به گزارش نما، کیهان در بخشی از یادداشت روز خود با عنوان «اینجا هیچکس بیطرف نیست» به انتقاد از دولت پرداخته و از جمله نوشته: یک پرسش مهم این است که آیا ما از ظرفیت بزرگ ریاست جنبش عدم تعهد برای اعمال فشار بر جنایتکاران جنگی صهیونیست و حامیان آنها به اندازه کافی بهره گرفتهایم؟ چرا دبیرخانه جنبش عملا تعطیل است؟ آیا معقول است که همه یا عمده همت و فرصتهای وزارت محترم امور خارجه صرف مذاکرات هستهای شود و دیگر مسائل مهم منطقهای و جهانی مغفول بماند؟ ضمن قدردانی از همه تلاشهای مسئولان وزارت خارجه در مذاکرات باید پرسید آیا عاقلانه است که اجازه دهیم ما را به عنوان متهم آن سوی میز مذاکرات بنشانند و مشغول دارند و خود، امنیت منطقه را از عراق تا سوریه و لبنان و فلسطین شخم بزنند؟ آیا گشوده شدن دست شیاطین بزرگ و کوچک در منطقه، مقدمه آسیب به امنیت و منافع ملی ما نیست؟ آیا ما در سیاست خارجی به مقوله مسلم و خدشهناپذیری به نام «عمق استراتژیک» قائل هستیم و اگر این مقوله تردیدناپذیر است، چهقدر در وزارت امور خارجه برای حفظ و گسترش آن اهتمام داشتهایم؟ پیشدستی به جای انفعال، اصل قدرت ملی در حوزه بازدارندگی است همچنان که امیر مومنان(ع) فرمود؛ «با دشمنان بجنگید پیش از آن که با شما بجنگند، به خدا سوگند با هیچ قومی در خانهاش نجنگیدند مگر اینکه او را خوار ساختند.» مردم فلسطین به اعتبار خیانت برخی سران خود در گذشته اکنون حقیقت این کلام حکیمانه را با گوشت و پوست خود لمس میکنند. سازشطلبی فردی با مختصات یاسر عرفات و اتکای محض او به مذاکرات دورهای، نه تنها کمترین حقی را برای ملت فلسطین اعاده نکرد و موجب گستاختر شدن اشغالگران شد، بلکه حتی به قیمت جان خود وی تمام شد.
صادق زیباکلام هم در بخشی از سرمقاله شرق یا عنوان «پيروزي اخلاقي حماس» نوشته: بر خلاف تصور اسراییلیها، آتش خشم فلسطینیها در نتیجه ازبینرفتن خانه و کاشانهشان و با وجود ازدستدادن عزیزانشان، بهجای اینکه به سمت «حماس» برود اتفاقا به سمت اسراییلیها رفت. بمباران شدید مناطق مسکونی بهجای اینکه باعث ترس و وحشت فلسطینیها شده و آنان را به پای میز مذاکره و پذیرش آتشبس سوق دهد، نتیجه عکس بهبار آورده است. از یکسو عزم و اراده ساکنان «غزه» را در دفاع از سرزمینشان و در نتیجه ادامه راکتپراکنی، استوارتر کرده و از دیگرسو، بغض، کینه و نفرت آنان از اسراییلیها را افزایش داده است. «ازقضا سرکنگبین، صفرا فزود» و «روغن بادام» «خشکی» به بار آورده است. از قضا گلولهبارانها، کشتهشدنها، خرابشدن منازلشان روی ساکنینشان، آوارگی، بیآبی و بیغذایی، آنگونه که اسراییلیها تصور میکردند که باعث شود مردم، راکتپراکنی «حماس» را مسوول و مقصر بدانند و شکاف بین مبارزان و توده مردم به وجود بیاید، نتیجه دیگری به بار آورده است. برداشت بسیاری از رسانههای بینالمللی که در «غزه» هستند حکایت از آن دارد که محبوبیت «حماس» در میان مردم «غزه» -با وجود همه اتفاقات اخیر- افزایش هم یافته است.
هیچیک از رسانههای بینالمللی حتی یک مورد نتوانستند گزارش کنند که یکی از ساکنان «غزه» از «حماس» خواسته باشد، موشکهای خود را به سوی سرزمینهای اشغالی پرتاب نکنند تا اسراییل هم دست از حملات خود بردارد.
شکست اخلاقی اسراییلیها را به شکل دیگری هم میتوان ملاحظه کرد. آنها از مردم «غزه» خواستهاند که محلهها و مناطق مشخصی را تخلیه کنند اما فلسطینیها این کار را هم حاضر نشدند انجام دهند و با وجود گلولهباران خانههایشان، حاضر به تخلیه مناطق مورد درخواست اسراییلیها نشدند. به عبارت دیگر، ساکنان «غزه» حاضر نشدهاند «حماس» را تنها بگذارند و حتی بالاتر از آن، عملا خودشان را سپر «حماس» و مبارزان مقاومت کردهاند. نتیجه آنکه اگر اسراییلیها خواسته باشند «غزه» را به اشغال درآورند، ناگزیر هستند خانهبهخانه و کوچهبهکوچه، «غزه» را تصرف کنند. «غزه» اگرچه از بُعد مسافتی منطقه بزرگی نیست اما اشغال آن یعنی کنترل باریکهای که طول آن به اندازه تهران تا کرج است و عرض آن به اندازه تجریش تا میدان ونک. در چنین محدودهای نزدیک به دومیلیوننفر زندگی میکنند که جملگی در یک نکته متفقالقول هستند: دشمنی با اسراییل! اسراییلیها هیچ تمایلی به اشغال «غزه» ندارند و این اقدام برای آنان یادآور سالهایی بود که هرروز با دومیلیون فلسطینی درگیری داشتند.
زاویه دیگری که پیروزی «حماس» را نشان میدهد موضوع آتشبس است. برخلاف اسراییلیها، «حماس» که میبیند از حمایت مردمش و البته حمایت افکار عمومی جهانی برخوردار است هیچ اصرار و عجلهای برای پذیرش آتشبس ندارد. برعکس، این اسراییلیها هستند که بدون بهدستآوردن هدف اصلیشان، خواهان یکجور خروج آبرومندانه از مهلکه هستند. اما «حماس» یک فهرست بلندبالا شامل دستکم 10خواسته به مصریها داده که بند اول آن، برداشتهشدن محاصره «غزه» است. بندهای دیگر نیز هرکدام برای اسراییلیها ایضا مصیبتبار است؛ از آزادی رهبران «حماس» گرفته تا لغو محدودیت ورود و خروج از «غزه» و.... در نهایت باید به تلفات اسراییلیها اشاره داشت. گفته میشود دستکم 28 نظامی کشته شدهاند. این برای اسراییلیها تلفات بسیار سنگینی به شمار میرود. فراموش نکنیم اسراییلیها برای آزادی «گیلعاد شلیط» که سربازی ساده بیش نبود، حاضر به آزادی بیش از هزار زندانی فلسطینی شدند. در خبرها رسما اعلام شده یک افسر هم به دست فلسطینیها افتاده است. حتی اگر او زنده نباشد و جسدش را یافته باشند باز هم اهرم خوبی برای معامله با اسراییلیهاست. مجموعه این ملاحظات سبب شده اسراییلیها تمایل خیلی بیشتری برای برقراری آتشبس داشته باشند تا فلسطینیها. البته گفتن این حرف از نظر انسانی و عاطفی سخت است اما فلسطینیها چیز بیشتری برای ازدستدادن ندارند. عملا هرچه داشتهاند مورد هجوم اسراییل قرار گرفته، پس اصراری برای برقراری آتشبس ندارند. زندگی در زندان بزرگی به نام «غزه محاصرهشده»، خیلی برای ساکنان آن شیرینی ندارد که خواسته باشند به هر قیمتی دوباره به ثبات، آرامش و آتشبس برسند.
انتقاد كیهان از دولت در موضوع غزه
۱۳۹۳/۵/۱