به گزارش نما، علیرضا منصوریان سرمربی تیم امید ایران و یکی از مربیان تیم ملی بزرگسالان به خبرگزاری فارس آمد تا با آغاز لیگ برتر نظرات این مربی را در مورد لیگ سیزدهم و شرایط کلی فوتبال باشگاهی و ملی را جویا شویم.
منصوریان در پیروزی مقابل کره جنوبی در مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ نقش پررنگی داشت و با به خطر انداختن خود توانست از تمرینات کره جنوبی به طور مخفیانه فیلمبرداری کند. فیلمهایی که به کیروش و تیم ملی ایران کمک زیادی کرد تا ایران بتواند مستقیم به جام جهانی برود.
گفتوگوی خبرگزاری فارس با علیرضا منصوریان را میخوانیم:
* مربیان در لیگ فقط به دنبال نتیجه گرفتن هستند
سیزدهمین دوره مسابقات لیگ برتر ایران آغاز شد، ارزیابیتا از مسابقات باشگاهی کشور چیست؟
لیگ ما از نظر سختافزاری مشکلات فراوانی دارد. هنوز فدراسیون نتوانسته مشکل اصلی لیگ که همان زمینهای ناهموار است را رفع کند. کیفیت زمین نقش اساسی در انجام یک فوتبال خوب دارد. بازی هایی که درورزشگاه آزادی برگزار میکنند با کیفیت مناسب انجام می شود. به جز ورزشگاه آزادی ما زمین دیگری نداریم که تیمها بتوانند بروی آن کارهای تاکتیکی انجام بدهند. به همین دلیل فوتبال ایران بیشتر فوتبال فیزیکی است. بازی مستقیم است و همین مسئله بر روی خروجی لیگ و بازدهی تیم ملی خودش را نشان میدهد. یک مسئله دیگر اینکه جایگاه مدیرعامل و سرمربی هم تضمین شده نیست و در این لیگ مربیان ما تفکراتشان تفکرات تاکتیکی نیست و فقط به دنبال نتیجه گرفتن هستند. وقتی هم در آسیا بازی میکنی و با تیمهای کره و ژاپن روبه رو میشوید که بیشتر در لیگهایشان به دنبال دستاورد و پدیده هستند اما ما در لیگ مان چیزی نداریم و یک سال باید منتظر بمانیم تا آرش افشین ظهور کند یا مربی مثل حمید درخشان بیاید در داماش به علیرضا جهانبخش بازی بدهد. در کل باید بگویم که مشکلات سختافزاری به تمام تیمها آسیب میرساند. بعد از ورزشگاه آزادی شما دو زمین را به من بگویید که بتوان روی آن کار تاکتیکی انجام داد. مردم ما به طور طبیعی فوتبالزده هستند، به خصوص اینکه بازیهای لیگ ما معمولا بعد از بازیهای اروپایی، رئال، بارسا و .. برگزار میشود و به شدت هیجان لیگ داخلی مان را تحت تاثیر قرار میدهد. کیفیت بازی تیمهایی که در ورزشگاه آزادی بازی میکنند را با کیفیت بازی هفته بعدشان در زمین خودشان مقایسه کنید. مطمئنا کیفیت بازیها بسیار متفاوت است. لیگ دوازدهم یک مطلب خیلی خوب داشت و آن این بود که برنامه و تقویم لیگ تا روز آخر منظم پیش رفت.
* انتخاب پدیده لیگ دوازدهم درست نبود
مراسم انتخاب برترینهایی که چند وقت پیش برگزار شد را چطور دیدید؟
برگزاری مراسم هم در تالار وحدت منظم و خوب برگزار شد و جای تشکر از برگزار کنندگان هم دارد اما ایرادهایی هم داشت. اول اینکه در انتخاب برترینها باید ضوابط به جای روابط حاکم باشد. دومین ایراد اینکه پرویز دهداری مربی نسل پُربار فوتبال ایران بود و بسیاری از آنها اکنون مربی هستند ولی عکسش را نتوانستیم در این مراسم ببینیم. خیلی از جوانهای ما پرویز دهداری را نمیشناسند. در انتخابها هم ایرادهایی وجود داشت. مثل انتخاب بازیکن پدیده لیگ؛پدیده لیگ به بازیکن جوانی میگویند که بیشترین بازی را با بهترین کیفیت در لیگ انجام میدهد با این تعریف فقط باید علیرضا جهانبخش را به عنوان پدیده لیگ دوازدهم انتخاب میکردیم. خدایی نکرده منکر فوتبال زیبای پسر نادر عزت الهی در نوجوانان نمیشوم اما آیا پسر نادر عزت الهی واقعا ۲۵ بازی در لیگ بازی کرد و عنوان پدیده لیگ را کسب کرد؟ در حق جهانبخش و بازیکنان امید که زیر ۲۲ سال بودند و میتوانستند پدیده لیگ باشند اجحاف شد. از آقا نادر عزت الهی هم عذر خواهی میکنم. حرف من به پسر او نیست اما خود این انتخاب باعث میشود که نادر عزت الهی بیشتر مراقب پسرش باشد که این عنوان پدیده لیگ او را در مسیر دیگری قرار ندهد. اسم عزت الهی را میتوانستیم بین گزینهها بیاوریم اما حق جهانبخش بود که به لیگ هلند هم ترانسفر شد. اگر بخواهیم جهانبخش را انتخاب نکنیم باید میلاد غریبی پدیده لیگ یا امید عالیشاه انتخاب میشد.
در مورد انتخاب بازیکن برتر چطور؟
بین مجتبی جباری و محرم نویدکیا نمیتوان بحث کرد، چون هر دوی آنها از بهترین بازیکنان هستند و هر چهار گزینهای که در فهرست بازیکن برتر لیگ بودند انتخاب میشدند هیچ حرف و حدیثی پیش نمیآمد چون منتظری و رحمتی هم بازیکنان فوق العادهای در لیگ دوازدهم بودند. البته لیگ ما در کل همان مشکل بزرگ را دارد و اینکه خروجی آن ضعیف است.
اینکه شما استقلالی هستید به صراحت نمیگویید که مهدی رحمتی باید عنوان برترین بازیکن لیگ را کسب میکرد؟
خیر، من نگفتم که این جایزه باید به کدام بازیکن میرسید بلکه میگویم از بین این ۴ گزینه هر کسی انتخاب میشد بهترین بود. جباری فصل خوبی را پشت سر گذاشت. مهدی رحمتی هم در ۱۵تا ۲۰ امتیاز استقلال تاثیر مستقیم داشت. پژمان منتظری هم همین طور. حتی میخواهم به شما بگویم سید جلال حسینی اگرچه سال بدی را با پرسپولیس پشت سر گذاشت اما یکی از مستحکمترین مدافعان تیم ملی فوتبال ایران است که در بازی با کره هم بسیار درخشید. حسینی هم میتوانست یکی از بهترین مدافعان لیگ انتخاب شود. نویدکیا هم که جای خود دارد. او هم یکی از بهترینهاست. در کل انتخاب برترین بازیکن مشکلی نداشت و اگر مجتبی جباری هم انتخاب میشد کسی به آن ایراد نمیگرفت.
* مدیرعامل و سرمربی هیچ تضمینی برای ادامه کارشان ندارند
شما گفتید که در لیگ کره و ژاپن آنها به دنبال پدیده میگردند یعنی در لیگ این کشورها که گردش مالی بسیار بیشتری از کشورمان دارد نتیجه گیری برای تیمها مهم نیست؟
باشگاههای کره و ژاپن در هر دو بُعد نتیجه گرایی و کشف پدیدهها همزمان جلو میروند. در کره و ژاپن سرمربی تضمین دارد. افشین قطبی خودمان را مثال میزنم. قطبی با شیمیزو ژاپن قرارداد سه ساله امضا کرده است. یعنی ۳۶ ماه این تیم ژاپنی در اختیار قطبی است و به او تضمین دادهاند که نتیجه خوب بگیری یا نگیری سه سال سرمربی تیم هستی. قطعا مدیرعاملی که با یک سرمربی قرارداد سه ساله امضا میکند خودش ۱۰ سال است که در آن باشگاه حضور دارد و دغدغهای ندارد که پایان فصل او را عوض خواهند کرد یا هیئت مدیره جدید میآید و مدیرعامل جدیدی انتخاب میکند. منابع مالی باشگاه هم تامین است. ردیف بودجه هم مشخص است اما در فوتبال ایران ۸۰ درصد از مدیران عامل باشگاههای ما نمیدانند ۳ ماه دیگر هم در سمت خود هستند یا نه. نمونه بارز آن باشگاه داماش است که در یک فصل ۳-۴ مالک عوض کرد. در حال حاضر مالکان در بخش خصوصی باشگاهها تاثیر بسیار بیشتری از مدیرعامل باشگاه دارند. وقتی سرمربی میبیند که مدیرعامل باشگاه یعنی نفر بالاتر از او ۶ ماه دیگر هم ضمانت ماندن در سمتش را ندارد او هم ریسک نمیکند و به بازیکن جوان میدان نمیدهد. او هم سعی میکند از بازیکنان پخته و آماده استفاده کند و باشگاه هم برای خرید این بازیکنان هزینه میکند. به همین دلیل بازیکنان مسن در فوتبال ایران بهترین نفرات هستند. بهترین بازیکنان لیگ برتر ما بین ۳۰ تا ۳۳ سال هستند اما در بوندسلیگا بازیکنان ۱۸ تا ۲۵ سال در بورس هستند و تلاش میکنند جای بازیکنان مسنتر را بگیرند و اگر هم مسنها در آن فوتبال بازی میکنند بازیکنی مثل لوتار ماتئوس هستند. بازیکنی که در ۴۰ سالگی هم پیشنهاد داشت اما دیگر بازی نکرد. او از نوادر فوتبال جهان است. در فوتبال دنیا بهترین بازیکنان لیگها بین ۱۸ تا ۲۵ سال هستند و در مرز ۲۵ سالگی بازیکنان بیشتر تبلیغات قوی دارند. تبلیغ برندهای معتبری را میکنند یا بازیکنی مثل بکهام اکنون دیگر کیفیت فوتبالی ندارد بلکه در بازاریابی حدود ۱۰۳ میلیون دلار در سال قرارداد تبلیغاتی دارد اما در لیگ ایران هنوز مربیان ما به دنبال بازیکنان پخته ۲۸ تا ۳۳ سال میگردند. در حالی که میانگین سنی بازیکنان در لیگهای دیگر ۱۸ تا ۲۵ سال است. این به خاطر آن است که مربیان میخواهند برای خودشان حاشیه امنیت درست کنند و به جوانان توجهی نمیکنند.
مربیان حاضر در لیگ برتر چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
اگر من مربی لیگ برتر بودم این سؤال را راحتتر جواب میدادم اما چون مربی لیگ برتر نیستم ترجیح میدهم در این مورد صحبت نکنم.
برخی مربیان هم به دنبال زیرآب زنی همکاران هستند تا جای آنها را بگیرند.
فرهاد مجیدی چند سال پیش حرف خوبی زد و گفت مربیگری در فوتبال ما یک دایره است عدهای هستند و عدهای نیستند این دایره مدام میچرخد و مربیان جای یکدیگر را میگیرند به نظر من بعد از چند سال هنوز این دایره وجود دارد و به این دایره هم سخت میشود رسوخ کرد. من به همدورهایهای خودم در جام جهانی ۹۸ مثل علی دایی، یحیی گلمحمدی، مهدی پاشازاده میگویم که هم باید تغییر فرهنگ داشته باشیم هم تغییر نسل و این نیاز مبرم فوتبال ماست. شاید خیلیها به این حرفم خُرده بگیرند اما برای اینکه به روز شویم باید ولاسکو و کیروش را الگوی خود قرار دهیم. وقتی این دو نفر نتایج خارقالعاده میگیرند توقع از مربی ایرانی زیاد میشود. بنابراین مربیان ایرانی باید اطلاعات فنی خود را بالا ببرند. زبان انگلیسیشان را تقویت کنند و به کامپیوتر مسلط شوند. با نسل فوتبال ۹۸ و ۲۰۰۶ ایران میتوان تغییرات زیادی ایجاد کرد. شما ترکیه را نگاه کنید مربیانی مثل فاتح تریم و گونش و ... آمده است که فوتبال ترکیه را در اختیار گرفتند و پس از آن هم مربیانی با علم روز آمدند. شک نکنید اگر فاتح تریم مربی خوبی نباشد او را از گالاتاسرای کنار میگذارند. برای این باشگاه ۱۵ میلیون دلار پولی نیست که برای جذب یک مربی بدهد.
* لیگ ایران آسیبرسان است
در لیگ ایران هم مربیان خوب آمدهاند اما بعد از مدتی کنار گذاشته شدهاند.
بله لیگ ما لیگ آسیبرسانی است. شما دقت کنید یک مربی مثل کرانچار از پرسپولیس کنار گذاشته شد. آستانه تحمل استقلال و پرسپولیس بسیار پایین و نزدیک به نقطه صفر است وقتی صبح تیم را تحویل میگیری ظهر از شما قهرمانی میخواهند. اگر نتوانی این کار را انجام دهی با هر سابقهای کنار گذاشته میشوی. وینگادا و کرانچار در پرسپولیس و کُخ به استقلال آمدهاند و رفتهاند. البته کرانچار خوششانس بود که به سپاهان آمد و دو سال است که پشت سر هم جام قهرمانی کسب کرده است ولی لیگ ما لیگ آسیبرسانی است.
* فوتبال ابزاری برای معرفی گمنامها شده است
در این لیگ آسیبرسان چه طور میتوان خروجی مثبتی داشت؟
من فکر میکنم باید به نکتهای برسیم که یا به سمت خوب شدن پیش برویم یا تعطیلی در فوتبال. به این نقطه احتیاج داریم. فکر میکنم داورزنی در والیبال این نقطه را رد کرده است. اگر والیبال ما جهانی میشود به خاطر آن است که چند سال پیش که با کوبا بازی میکردیم لذت میبردیم، از اینکه تیم ملی والیبال ایران با کوبا بازی میکند. زمانی چین و ژاپن را در والیبال بُردیم انگار انقلابی در ورزش ما رخ داد اما بعد از گذشت کمتر از ۱۰ سال امروز مردم ما بعد از پیروزی مقابل ایتالیا از تیم ملی میخواهند که کوبا را در کشور خودش شکست دهند. مردم ما اکنون قبول دارند والیبال ایران از مرزهای آسیا گذشته و به جمع ۱۰ تیم برتر جهان رسیده است. فکر میکنم فوتبال ما هم در ۱۰ سال گذشته پتانسیل این را داشت که مثل والیبال رشد کند اما متاسفانه فوتبال ما وسیله ابزاری شده است. هر فرد ناشناسی در ایران اگر میخواهد شناخته شود یا باید به استقلال و پرسپولیس یا فوتبال بچسبد. به سرعت برق و باد خود شما رسانهها او را به همه مردم ایران معرفی میکنید و به سرعت در سراسر ایران شناخته میشود. همین حضور افراد غیرمطلع در ورزش باعث میشود که ستارهها و چهرهها و سرمایههای ورزشی گاهی اوقات به راحتی کنار گذاشته میشوند و همین میشود که دیگر شاهد بحث فنی در فوتبال نیستیم و بیشتر شاهد جدل و حاشیه و مسائل سیاسی در فوتبال هستیم. مثلا در همین بازی نمادینی که برگزار شد آنقدر مسئله حاشیهای پیش آمد که بازی نیمه دوم نداشت. در جهان میتوان این بازی فوتبال را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرد. قرار بود دو نیمه بازی کنیم یک نیمه بازی انجام شد و ۷۶ دقیقه جوایز اهدا کردیم و بدون آنکه نیمه دوم را برگزار کنیم بازی تمام شد. پرویز برومند در فاصله برگزاری مراسم تقدیرها آنقدر خودش را گرم کرد که سوخت.
* ای کاش بازی یک نیمهای نبود
پشیمان نیستی که در چنین مسابقهای بازی کردی؟
نه پشیمان نیستم اما مثل این بود که تیم ۹۸ با تیم ۷۸ ایران بازی کند. دیگر همه میدانند بازیکنی مثل علی پروین کاپیتان تیم ملی ایران بوده و یا حسن نظری یک مدافع مستحکم بود و اگر من او را در این بازی دریبل میزدم دلیل بر برتری من نسبت به او نبود.
منظور ما این مسئله نبود بلکه حرف شان و شخصیت بود.
خیلی از دوستان ما به همین دلیل در این مسابقه شرکت نکردند اما این مسابقه یک اتفاق مثبت داشت و آن اینکه رابطه نزدیکتر شد. ضمن اینکه بازیکنان سال ۹۸ خیلی خوب از بازیکنان ۲۰۱۴ در جریان مسابقات مقدماتی جام جهانی حمایت کردند. البته من دوست داشتم علی دایی، محمد خاکپور، خداداد عزیزی، مهدویکیا، احمدرضا عابدزاده در این بازی حضور داشتند . در تیم ۲۰۱۴ هم بازیکنانی مثل قوچاننژاد یا اشکان دژاگه هم میآمدند خیلی خوب بود و با باشگاههای آنها تماس گرفته میشد تا اجازه حضور آنها در بازی داده میشد. ضمن اینکه یک بخش خوب دیگر هم داشت و آن قدردانی از سایر تیمها در ردههای مختلف بود. بزرگترین ایرادش این بود که این بازی نیمه دوم نداشت.
* تیمها برای رسیدن به لیگ برتر باید فیلتر داشته باشند
در همین لیگی که شما آن را آسیبرسان نامیدید تعداد تیمها از ۱۸ به ۱۶ رسیده است، این مسئله آسیبرسانی لیگ را بیشتر میکند و یا به نفع آن است؟
لیگ ۱۶ تیمی به تیم ملی کمک میکند نه به باشگاه. باشگاههای ما بزرگترین دغدغهشان هزینه است. باشگاهی که نمیتواند هزینه کند بهتر است در لیگ برتر حضور نداشته باشد. مثلا یک باشگاه در برنامه ۹۰ اعلام میکند من بلیت هواپیما گرفتهام نمیتوانم آن را کنسل کنم. وقتی باشگاهی نمیتواند ۲۵ بلیت ۲۰۰ هزار تومانی را کنسل کند چگونه میخواهد هزینه یک بازیکن میلیاردی را بدهد با برخی بازیکنان باشگاهی میگویند که ما شب قبل از مسابقه در پارک خوابیدیم. این مسائل در شان لیگ برتر نیست. باید لیگ برتر فیلتر داشته باشد و حتی چکشیتر از حرفهای کفاشیان باید برخورد شود. اکنون اگر شما گذارتان به کمیته انضباطی بیفتد در آنجا میبینید که مدام بازیکنان برای دریافت مطالباتشان به کمیته انضباطی میآیند و شکایت میکنند. مثلا اگر مهدی رحمتی که یک دروازهبان است و بیشترین دریافتی را دارد به عنوان مثال ۱۰ میلیون تومان برای یک فصل بگیرد، فکر نمیکنم ۲ میلیون تومان هم دست او را در انتهای فصل بگیرد. البته شنیدهام باشگاههایی مثل فولاد خوزستان، سپاهان، نفت تهران و مس کرمان هر مبلغی که با بازیکن توافق کنند آن را پرداخت میکنند و با برنامه هستند. فتحاللهزاده و رویانیان هر روز دنبال پول جور کردن هستند.
* پرسپولیس و استقلال تا ۵۰ سال دیگر هم نمیتوانند بدهیشان را بدهند
شما چه طور میگویید لیگ ۱۶ تیمی به سود تیم ملی است؟
لیگ ۱۶ تیمی یعنی ۴ هفته استراحت. ۲۸ روز استراحت یعنی اینکه بدن بازیکنان ۲۸ روز کمتر تحت فشار قرار میگیرد. سرمربی تیم ملی اگر یک ماه هم بخواهد در اختیار داشته باشد میداند که یک ماه بیشتر استراحت کرده است اما از منظر دیگر بخواهیم نگاه کنیم باید بگوییم لیگ برتر ایران توانایی ۲۰ تیمه شدن را هم دارد. ما کشور بیپولی نیستیم؛ از نظر منابع طبیعی، معادن و نفت و ... جزو ۵ کشور ثروتمند دنیا هستیم. اما چون هیچ برنامهریزی و نقشه مشخصی نداریم وضعیت مناسب نیست خیلی از بازیکنان هنوز بابت فصل گذشته از باشگاهشان طلبکارند. ولی همچنان در لیگ برتر با باشگاهشان کار میکنند. ای کاش مثل بوندس لیگا بودیم. یعنی اینکه هر باشگاه بودجه مشخصی داشت. میدانید چرا در بوندس لیگا هیچ گاه صدای پول سیاه شنیده نمیشود. بوندس لیگا تنها لیگ جهان است که پول زیرمیزی در آن رد و بدل نمیشود. زیرا در آن باشگاهها در ابتدای فصل باید میزان بودجه و منابع تامین آن را به طور مستند ارائه کند. مثلا باشگاه اعلام کند از بلیت فروشی، بازاریابی و ... و اینکه یک فردی از کشورهای عربی فلان مبلغ هم به باشگاه کمک میکند بودجه من تامین میشود. همه چیز در باشگاههای آلمان مشخص است. اگر بر فرض باشگاهی پول بازیکنی را ندهد سازمان لیگ آلمان به (DFB ) پول آن بازیکن را میدهد اما بعد از آن اعتبار باشگاه خدشهدار میشود و حتی در صورت تکرار ممکن است آن باشگاه به یک دسته پایینتر سقوط داده شود. باید این اتفاق در فوتبال ما هم رخ دهد. اکنون اگر به کمیته انضباطی برویم اسماعیل حسنزاده رئیس کمیته با یک اتاق پرونده درگیر است. این را هم بگویم خود من تا پایان فوتبالم از هیچ باشگاهی شکایت نمیکنم. زیرا اگر فقط ۳۰ درصد طلبت را از باشگاه بگیری به نفعت است تا شکایت کنی. یک بار آمدم ادای آدمهای قانونمند را درآورم و از پاس همدان شکایت کردم. ۱۶۰ میلیون طلب داشتم رفتم کمیته انضباطی و رای گرفتم. بعد باشگاه اعتراض کرد و به کمیته استیناف رفتم. سپس از استیناف به سازمان لیگ رفتم و دستور پرداخت طلبم را گرفتم. عزیز محمدی رئیس وقت سازمان لیگ حساب باشگاه پاس را نگاه کرد و مشخص شد که پاس به سازمان لیگ بدهکار است. یعنی اگر طلبم را به پاس میبخشیدم تازه حساب باشگاه با سازمان لیگ تسویه میشد اینها دردهای فوتبال ایران است. از ۱۶۰ میلیون تومان عزیزمحمدی ۳۰ میلیون تومان به من داد. من درخواست کسر ۶ امتیاز از پاس و تعلیق نقل و انتقالات باشگاه را کردم اما به من گفتند به همدان بیا تا مشکل را حل کنیم. این حرفها را میزنم تا نمونهای برای همه باشد. در ابتدای راه یک آدم خیلی محترم به من تلفن کرد و در کیلومتر ۴۰ جاده ۳۰ میلیون تومانش را آن فرد کم کرد و گفت به خاطر من این مبلغ را از باشگاه پاس نگیر. بعد در راه یکی دیگر از افراد محترم به من تلفن کرد که من بخش دیگری از طلبم را ببخشم. طلبم از باشگاه پاس ۸۰ میلیون بود اما وقتی به همدان رسیدیم در نهایت ۴۰ میلیون تومان گرفتم. این اتفاقات در فوتبال ما مدام تکرار و روی هم انباشته میشود. یک جا باید جلوی این اتفاقات گرفته شود. به دکتر حسنزاده گفتم یک جا باید شمشیر برداریم و از استقلال و پرسپولیس شروع کنی چرا به سراغ گهر میروی. استقلال و پرسپولیس پول بازیکنانش را نمیدهد. مقابل آنها بایستید و تا زمانی که حسابشان را به نقطه صفر نرساندند اجازه بازی با آنها را ندهید. همه پیشکسوتان ما با باشگاههای خود درگیرند.چون قرارداد میبندند و پولشان پرداخت نمیشود و بالاجبار باید مقابل باشگاه و پیراهنشان بایستند.
ای کاش نام لیگمان را حرفهای نمیکردیم
نه اتفاقا باید گفت خدا پدر صفایی فراهانی را بیامرزد که لیگ ما را حرفهای کرد. چون اگر این کار نمیشد از فوتبال روز دنیا عقب میماندیم. اما لیگ ما از نظر سختافزاری ضعیف است در بخش باشگاهداری خصوصی هم بسیار ضعیف عمل کردهایم. اکنون چند بخش خصوصی در فوتبال ایران واقعا فعال است؟ توقع از استقلال و پرسپولیس ۱۰ برابر سپاهان و تراکتورسازی است اما استقلال و پرسپولیس ردیف بودجه ندارند. با این روش این دو باشگاه تا ۵۰ سال دیگر هم نمیتوانند بدهی خود را بدهند.
* رویانیان و فتحاللهزاده بدانند همه به آنها نگاه میکنند
فارس: شاید یکی از دلایل اینکه باشگاههای ما این همه بدهکارند و مشکلات فراوان مالی دارند این است که مدیران عامل ما مثل رویانیان و فتحاللهزاده مدام در رسانهها هستند و به جای پرداختن به مسائل باشگاه در حال مصاحبه کردند هستند. آیا مثلاً در بوندس لیگا واقعا شاهد چنین اتفاقی هستیم؟
خیلی چیزها که در فوتبال اروپا اصل است در کشور ما جزء محسوب میشود. زمین تمرین، البسه، توپ، انجام کار آکادمی و بها دادن به تیمهای پایه و ... در فوتبال اروپا اصل است اما در ایران کمتر به آن بها داده میشود. در بوندس لیگا رومنینگه به این فکر نمیکند که بکن باوئر در مورد او چه طرز تفکری دارد بلکه آنها پشت میز تجارت و کار اقتصاد فقط به هدف شان فکر میکنند قرار نیست که همه از همدیگر خوششان بیاید. در آلمان مدیران مشکلات خود را پشت در میگذارند و پای میز مذاکره و تجارت مینشینند اما در ایران مدیران با مشکلاتشان پای میز مذاکره حضور پیدا میکنند. به همین خاطر همه چیز در حاشیه پیگیری میشود و هیچ چیز اصل نیست. ای کاش مدیران ما با نهادهایی که دوست دارند در فوتبال سرمایهگذاری کنند بنشینند و صحبت کنند اما در اینجا همه چیز را میخواهیم رفاقتی تمام کنیم. مثلا نور ورزشگاه کامل نیست اما کارشناس به خاطر رفاقت آن را ۱۷۰۰ لوکس اعلام میکند و وقتی هم به آخر کار میرسی با کنفدراسیون فوتبال آسیا به مشکل میخوریم.
*پیراهن استقلال و پرسپولیس گران شده است
ارزیابی شما از نقل و انتقالات لیگ ۱۳ چیست؟
پرسپولیس واستقلال تیم خوبی بستهاند. سپاهان همیشه لاکپشتوار حرکت میکند و در نقل و انتقالات بیحاشیه عمل میکند و پشت سر و صدای استقلال و پرسپولیس پنهان میشود و کار خودش را انجام میدهد. ضمن اینکه یک فوتبالیست قدیمی یعنی علیرضا رحیمی مدیرعامل باشگاه است و این یکی از نقاط قوت سپاهان است. او درد فوتبال را خوب میفهمد. پارسال هم همین موقع گفتم پرسپولیس در کورس قهرمانی میماند به شرط آنکه مربی آنها ستارهسوزی نکند اما ژوزه ناآشنا وارد پرسپولیس شد و استقلال و سپاهان راه خود را به سمت قهرمانی ادامه دادند. امسال هم علی دایی تیمش را خوب بسته است. ۳-۴ بازیکن خوب امید را جذب کرده و در ۲-۳ پست پرسپولیس خیلی خوب بازیکن گرفت اما فرقش با استقلال این است که پرسپولیس برای هماهنگی نیاز به زمان دارد. در نقل و انتقالات این فصل رویانیان و دایی بیکار نبودند و تیم خوبی جمع کردند. استقلال با امیر قلعهنویی نمودار دیگری دارد. تیمهای قلعهنویی همیشه لیگ را با نوسان شروع میکنند اما از هفته ششم، هفتم و دهم شکل میگیرد و بدون نوسان پیش میرود. قلعهنویی که تیمش را فیزیکی میبندد و برای اینکه تفکراتش به تیم منتقل شود چند هفتهای به زمان نیاز دارد اما پرسپولیس اگر در ۵-۶ هفته اول خوب نتیجه بگیرد تماشاگر روال تیم را شکل میدهد. یادم است در زمان افشین قطبی پرسپولیس در ۵ هفته اول به سقف ۱۳ امتیاز رسید خیلی زود بالا آمدند در نیمه راه ما به پرسپولیس رسیدیم اما بعد از باخت به سپاهان آنها از ما پیش افتادند و در نهایت در آن فصل ما قهرمان جام حذفی شدیم و پرسپولیس قهرمان لیگ برتر. پرسپولیس در این فصل نقل و انتقالات خوب بود. یک اتفاقی هم که در لیگ برتر ما میافتد که هم میتواند پیامد خوب و بد داشته باشد این است که ۴ یا ۶ تیم پولدار بیشتر بازیکنان مطرح و ستاره را برمیدارد بعد ۶ تیم دوم بازیکنان درجه دو را برمیدارند و تیمهای انتهای جدول که پول کم دارند بازیکنان دیگر را جذب میکنند. تقریبا شبیه لیگهای اروپایی شدهایم. بارسا و رئال در اسپانیا، یوونتوس و میلان در ایتالیا همه بازیکنان مطرح را جذب میکنند. این مسئله در فوتبال ایران میتواند هم پیامد خوب و هم پیامد بد داشته باشد. پیراهن استقلال و پرسپولیس بسیار گران شده و هر بازیکنی آرزویش بازی در این تیمهاست. بعد از آن سپاهان و تراکتورسازی پیراهنهای گرانی دارند. بقیه تیمها باید با مشکلات مالی بسازند.
*تیم امید در تقویم لیگ دیده نشده است
صعود ایران به جام جهانی چقدر میتواند در بهتر شدن لیگ برتر ایران تاثیرگذار باشد؟
در ۹۸ و ۲۰۰۶ تیم ملی ایران به جام جهانی صعود کرد. صعود تیم ملی ایران در سال ۹۸ به لیگ آزادگان آن زمان آسیب رساند. یادم است با ایوویچ اردوی دوماهه برگزار میکردیم و اصلا یادم نمیاید در آن زمان چند بازی در لیگ انجام دادند. آن سال با استقلال قهرمان شدیم اما برخی بازیها ۲ روز یک بار برگزار میشد و برخی بازیها ۲۰ روز یکبار. ایوویچ هم تمرینات سنگین میداد و خدا بیامرز ناصر حجازی همیشه به این مسئله معترض بود. آن سال تیم ملی به لیگ ضربه مهلکی زد که یادم است در اواسط راه پرسپولیس دیگر در لیگ شرکت نکرد و کنار کشید. اما ۲۰۰۶ صعود تیم ملی به جام جهانی لطمهای به لیگ نزد و ما روی روال بازی کردیم. اردیبهشت قهرمان لیگ شدیم و سپس خرداد به جام جهانی رفتیم. باید دید تقویم امسال چه آسیبهایی به لیگ میرساند. اگر تقویم خیلی بسته باشد و ۲۰-۳۰ روز تعطیلی در مسابقات باشد تیمها دوباره بدنسازی میکنند و آسیب لیگ به تیم ملی هم سرایت میکند زیرا بیشتر بازیکنان متعلق به استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتورسازی هستند. البته تاج با برگزاری جشن قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی و همچنین برگزاری مراسم برترینها نور امیدی در فوتبال ایجاد کرد. تاج ۲-۳ حرکت خوب در سازمان انجام داد و احساس میکنم که سازمان لیگ در اجرای مسابقات منسجم است. مصرانه برنامههایش را اجرایی خواهد کرد. البته قرار بود من و تاج هم با یکدیگر جلسه داشته باشیم زیرا قسمت ناقص تقویم لیگ این است که تیم ملی امید در آن دیده نشده است و ما باید همزمان با تیم ملی بزرگسالان اردوهایمان را برگزار کنیم اما اگر بخواهیم در مسابقات شرکت کنیم نمیتوان بازیکنان خود را از باشگاه بگیریم. زیرا ۵ بازیکن اصلی تیم امید در پرسپولیس حضور دارند و ۳بازیکن اصلی ما در نفت هستند و ۳ بازیکنمان هم در ذوبآهن. بهمن ماه هم بازی داریم که در تقویم لیگ هم دیده نشده است اما تاج اعلام کرد که قرار است در این تقویم به تیم امید هم جایی داده شود. هر چند لیگ از چهارشنبه شروع شده است. با این حال تاج حرکتهای خوبی در سازمان لیگ انجام داده که نمونهاش جشن قهرمانی جام حذفی و جشن قهرمانی استقلال در لیگ برتر بود و تماشاگر ۷۰ دقیقه در ورزشگاه نشست و مراسم را نگاه کرد. با توجه به ایدههای کیروش و همچنین عزم سازمان لیگ برای برنامه مسابقات فکر میکنم حضور تیم ملی در جام جهانی آسیبی به لیگ برتر نرساند.
*از پرسپولیس بازیکن دعوت کنم بازیهایش لغو می شود
البته فشار زیادی به ملیپوشان وارد میشود؟
بله، فکر میکنم تیمهای استقلال، سپاهان و پرسپولیس باید در ۵ جام شرکت کنند. جام حذفی، لیگ برتر، لیگ قهرمانان آسیا، استقلال در لیگ قهرمانان آسیای فصل گذشته ضمن اینکه بازیکنان آنها باید در تیم ملی به میدان بروند. این سه باشگاه ۱۶ بازیکن در تیم ملی دارند. اگر برنامهها اصولی جلو نرود کل تیم ملی آسیب میبیند. بازیکنانی مثل خسرو حیدری، مجتبی جباری، مهدی رحمتی، سیدجلال حسینی، پژمان منتظری، جواد نکونام در مسابقات فصل گذشته در جام حذفی، لیگ برتر و تیم ملی حضور داشتند و این بازیکنان فشار زیادی را تحمل کردند و بازیکنان دیگر ۲۰ روز استراحت میکردند که البته کار بسیار سختی داشتند و بعد از تعطیلی لیگ آنها مجبور به بدنسازی در باشگاهشان بودند. تمام مربیان لیگ ما وقتی لیگ تعطیل میشود ۳ روز به بازیکنان استراحت میدهند و سپس بدنسازی میکند. این روش هم باید تغییر کند. در خیلی از کشورهای جهان این اتفاقات وجود دارد اما تیمها بلافاصله بدنسازی نمیکنند. روال تمرینی را طوری پیگیری میکنند که تیم آماده بماند. اکنون وضعیت مثل هندوانهای دربسته است. تصور میکنم از هفته دهم به بعد آسیبهای لیگ مشخص شود. یا عدهای مثل من صدای اعتراضشان از نبودنشان در تقویم بلند میشود و یا عدهای به خاطر دعوت بازیکنانشان به تیم ملی معترض میشوند. مثلا من اگر از پرسپولیس بازیکنان را به تیم امید دعوت کنم بازی ملی لغو میشود. خانزاده، پیام صادقیان، غریبی، امید عالیشاه و حتی امیر عابدزاده عضو تیم امید هستند. از تیم نفت هم ۳ بازیکن داریم.
*از کفاشیان گلایه دارم
قرارداد شما با فدراسیون به عنوان سرمربی تیم امید امضا شد؟
نه.
بحث شان و منزلت مربی تیم امید و همچنین انتشار شایعاتی باعث حاشیهسازی برای تیم امید میشود.
در کادر فنی امید مربیای مثل منصور رشیدی حضور دارد مردی که دو سال و نیم قبل از آنکه من به دنیا بیایم بازیکن ملی بوده است. از اینکه چنین فردی کنار من است افتخار میکنم. ناصر حجازی آن مرد بزرگ هم ۱۰ سال با او هم اتاق بوده است. لقب رشیدی را در فوتبال ایران هیچ کس نمیداند. او اولین نفری است که لقب شجاع ملی را گرفته است. این مرد ۱۸ ماه است که در تیم امید حقوق نگرفته است. محمد خرمگاه دوست و یار آینده من باید به چه چیز من اطمینان کند که همچنان در کنار من بماند. یک روز به نبی دبیر فدراسیون گفتم که از بیرون مردم را میسوزانی و از تو خودم را . باید شان رشیدی و خرمگاه حفظ شود. من مربی بدنساز از هلند آوردم. سیامک آزادی مربی بدنساز افشین قطبی را از هلند آوردم. او کمک زیادی به من کرده است. وقتی چنین مربیای در کنارت هست میتوانی به جدیدترین روش کار مربیگری انجام دهی. من پول این مربی بدنساز را خودم دادم. بعد به کفاشیان چند بار برای قرارداد و دستمزد گفتهام اما اتفاقی نیفتاد. اکنون ۲۰ ماه از همکاری ما با فدراسیون گذشته اما من شما را به رودربایستی میبرم تا نتوانی برای خودت قیمتی تعیین کنی. شما میگویید ۱۰۰ میلیون تومان و من میگویم ۵ میلیون تومان. دیگر نمیتوانی آن ۲۰ ماه را برگردانی. حالا داستان من و فدراسیون همین است.
شایعاتی مبنی بر کنار گذاشتن شما و آقاجانیان از کادر فنی بزرگسال هم شنیده میشود.
مبحث من فرق میکند. من به وضعیت مارکار ورود نمیکنم اما بنده سرمربی تیم امید هستم. در این ۲-۳ ماه هم به خاطر تعهد دوستی بین من و کارلوس کار کردم. خیلی خوشحالم که مردم وقتی مرا در خیابان میبینند از اینکه تیم ملی توانسته به جام جهانی صعود کند و من هم نقش کوچکی در این صعود داشتم از من تشکر میکنند. این حمایت ها برای من ۵۰۰ میلیون بیشتر میارزد. روی این مسائل قیمت نمیتوان گذاشت. هر تصمیمی فدراسیون میخواهد بگیرد. خود فدراسیون و کیروش این تصمیم را میگیرند. اما فدراسیون باید شان مجموعه زیردست خودش را حفظ کند. مدتی فکر میکردم به خاطر شرایط مالی قرارداد امضا نشده است و آستانه تحملم را بالا بردم تا به امروز ۱۷ ماه است که کادر فنی تیم امید بدون قرارداد کار میکند و این اصلا برای شان ما و فدراسیون خوب نیست. ما کارمان را ادامه میدهیم مگر آنکه مربی که جانشینما میشود بخواهد به فدراسیون پول بدهد چون ما تا الان پولی نگرفتهایم. مگر آنکه مربی بعدی بخواهد به فدراسیون پول بدهد. از کیروش هم خیلی چیزها یاد گرفتم. زندگی هم صبح تا شب یادگیری است اما به نبی و کفاشیان گفتم که شان ما حفظ نشده است. این درست نیست که گروه کادر فنی کارلوس کیروش قراردادهایشان کاملا مشخص است. متممها و پاداشهایش مشخص است اما در گروه ما هیچ چیز مشخص نیست.منصور رشیدی هیچ چیز به من نمیگوید اگر حرفی بزند خوشحال میشوم اما او هیچ گلایهای نمیکند.
* در فوتبال ایران باید آدم بدی شوی!
ظاهرا مربیان تیمهای ملی در ردههای پایه نوجوانان و جوانان هم این شرایط را دارند چرا باید وضع اینگونه باشد؟
فکر میکنم الگوی آنها من هستم. بگذارید حرف دلم را بزنم. در فوتبال ایران بعد از چند سال حضور، ناخواسته یاد میگیری که آدم بدی شوی. چه بخواهی چه نخواهی این اتفاق برایت رقم میخورد. در فوتبال ما آموزش برای بد بودن سرعتش خیلی بیشتر از آموزش برای خوب بودن است. نمونه بارز آن اینکه رسانهها اتفاقات حاشیهای و منفی را خیلی بیشتر پردازش میکنند تا اینکه مثلا کریم باقری یا جواد نکونام به یتیمخانه یا موسسه محک سر میزنند.اتفاقات خوب گذرا گفته میشود.
* تجربه منفی در تیم امید کسب کردم
اکنون رشیدی خودش یک درس اخلاق است.
روزی که میخواستم به رشیدی پیشنهاد همکاری بدهم جراتش را نداشتم. من از اصغر حاجیلو استفاده کردم تا به رشیدی وصل شوم. در حالی که من مربی تیم ملی بودم و رشیدی هم مربی دروازهبانها در زمان افشین قطبی. با این حال جرات نمیکردم به این آدم ۶۰ و چند ساله بگویم من سرمربی تیم امید شدم تو بیا مربی دروازهبانان ما شو. با هزار دنگ و فنگ به حاجیلو گفتم به رشیدی بگو و اگر او به اتاق من آمد یعنی اینکه قبول کرده با من همکاری کند. اما وقتی که من به اتاق رفتم دیدم او زودتر از من در اتاق حضور دارد و خودم خجالت کشیدم. وقتی من در زمان قطبی وارد کادر فنی تیم ملی شدم ترتیب چیدمان ما اینگونه بود. قطبی، بیوتر، من و رشیدی که من خودم رشیدی را جلوتر از خودم قرار دادم اما متاسفانه فوتبال ما به شأن این آدم بزرگ احترام نمیگذارد. این مسائل را به نبی که دوست صمیمی من هم است، گفتهام در مورد این مسئله هیچ نقطه مشترکی با نبی ندارم و در جلسات همیشه بابت این اتفاقات گله میکنم.
توجیه فدراسیون در این مورد چیست؟
نمیدانم، فقط میدانم کفاشیان آدم بسیار خوبی است. اما به او خیلی گله کردهام. با این حال تجربه بسیار خوبی در تیم امید بدست آوردم چون فصل آینده حتما تیم باشگاهی میگیرم. یک تجربه منفی بدست آوردم مثل خیلی از همکارانم که سنشان از من بیشتر است.
ابتدا برای باشگاه شرط کنم که تکلیف منابع مالی مشخص شود، بعد سر تمرین بروم اما با فدراسیون من کاملا برعکس رفتار کردم ابتدا سر تمرین حاضر شدم و بعد به مسائل مالی و قرارداد فکر کردم.
*حمید استیلی بدشانسترین مربی ایران است
نیمکت مربیگری استقلال بسیار داغ و سوزان است و هم میتواند مربی را به عرش برساند و هم میتواند او را نابود کند. همه از سرمربی این دو تیم قهرمانی میخواهند نظر شما در این رابطه چیست؟
این رسم غلطی است که توقعات اینهمه بالاست اما بگذارید یک مثال بزنم. سرمربیگری استقلال و پرسپولیس چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت، یا بدون هدف هدایت این دو تیم را قبول میکنی، یا آنکه هدفگذاری داری و میخواهی به این هدف برسی. یادم هست زمانی که در سال ۸۲ امیر قلعهنویی سرمربی استقلال شد، نیمکت استقلال مشتریهای زیادی داشت، آدمهای بواقع بزرگ و درشت مشتری آن بودند. قلعهنویی هم اوایل کارش بود، از همان موقع به امیر خیلی نزدیک بودم، احساس میکردم او به دنبال چه چیزی است، همیشه هم به بابازاده میگفتم قلعهنویی به هدفش میرسد. امیر آن موقع اول راهش بود، خیلی هم سخت توانست این مسیر را بگذراند، اما در زندگی اگر وارد جنگی نشوی هیچوقت نمیتوانی به آن هدف بزرگت برسی، باید خودت را آزمایش کنی و در آزمایش هم برد و باخت وجود دارد. اگر یکروز بخواهم به این مسئله فکر کنم که داغی صندلی مربیگری استقلال ممکن است من را بسوزاند یا به عرض برساند، هیچوقت به هدفم نمیرسم و قافیه را میبازم.اما اگر دنبال هدف نهایی باشم، این صندلی هم در مسیرش قرار میگیرد و از آن عبور میکند. احساس میکنم قلعهنویی چیزی را میدیده که سرمربی استقلال شده و از سال ۸۲ تاکنون او توانسته ۴ مقام قهرمانی در لیگ و دو سه قهرمانی در حذفی بیاورد. یا آدم در خودش این توانایی را میبیند که مربی میشود و یا اینکه وارد این کار میشویم پی همه چیز را به تن خود بمالی. بعد از ۴۰ ماه که مستقیم وارد عرصه مربیگری شدم این را فهمیدم که در مربیگری هیچ تضمینی وجود ندارد. اما در زمان که بازیکن هستی همه جور ضمانت داری. همه تبلیغات بر روی بازیکنان است، برد برای بازیکن و باخت برای مربی، شما در قهرمانیها هم بازیکنان را بیشتر از سرمربی میبینی. کیروش چند وقت پیش حرف قشنگی به من زد، گفت: وقتی قهرمان هم شدی تا اولین تمرین جدید تیمت یا تیم ملی میتوانی خوشحالی کنی، بعد از آن بازی جدید میآید و شما بازی جدید را میبازی و همه آن قهرمانی را یادشان میرود. مربیگری مثل جام حذفی است، هر روز ممکن است حذف یا قهرمان بشوی. یک شب من و قلعهنویی در منزلش نشسته بودیم که در مورد مربیگری استقلال با من صحبت کرد.یک سری ایدهها داشت که شاید در آینده کاری میتوانست به من کمک کند، بحث من به استقلال رسید صندلی مربیگری استقلال و پرسپولیس چه به آدمی که دستش از نظر فنی و مدیریتی خالی باشد و یا پر باشد، وقتی تعارف شود، احساس و نفس شما بر عقل و منطق شما حکمفرمایی میکند. پس بهتر است در این مسیر آدم خودش را قوی کند. زیرا مردم تا یک حدی بخاطر اعتبارات صبر و تحمل میکنند ولی بعد از کوره در میروند. خیلی جاها در مورد خیلی از افراد مردم صبر نکردند به همین دلیل میگویم در استقلال و پرسپولیس زمانی برای مربیگری نیست که بازیکن ۱۶ ساله را رو کند در کل لیگ باید به قهرمانی فکر کند.
مثل اتفاقی که برای استیلی افتاد.
حمید استیلی واقعا سوخت. در بازی نمادین وقتی استیلی را میدیدم واقعا ناراحت میشدم، جایگاه او اینجا نیست. حمید استیلی باید جزء ۴ مربی برتر لیگ ایران باشد. من به او نزدیکم می دانم که از نظر فنی بسیار خوب است گروه خوبی درست کرده بود و کار بدنسازی را هم اصولی جلو میبرد، حمید استیلی بزرگترین لطمه را از استیلآذین خورد زمانی که او را کنار گذاشتند. چون با استیلآذین خوب نتیجه گرفت و به شرایط ایدهآل رسیده بود. این به آن صحبت اولم برمیگردد که آدمهای بیاطلاع ستارهها و مردهای بزرگ را از ورزش کنار میگذارند یعنی یک دفعه میآیند و نگاه نمیکنند که این حمید استیلی در زمان بازی یکی از بهترینها بوده، زننده یکی از دو گل ایران به جام جهانی بوده، یکباره شبانه کنارش میگذارند و صبح نگاهها روی حمید استیلی منفی میشود. بعد میخواهند به او یک فرصت دیگر بدهند که به بازی استقلال و پرسپولیس میخورد آن هم با یک لشکر مصدوم. او جزء بدشانسترین مربیان ایران است.هر بار من با او تماس میگرفتم در پرسپولیس چند بازیکن مصدوم داشت که اوج آن در بازی با استقلال بود. در یک بازی به من گفت که ۷ بازیکن مصدوم دارم.
*با میزبانی جام ملتهای آسیا میتوانیم صاحب چند ورزشگاه خوب شویم
ما خواهان میزبان جام ملتهای آسیا هستیم. آیا ما میتوانیم این میزبانی بزرگ را به دست آوریم؟
ما در این دوره بهترین فدراسیون آسیا هم شدیم.در مورد انتخاب برترین فدراسیون آسیا میخواهم بگویم که من از دست کفاشیان به خاطر قراردادم ناراحتم و به خودش هم گفتهام که من از طائفهای هستم که اگر ۵۰ سال دیگر هم او را ببینم به او گله این مسئله را خواهم کرد اما خدای کفاشیان اینجاست. فدراسیون فوتبال ما در برخی موارد خوب کار کرد. یکی تیم بانوان، نوجوانان علی دوستی، تیم ملی فوتبال ساحلی، فوتسال و در نهایت حضور در جام جهانی و حتی میتوان گفت نتایجی که در تیم امید در دور اول گرفت و با بهترین امتیاز به دور بعد صعود کرد. این نتایج مؤثر بود. در ردهبندی فیفا عواملی دخیل است که شاید با منطق جور در نیاید، یادتان میآید کلینزمن میگفت، این چه ردهبندیای است که ایران ۱۹ است و ما ۱۷ در انتخاب برترین فدراسیون آسیا نیز عواملی دخیل است فدراسیون فوتبال ما واقعا از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان فدراسیون برتر انتخاب شد. فدراسیونهای مثل قطر، عربستان، امارات، کره و ژاپن اجازه نمیدهند که بخواهیم برای بهترین فدراسیون شدن لابی کنیم. بودجهای که دولت برای فدراسیون فوتبال در نظر میگیرد ۱۵ تا ۳۰ میلیارد تومان است. اما بودجه فدراسیون ژاپن ۱۸۰ میلیون دلار است که با ریال رقمی در حدود ۶ هزار میلیارد تومان بودجه فدراسیون ژاپن است. آنها در لابیها قوی هستند. آنقدر قوی هستند که نماینده قطر را به زمین زدند. کفاشیان آدم بسیار خوبی است و اکنون راه و چاه را در فوتبال یاد گرفته است. اما اکنون کفاشیان را برمیدارند و یک آدم دیگر را جانشینشان میکنند که این آدم دقیقا در جای ۸ سال پیش کفاشیان میایستد و از نقطه صفر باید کارش را شروع کند. کفاشیان اکنون قلق کار را به دست آورده است. هر چند هنوز هم از دستش خیلی ناراحتم.
میزبانی جام ملتها برای ما میتواند مفید باشد؟
میزبانی جام ملتها میتواند برای ما اتفاق خوبی باشد. از صدقه سر میزبانی این مسابقات میتوانیم صاحب ۵-۶ ورزشگاه خیلی خوب شویم که زمین خیلی خوبی داشته باشد. اگر بخواهیم باید با قطر و امارات قیاس شویم، در شهر کوچک امارات ۱۰ ورزشگاه عالی ساخته شده است. شاید با گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا و با اجبار کنفدراسیون فوتبال آسیا بتوانیم چند زمین خوب داشته باشیم و البته فکر میکنم باید خیلی خوش شانس باشیم که میزبان جام ملتهای آسیا را به ما بدهد. ضمن اینکه اگر این اتفاق بیفتد فرهنگهای دیگر به کشور ما میآیند و از این فضایی که علیه ایران درست شده میتوانیم استفاده کنیم. من گمالوویچ را به پاس همدان آوردم. همسرش با من تماس میگرفت و میگفت مراقب او باشید که او را نکشند. خندهدار است او میگفت تلویزیون ما نشان میدهد که در ایران همه اسلحه دارند و در حال جنگ هستند. حتی حضور افرادی مثل کیروش و ولاسکو در ورزش ما میتواند اتفاق مثبتی در باشد.
البته مشکل حضور خانمها در ورزشگاه را هم داریم.
باید یک بار این مسئله را آزمایش کنیم. شاید با حضور بانوان در ورزشگاه وضعیت فرهنگی تماشاگران بهبود پیدا کند. در مورد شعارهایی هم که در ورزشگاه سرداده میشود باید بگویم ایران سرآمد تربیت در فوتبال جهان است. در بوندس لیگا و ایتالیا ناسزاهای بسیار بیشرمانهای سر داده میشود اما ما چون توقع پهلوانی از ورزش داریم از این مسائل ناراحتیم. شاید اگر خانمها به ورزشگاه بیایند مسائل فرهنگیتر شود.
* نباید به جباری بی احترامی شود
جباری از استقلال جدا شد اما شما با تلاش و پا درمیانی خود مانع جدایی نکونام شدید. در این مورد صحبت میکنید؟
من با جباری صحبت کردم، ۳ جلسه هم با خود فتحاللهزاده داشتم. این را بگویم در بحثهای گذشته استقلال هیچ ورودی نکردم البته زمانی که بازی میکردم خیلی پا درمیانی میکردم. مثلا فرزاد مجیدی، پیروز قربانی، حسین کاظمی که میخواستند به پرسپولیس بروند اما من مانع شدم . یا در زمان حضور جباری در استقلال خیلیها نمیدانستند بچهمحل یا دوست نزدیک خواهرزادهام است و به فوتبال جباری خیلی علاقه دارم. تنها بازیکنی که از دستم در رفت و به پرسپولیس رفت علیرضا نیکبخت واحدی بود که آن زمان اصلا ایران نبودم. وقتی برگشتم او قرارداد بسته بود که این مسئله را به او گفتم و گفت انتخابی بود که انجام داده است من هم دوستیام را با نیکبخت حفظ کردم. در مورد جباری هم فقط به دو دلیل ورود کردم اول اینکه هم بازی و دوست من بود و دوم اینکه در استقلال قدمت داشت و از بازیکنان نونهال ما بود. کمابیش در جریان درگیریهایش با باشگاه چه در زمان مظلومی و چه زمان مرفاوی بودم. به فتحاللهزاده هم گفتم که شاید جباری میزان تعصبش به تیم را با شیوهای دیگری بیان کرده بود و نوع بیانش تلخ بود اما میشد فضایی ایجاد کرد که جباری به فتحاللهزاده را کنار هم نشاند البته قبل از اینکه به سپاهان برود آن زمان دست من شکسته بود و شرایطم خیلی بد بود که بعد فهمیدم جباری به سپاهان رفته است. باید بگویم فتحاللهزاده در مدیریت خیلی پخته شده است.
جباری را خیلی دوست داری و زمانی که در بازی نمادین علیه او شعار دادند چه حسی داشتی؟
من واقعا ناراحت شدم زمانی خسرو حیدری از استقلال به سپاهان رفت و در بازی راهآهن و سپاهان هوادار علیه حیدری شعار داد که من خودم از آنها خواستم این کار را نکنند. به آنها منطقی گفتم که خسرو فصل بعد به استقلال برمیگردد و همین طور هم شد. بنا به دلیلی ممکن است اختلافی در خانواده ایجاد شود برای مجتبی هم وقتی آن شعارها سر داده شد، ناراحت شدم اگر دستم نمیشکست ترتیبی میدادم جباری و فتحاللهزاده کنار هم بنشیند و مسائل را حل کنند بدون اینکه شخص چهار و پنجمی در جلسه حضور داشته باشد. هر چه جلسات کمتعدادتر باشد بهتر است. اما تا بجنبیم جباری و فتحاللهزاده در مطبوعات مصاحبه کرده بودند. با این حال فتحالله زاده از سال ۷۵ چند مقطع به باشگاه استقلال آمده و رفته است. پس او مستاجر استقلال نیست آینده فوتبال جباری هم با استقلال گره خورده است. جباری بعد از فرهاد مجیدی بازوبند کاپیتانی استقلال را میبست. پس باشگاه استقلال باید از هر حیث از حاشیه دور باشد. از هواداران میخواهم هیچ بیحرمتی به جباری نکنند زیرا بازوبندی که او بسته است را من، محمود فکری، امیرقلعهنویی، شاهرخ بیانی، حسن روشن، غلامحسین مظلومی،پورحیدری و .. بستهاند پس اگر توهینی به جباری شود در واقع به همه ما توهین شده است. هوادار ما هم باید حرفهای فکر کند جباری ستاره استقلال و تیم ملی است و از این تیم به خاطر اتفاقی که افتاده جدا شده است. او به سپاهان رفته است چه بسا فصل آینده به خاطر منافع باشگاه استقلال ، فتحاللهزاده و جباری توسط چند بزرگتر به نقطه مشترکی برسند و او دوباره به استقلال بیاید. جباری سنی ندارد ۳۱-۳۲ سال دارد. فکر میکنم تا ۳-۴ سال دیگر راحت بازی کند. اختلاف خانوادگی بین مدیرعامل و کاپیتان باشگاه بوده که باعث جدایی جباری شده پس نباید به جباری توهین کنیم و هوادار بداند اگر به او توهین کند به همه آنهایی که آن بازوبند را بسته است توهین کرده است.
* با هماهنگی قلعهنویی به ماجرای نکونام ورود کردم
وضعیت نکونام چگونه بود؟
در مورد نکونام باید بگویم ابتدا با امیر قلعهنویی هماهنگ کردم زیرا شان سرمربی به گونهای است که او باید بداند وقتی کاپیتان سابق و یک پیشکسوت به این ماجرا ورود میکند نیتش چیست و فضا بد تعبیر نشود. روز اول به قلعهنویی زنگ زدم با او خیلی دوست هستم و مثل برادرم است. همیشه گفتهام و باز هم میگویم ۳-۴ نفر در آمدنم به استقلال تاثیر داشتند که حرفشان همیشه برای من قابل احترام است. امیر قلعهنویی که آن زمان کاپیتان بود، بهتاش فریبا و نصرالله عبدالهی. دست فریبا و عبدالهی را همیشه میبوسم آنها مربیانی بودند که من را در استقلال شکل دادند و رفتند. شاید اگر به مذاق آن دو خوش نمیآمدم من هرگز به استقلال نمیآمدم و مسیر زندگیام تغییر میکرد. نفر چهارم هم کاظم اولیایی بود. من را بدون پول به استقلال آورد اما جای خوب و بابرکتی آمدم همیشه به پسرم هم میگویم. که ما هر چه در زندگیمان داریم بعد از خداوند از صدقه سری باشگاه استقلال است. این حرفها زدم که بگویم میخواستم قلعهنویی را در ماجرای ورودم به نکونام بگویم. من آمدم تا کاپیتان تیم ملی ، قلعهنویی و فتحاللهزاده را به هم نزدیک کنم. استقلال بعد از زرینچه هیچ کاپیتانی در تیم ملی نداشته است. نکونام نسبت به سال ۲۰۱۱ خیلی تغییر کرده و پختهتر شده است. مخصوصا اینکه پدر هم شده است. ضمن اینکه جنگی هم بین پرسپولیس،تراکتور و استقلال برای به خدمت گرفتن کاپیتان تیم ملی در بر گرفته است.
یک پیشنهاد بد هم از امارات داشت.
من در جریان این پیشنهاد بودم. قرارداد، بلیت و ویزای اماراتش را برای من ایمیل کرد وقتی مبلغ قرارداد را دیدم گذشتن از آن خیلی سخت بود. ۲ میلیون دلار پول کمی نیست یعنی رقمی در حدود ۶ میلیارد تومان. اکنون یک سوءتفاهمی بین نکونام، فتحاللهزاده و قلعهنویی پیش آمده بود که به راحتی قابل حل بود. من ریز اخلاق قلعهنویی را میدانم. در دوستی از ته سوزن رد میشود اما گاهی اوقات وقتی نخواهد کاری را انجام ندهد، انجام نمیدهد. من اگر میخواستم شخص خودم را ببینم بحثش جدا بود اما وقتی جمع را میبینی و صلاح آنها را بخواهی خوب است زیرا فردا حتما در زندگیام کسی صلاح من را میخواهد من هم به رسم محبت زیاد قلعهنویی در این سالها به خودم به این ماجرا ورود کردم و به نکونام هم این مسئله را گفتم که من ماجرا را با قلعهنویی در جریان گذاشتم زیرا نمیخواستم خلاف نظم باشگاه کاری کنم. با نظر مساعد قلعهنویی و فتحاللهزاده روبرو شدم که شکر خدا ماجرا ختم به خیر شد اما در نهایت نظر نهایی را خود قلعهنویی داد. اولین روز هم قلعهنویی خودش به من گفت نکونام را میخواهد. وقتی دیدم سرمربی و مدیر باشگاه نکونام را میخواهند ، بیشتر برای حل سوء تفاهم تلاش کردم. سوء تفاهمها اگر در فوتبال زود برطرف نشود تبدیل به کینه میشود. نکونام مدیر خوبی در تیم ملی بود و زحمات زیادی برای تیم ملی کشورمان کشید و باید به آن ورود میکردم. الحمدالله سوء تفاهمات به کینه نرسید و ختم به خیر شد. به جواد نکونام هم گفتم اولین بار که قلعهنویی را ببینی او همه چیز را فراموش میکند.
* نکونام و رحمتی دیگر باهم اختلافی ندارند
برخی هواداران نگران این هستند که تنش بین رحمتی و نکونام در طول فصل به استقلال آسیب برساند.
من با هر دوی این بازیکنان صحبت کردم. پیغام هر دو را هم به هم رساندم میدانم دیگر اکنون اختلافی بین نکونام و رحمتی نیست. خود قلعهنویی هم نگران بود بین بازیکنان بزرگش اختلاف پیش بیاید زیرا میتوانست خطرناک باشد. اما من پیغام نکونام و رحمتی را به هم رساندم و هیچ چیز دراین میان نبود و فقط گلایه بود و تمام هم شد. برای حسن نیت این مسئله هم نکونام و رحمتی هر دو مصاحبه کردند و رحمتی گفت هیچ شرطی برای باشگاه استقلال نگذاشته است. همین تجربه به من ثابت کرده که کدورتها همیشه از سوءتفاهمها و پیغامها که بین یکدیگر رد و بدل میشود به وجود میآید به نکونام و رحمتی گفتم وقتی از هم گله دارید به همدیگر تلفن بزنید.
در مورد بازگشت نیکبخت به استقلال هم بگویید.
نیکبخت هم در استقلال و هم در پرسپولیس خوب و تاثیر گذار بازی کرده است. او اکنون به خانه اول اول خودش برگشت و به جایی که به فوتبال ملی معرفی شده است. پرسپولیس هم خانه علی رضا بود. این تیم هم یکی از انتخابهای نیکبخت بود. او هم در پرسپولیس و هم در استقلال هوادار داشت و بازیکن تاثیرگذاری بود.امیدوارم به روزهای اوج خود بازگردد.
توهین به مجتبی جباری ممنوع!
سرمربی تیم امید ایران گفت: در فوتبال ایران شرایط به گونهای است كه باید آدم بدی شوی.
۱۳۹۲/۵/۵