر مثلکم نمیگوید انا رجل کرجالکم، بلکه میگوید من یک بشر مانند شما هستم و خیلی سعی کردم کلمه رجل را بردارند حتی نزد امام رحمتالله علیه رفتم. امام گفت شما خودتان نماینده هستید بگویید چه باید کرد؟ شنبه صبح رجل در مجلس بحث شد پنجشنبه قبلش من خدمت امام رفتم و گفتم این درست نیست نباید اینطور باشد و تذکری بدهید، زیرا منظور همه افراد است و زن و مرد ندارد. وقتی پیامبر میگوید بگو انما انا بشر مثلکم، من هم یک بشر هستم. ما زن و مرد کلا ایهاالناس هستیم. ناس که زن و مرد ندارد. اصلا ما مسئله زن و مرد را نداریم. ولی متأسفانه شنبه این بحث رأی آورد.
امام چه گفتند؟
گفتند شما خودتان زن هستید و فکر کنید چه باید بگویید. درعینحال گفتند چرا زودتر اصل ولایت فقیه را تصویب نمیکنید؟ من پنجشنبه بود رفتم و شنبه صبح ولایت فقیه تصویب شد.
رفتوآمدتان به مجلس چگونه بود؟
چند روز اول یک خانم را گذاشتند و یک ماشین به ما دادند که مرا برساند. بعد از حدود هشت روز گفتم من ماشین نمیخواهم و خودم میروم و میآیم و نیاز به کسی بهعنوان راننده ندارم. بنابراین بعد از آن دیگر رفتوآمد با خودم بود و حتی شوهرم لج کرد و گفت حالا که ماشین را رد کردی، من هم تو را نمیرسانم. بنابراین من هم تا سر میدان میآمدم و خیابانی که خیلی طولانی بود را میرفتم و برمیگشتم. یک روز در ماشین بودم در یک تاکسی و سه خانم هم در آن تاکسی بودند و شروع کردند و هرچه دلشان خواست فحش و بدبیراه به مسئولان آن زمان گفتند. من هم که آن روز صبحانه نخورده بودم و لقمه نان و پنیری همراه آورده بودم، آن لقمه را درآوردم و گفتم یکی از آنها که شما میگویید من هستم و این غذای من و این هم ماشین من است. آنها معذرتخواهی کردند و گفتم مجلس درحالحاضر کارهای نیست مجلس اگر قوانینش تصویب شود بعدها اگر مجری داشته باشد، اجرا خواهد شد. این مجلس درحالحاضر کارهای نیست که بخواهیم بگوییم آن چیز گران یا ارزان است. ربطی به مجلس ندارد. بدانید چه دارید میگویید و چه میکنید.
خاطرات تنها زن عضو خبرگان فانون اساسی
خانم منیره گرجی تنها زنی كه در سال 1358 به نمایندگی خبرگان قانون اساسی در آمد در مصاحبه با روزنامه شرق خاطراتش را بیان كرد.
۱۳۹۵/۲/۲۶