به گزارش نما: روز چهارم نوامبر، سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در تهران است که تنها چهار روز پیش از ادامه مذاکرات دیپلماتیک بین ایران و شش قدرت بزرگ در ژنو است. مذاکرات جدید در ماه اکتبر آغاز شد و بالاترین سطح تعامل بین ایران و امریکا از زمان اشغال سفارت دیده میشود. ایران همچنان این روز را با برگزاری مراسمی در مقابل سفارت سابق امریکا گرامی میدارد.
ما از گروگانهای سابق امریکایی دعوت به عمل آوردیم تا در مورد تلاشهای دیپلماتیک جدید در مورد پایان دادن به مناقشه هستهای ایران، اظهار نظر کنند. نظرات آنها به طور وسیعی متفاوت بود.
جان لیمبرت، کارمند سیاسی سفارت امریکا در سال 1979 و دستیار معاون وزیر خارجه امریکا در امور ایران میگوید: زمان دیالوگی جدید فرا رسیده است. 34 سال برای ما به اندازه کافی طولانی است که در جادهای به سوی ناکجاآباد گیر کنیم. اکنون ما با گیاه ظریفی روبرو هستیم که نیازمند مراقبت بسیار است تا پوسیده یا پژمرده نشود.
بروس لینگن کاردار سابق سفارت امریکا نیز اظهار میکند: آیا زمان دیالوگ با ایران فرا رسیده است؟ پاسخ آن اسان است. این، اقدامی است که خیلی وقت پیش باید انجام میشد. گفتگو با ایران زمانش فرا رسیده است و باید بدون پیششرط آغاز شود.
همچنین بری روزن وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا در سال 1979 معتقد است: دیالوگ جدیدی که پرزیدنت روحانی آغاز کرده چیزی جز تغییر وجهه تهران به منظور رهایی از شر تحریمهای بینالمللی نیست. به منظور لغو تحریمها، ایران در حال سخن گفتن از تغییر در برنامه هستهای خود است. برخی امیدوارند که این اتفاق، واقعی باشد و ایران تمام سایتهای خود را به آژانس نشان خواهد داد. عنصر اصلی جمهوری اسلامی ایران همچنان مرگ بر امریکا است و مهم نیست که در رسانهها چه گفته میشود. تهران باید به مسائل دیگری در کنار حقوق بشر و حمایت از گروههایی چون حزبالله و رژیم اسد پاسخ دهد. از نگاه بنده، ایران هرگز برای اشغال سفارت آمریکا در 4 نوامبر 1979 و 444 روز درد و رنجی که دیپلماتهای ما کشیدند و همچنان امروز میکشند عذرخواهی نکرده است! با این اوصاف ایرانیان هر ساله باز هم در سفارت سابق امریکا در تهران جمع میشوند تا پرچم امریکا را بسوزانند و فریاد مرگ بر آمریکا سر دهند.
ویلیام دارتی دبیر سوم سفارت امریکا (مامور سیا) نیز میگوید: همانطور که شنیدهاید، احمدینژاد گرگی در لباس گرگ است و روحانی گرگی در لباس میش! تغییر دائم در روابط زمانی صورت میگیرد که با رضایت امریکا از هر نوع و توافق بر سر مسائل هستهای همراه باشد. بدون این معیار، امریکا نباید مذاکرات را ادامه دهد تا زمانی که ایرانیان با توافقی کنار بیایند که به این مسائل پاسخ میدهد.
همچنین فرمانده دونالد شرر وابسته نیروی دریای امریکا اظهار میکند: احساس میکنم که دولت امریکا ما را ناامید کرده است. اگر ایالات متحده اینچنین مشتاق روابط با ایران است پس ما شانس و فرصت تلافی 14 ماه و نیم از زندگیمان را نداریم، چه برسد به درد و رنجی که کشیدیم. ما 30 سال است که از سوی کشورمان به خاطر عدم مجازات ایران رها شدهایم!
سرهنگ چارلز اسکات یکی دیگر از وابستگان نیروی دریایی امریکا نیز معتقد است: از نگاه من، دیپلماسی هلو و کرم، شگرد هوشمندانهای برای طفره رفتن و ادامه ساخت سلاح هستهای است. هدف بنیادگرایی اسلامی در نهایت تسلط بر جهان است. بیایید فریب این شگرد را نخوریم. سخنان زیبا را فراموش کنید و طلب اقدام عملی کنید!
گروهبان رادنی سیکمن گارد نیروی دریایی سابق نیز مذاکرات را کلافهکننده میخواند و میگوید: قسمت آزاردهنده ماجرا آن است که دولت ما حاضر نیست که ایران را به خاطر نگه داشتن 52 امریکایی به مدت 444 روز مقصر دانسته و در مذاکرات اخیر هم آنها تصمیم گرفتند که با ایران مذاکره کنند، آن هم زمانی که این کشور هنوز هیچ امتیازی نداده است. زمانش فراسیده که از 4 نوامبر آغاز کنیم. روزی که ما به گروگان گرفته شدیم. روزی که به سرعت روابط ایران و امریکا را تغییر داد و زمان آن رسید که ایران برای اقدام غیرقانونی خود مقصر شناخته شود و غرامت بپردازد!
منبع: انتخاب
خاطرات گروگان های سفارت آمریكا
34 سال برای ما به اندازه كافی طولانی است كه در جادهای به سوی ناكجاآباد گیر كنیم. اكنون ما با گیاه ظریفی روبرو هستیم كه نیازمند مراقبت بسیار است تا پوسیده یا پژمرده نشود.
۱۳۹۲/۸/۱۲