به گزارش نما, وحید شامخی در روزنامه شرق نوشت: هر چقدر هم که درباره سیستمها و نظامهای آموزشی مدارس كم شنیده باشیم، احتمالا نام کشور فنلاند بهعنوان کشوری با بهترین نظام آموزشی به گوشمان خورده است.
بهواسطه شروع مدارس و ماه مهر، داشتم فکر میکردم ممکن است برایمان سؤال پیش بیاید چه چیزی در نظام آموزشی مدارسشان متفاوت است؟ چرا بهعنوان یکی از بهترین الگوهای آموزش مدارس در دنیا مطرح میشوند؟ و چرا ما مطرح نمیشویم؟ برای پاسخ به این سؤال کلیدی، هفت نکته را درباره نظام آموزشی آنها مرور میکنیم. هنگام خواندن این هفت نکته، خوب است که هر نکته را با وضعیت فعلیمان مقایسه ذهنی کنیم!
یک؛ فنلاندیها مدرسه خاص، گرانقیمت، استعدادهای درخشان، باهوشها، سختکوشها، متفاوتها یا اسامی دیگر نوآورانه ندارند! همه بچهها یکجور مدرسه میروند. دو؛ معلمان مدارس در فنلاند، منزلت و شأن اجتماعی ویژهای در حد پزشکان و جراحان دارند. فرآیند انتخاب معلمان به قدری رقابتی و دشوار است که تنها افراد با ضریب هوشی و هیجانی بالا توانایی گذراندن آن را دارند. میگویند تنها ١٠ درصد از متقاضیان موفق به پذیرش نهایی میشوند.
یک معلم مقطع ابتدایی در فنلاند، بین سه تا شش سال، معلم ١٥ تا ٢٠ نفر از بچهها باقی میماند. پس عجیب نیست که در انتخابشان تا جای ممکن دقت به کار برده شود. سه؛ جدیترین آزمونی که بچههای فنلاندی با آن مواجه میشوند، در سن ١٦سالگی است. تا پیش از آن، آزمون و امتحان جدی و استرسآوری وجود ندارد. هم بچهها در آنچه دوست دارند بیشتر یاد بگیرند، آزادند و هم معلمها در نحوه تدریسشان آزادی و ابتکار عمل بسیار زیادی دارند.
چهار؛ مشق و تکلیف بچهها بهطور قابل توجهی کم است. همچنین مطالعات زیادی انجام دادهاند که بخش قابلتوجهی از آموزش بچهها با انجام بازیهای عملی و تیمی صورت پذیرد و به اصطلاح خودمان، کمتر مشق بنویسند! پنج؛ بچهها تنها تا سن ١٦سالگی، تحصیل اجباری داشته و پس از آن از میان سه مسیر موجود، یکی را انتخاب میکنند.
سه سال تحصیل بیشتر برای آمادگی ورود به دانشگاه (در چند سال اخیر کمتر از ٤٠ درصد این مسیر را انتخاب کردهاند!)؛ سه سال آموزش مهارتهای فنی-حرفهای (در چند سال اخیر کمتر از ٦٠ درصد این مسیر را انتخاب کردهاند!) و مسیر سوم که ورود به بازار کار است (در چند سال اخیر کمتر از پنج درصد هم این مسیر را انتخاب کردهاند!). پس، دانشگاه نهتنها یگانه آرزو و مسیر موفقیت متصور بچهها نیست، بلکه اغلب آنها آموزشها و مهارتهای فنی-حرفهای را ترجیح میدهند! شش؛ موضوعات و مطالب درسی کم، اما عمق آنها و زمانی که به آنها اختصاص مییابد، زیاد است.
معمولا معلمان نگران عقبافتادن یک درس یا پوشش مطالب بیشتر درسی نیستند. و هفت که شاید مهمترین جزء این نظام باشد، اعتماد است. جامعه به مدارس اعتماد دارد. مدارس به معلمان اعتماد دارند تا متناسب با دانشآموزانشان در نحوه آموزششان تصمیم بگیرند. معلمان به دانشآموزان اعتماد دارند و دانشآموزان نیز به معلمان اعتماد دارند و بر این باورند كه معلمان موفقیت آنها را میخواهند. والدین نیز به معلمان اعتماد دارند و فرضشان این است كه آنها قطعا خیر و صلاح فرزندانشان را میخواهند.
فنلاند در دهه ٤٠ میلادی بهشدت درگیر بحران بود، در دهه ٥٠ میلادی پیشنهاداتی برای تحول آموزش مدارسشان مطرح شد، اما گروههایی بهطور جدی مخالفت کردند. بعدها در دهه ٦٠ میلادی دوباره بحث تحول آموزش مطرح شد و نهایتا از دهه ٧٠ میلادی، نظام آموزش امروزی فنلاند جریان پیدا کرد و در بیش از ٣٠ سال گذشته، كاملتر شد. پس چنین موفقیتی، یکشبه یا حتی در چند سال نبوده است. دههها زمان برده است تا به اینجا رسیدهاند! صبر میخواهد و تلاش مداوم! همت میخواهد و جدیت صادقانه! پیشرفت، رشد و موفقیتهای بزرگمان در گرو بهبود آموزشمان است! حتی آموزش مدارسمان، بیشتر از دانشگاههایمان!
چرا مدارسمان شبیه فنلاند نیست؟!
هر چقدر هم كه درباره سیستمها و نظامهای آموزشی مدارس كم شنیده باشیم، احتمالا نام كشور فنلاند بهعنوان كشوری با بهترین نظام آموزشی به گوشمان خورده است.
۱۳۹۶/۷/۱۳