به گزارش نما - روزنامه شرق نوشت:
کامران موید دادخواه یکی از چند اقتصاددان برجسته ایرانی مطرح در جهان است که استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه «نورثایسترن بوستون» آمریکاست که تخصص این دانشکده اقتصادسنجی، ماکرواکانومی، اقتصاد بینالمللی و اقتصاد خاورمیانهای است. دادخواه با کمتر نشریه ایرانی گفتوگو کرده است. با این اقتصاددان؛ پیرامون وضعیت اقتصادی کشور و دورنمای آن گپوگفت اینترنتی شده است که با هم میخوانیم:
به نظر شما بزرگترین اشتباه اقتصادی آقای احمدینژاد چه بود؟
سه اقدام بههمپیوسته آقای احمدینژاد برای اقتصاد ایران فاجعه بهبار آورد؛ نخست آنکه ایشان خردگرایی را کنار گذاشت و اقدام نمادین آن انحلال عملی سازمان مدیریت و برنامهریزی بود. دوم ایشان سیاستهای پوپولیستی را که در کشورهای بسیاری بهویژه آمریکایلاتین بدبختی به بار آورده دنبال کرد. افزون بر تمام نتایج مخرب دیگر، این سیاستها به فساد دامن میزنند. در آمریکایلاتین، ونزوئلا که در زمان هوگو چاوز و اکنون مادورو این سیاستها را دنبال کرده، فاسدترین کشور آن منطقه به استثنای هاییتی است یعنی بین ١٧٥کشور مقام ١٦٠ را دارد. ایران در سال ٢٠٠٥ از نظر شاخص فساد در بین ١٥٨ کشور رتبه ٨٨ را داشت. در گزارش سال ٢٠١٣ ایران در بین ١٧٥ کشور مقام ١٤٤ را دارد. یک ویژگی این سیاست افزایش بیحساب و کتاب نقدینگی است که تورم ٤٠درصدی به بار آورده است. از آنسو به دلیل ناامنی اقتصادی و تحریمها رشد اقتصادی متوقف و بیکاری بالاست.
یکی از اقدامهای اقتصادی دولت گذشته که از آن بهعنوان «جراحی بزرگ اقتصادی» نام برده میشد، طرح «هدفمندی یارانهها» بود که در حال حاضر مشکلات بزرگی برای دولت جدید ایجاد کرده؛ ریشه این ناکامی را در چه نکاتی میدانید؟
در اینکه یارانههای غیرمستقیم باید برداشته شوند؛ تردیدی نیست. کافی است تنها به یارانه بنزین توجه کنیم که موجب آلودگی بیشتر هوا و قاچاق بنزین به کشورهای همسایه شده است. اشکال کار دولت قبلی این بود که بدون یک برنامه منظم یکمرتبه قیمتها را افزایش داد و در مقابل پول چاپ کرد که یارانه مستقیم به همه اقشار از فقیر و غنی بپردازد. این کار قبل از هرچیز نقض غرض است. یارانه مستقیم میباید برای مدت محدود و تنها به سه یا چهاردهک پایین درآمدی پرداخت میشد. مساله دیگر تولیدکنندگان بودند. با بالارفتن هزینه انرژی، هزینه تولید افزایش مییابد و زمانی لازم است تا تولیدکنندگان خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. افزون بر این پاییننگهداشتن نرخ ارز در دهههای گذشته از یکسو یارانهای بوده است که دولت به تولیدکنندگان خارجی میپرداخته تا کالاهای چینی و هندی به ایران سرازیر شوند و از سوی دیگر تولیدکنندگان را برای مواد اولیه، لوازم یدکی و ماشینآلات، وابسته به خارج و ارز را ارزان کرده است. باز باید تمهیدی اندیشید که تولیدکنندگان دوران گذار را طی کنند.
عدهای از کارشناسان اقدامهای اقتصادی دولت گذشته را با اشتباهات دهه 50 مقایسه میکنند که با تزریق بیبرنامه پول نفت به کشور تورم و کاهش ارزش پول ملی را منجر شد، نظر شما در این مورد چیست؟
شباهتهایی وجود دارد ولی تفاوتهای بسیارعمدهای هم بین دو دوره هست. در سالهای ١٣٥١ تا ١٣٥٧ درآمد نفت افزایش قابل ملاحظهای داشت. همزمان نقدینگی بهطور متوسط سالانه ٣٦درصد افزایش یافت. در نتیجه نرخ متوسط تورم در این ششسال سالانه اندکی بیش از ١٤درصد بود. ولی باید توجه کرد که درآمد نفت در هشتسال آقای احمدینژاد از نظر قدرت خرید برابر با درآمد نفت ایران در٦٠سال از ١٩١٩ تا ١٩٧٨ بود. دوم، تورم سالهای ١٣٥١ تا ١٣٥٧ با رکود اقتصادی و بیکاری همراه نبود بلکه آنقدر اشتغال زیاد بود که کارگران خارجی به ایران میآمدند. یک علت این امر این بود که بسیاری از مخارج برای سرمایهگذاری انجام شد. بالاخره آیا نباید از گذشته درس گرفت؟ اگر در سالهای ١٣٥٠ پول نفت را در بانکگذاشتن و اسکناس چاپکردن مصیبت بار آورد، چرا آدم عاقل اشتباه را تکرار کند؟ واقعیت این است که دولت باید بین درآمد ارزی و ریالی تفاوت قایل شود و حساب ارزی را سوا نگه دارد.
بهنظر شما از بین تحریمها، رانت و سوءمدیریت کدامیک در سقوط اقتصادی ایران نقش پررنگتری داشت؟
مهمترین عامل، سوءمدیریت بوده است. جای افسوس است که کسانی به دلیل منافع شخصی و گروهی یا از سر نادانی مشتی حرفهای بیسروته را بهعنوان تحلیل و سیاست اقتصادی مطرح کردهاند. در نتیجه بسیاری تصمیمها نه بر پایه منافع مردم و کشور بلکه برای رانتخواری گروهی بوده است. تحریمها نفتی بوده است که بر این آتش ریخته شده و مشکل اقتصادی را سختتر و پیچیدهتر کرده است. اگر بخواهیم نسبت این دو را با عدد نشان دهیم ٧٠درصد سوءمدیریت و ٣٠درصد تحریمهاست.
با توجه به آمارهای اقتصادی فکر میکنید چه اقدامهای مثبتی برای خروج کشور از رکود باید مدنظر دولت جدید قرار گیرد؟ و چه مدت طول میکشد تا شاهد بهبود وضعیت اقتصادی در کشور باشیم؟
در درجه اول باید تحریمها برداشته شوند. با وجود تحریمها هر اقدام برای بهبود اقتصاد ایران یا به مشکل برمیخورد یا با هزینه بالا قابل اجراست. بنابراین توافق ژنو را باید جدی گرفت و هرچه زودتر شاهد برداشتن تحریمها بود. با برداشتن تحریمها، اقتصاد ایران باید به اقتصاد جهانی بپیوندد. برای این منظور چند سیاست باید در پیش گرفته شوند: تشویق سرمایهگذاری خارجی بهویژه در صنعت نفت (خوشبختانه وزیر نفت همین برنامه را دارد)، آزادکردن نرخ ارز و ایجاد بورس ارز، برنامه برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی و تشویق صادرات و کنارگذاشتن داستان خودکفایی. افزون بر این باید خصوصیسازی واقعی اجرا شود و امنیت سرمایه تضمین. با افزایش سرمایهگذاری و اشتغال دولت امکان آن را خواهد داشت که با یک برنامه ضربتی در مدتی بسیار کوتاه نقدینگی را کنترل و تورم را مهار کند. اگر اجرای این برنامهها شروع و با استواری اجرا شوند و مردم حرکت مثبت را ببینند، بهبود اوضاع بسیار سریع خواهد بود و شاید ظرف یکونیم تا دوسال شاهد شکوفایی اقتصاد ایران باشیم.
عدهای از مردم فکر میکنند با سیاست دیپلماسی جدید شاهد شکوفایی اقتصاد ایران در سالهای آینده خواهیم بود آیا این نظر را تایید میکنید؟
این فکر درستی است و خوشبینی مردم سرمایه خوبی برای سیاست اقتصادی دولت است. در محیط خوشبینی کارها بهتر پیش میرود، اما باید دانست که حتی وقتی دیپلماسی موفق باشد و تحریمها برداشته شوند، تنها شرط لازم برای پیشرفت اقتصادی فراهم شده است. شرط کافی سیاستهای خردگرایانهای است که در بالا اشاره کردم و باید با استواری و با حمایت مردم به سرعت اجرا شوند.
برای شفافسازی اقتصاد ایران چه اقدامهای زیربنایی باید انجام گیرد؟
در درجه نخست خصوصیسازی واقعی و در درجه دوم دستکشیدن دولت از دخالت در بازار و تعیین قیمتها، دستمزدها و... .
با توجه به اتکای بودجه کشور به نفت به نظر شما باید به سمت کاهش این اتکا و به سمت درآمدهای مالیاتی پیش رفت یا شما هم اعتقاد دارید پول نفت متعلق به همه مردم بوده و باید اختیار خرج آن در کف خودشان باشد؟
پول نفت متعلق به مردم ایران است ولی این پول مانند ارث پدری یا مادری است و نباید خرج امور جاری شود. پول نفت باید در صندوق ذخیره نگهداری و تنها صرف سرمایهگذاری شود. امور صندوق هم باید خیلی دقیق و شفاف مدیریت شود و درآمدهای صندوق نیز به آن افزوده شود. اما مخارج جاری دولت باید از طریق مالیات تامین شود. با توجه به سابقه مالیاتگیری در ایران و اینکه سالهاست دولت متکی به درآمد نفت بوده، این کار مستلزم برنامهای چندینساله است که از یک طرف فرهنگ مالیاتدهی بر پایه اظهارنامه جا بیفتد و از سوی دیگر نظارت بر کار دولت و پاسخگویی به ملت نهادینه شود.
با پرداخت نقدی یارانهها موافق هستید؟
امروز تمام دولتها دولت رفاه هستند یعنی برنامه رفاهی دارند و پرداخت یارانه مستقیم جزو اصلی این برنامه است. اما مشکلات کار کم نیستند. حتی در کشورهای پیشرفته آمریکا و اروپا پرداختهای رفاهی سرچشمه سوءاستفاده بودهاند. بهویژه در کشورهای اروپایی این یارانهها به بیکاری مزمن دامن زدهاند.
پیشنهاد جایگزینی برای کارآمدسازی پرداخت یارانه دارید؟
یارانه رفاهی باید تنها به کسانی که بهدلیل جسمی یا فکری قادر به گذران امور خود نیستند پرداخت شود. در مورد دیگران (فرضا سه دهک پایینی درآمد) باید بر اساس اظهارنامه و با شرط جستوجو برای کار پرداخت شود. افزون بر این دولت باید برنامهای داشته باشد که چرا این افراد درآمد کافی ندارند و فرضا با برنامههای آموزشی امکان درآمد بیشتر را برای آنها فراهم کند. البته این بحث مفصلی است که در جای دیگر به آن پرداختهام و بیشتر وقت شما را نمیگیرم.
دورنمای اقتصاد ایران را چگونه میبینید؟
اقتصاد ایران تواناییها و پتانسیل بسیار دارد. ایران صاحب منابع طبیعی بسیار غنی، مردمان خوب و موقعیت جغرافیایی عالی است. اگر همه قبول کنند که باید با کار و کوشش و از دسترنج خود زندگی کرد و حرفهای بیمعنایی مانند «سهم من از نفت» کنار گذاشته شوند و اگر سیاستهای اقتصادی بر پایه خردگرایی تنظیم شوند، خیلی زود ایران یکی از 20کشور درجه یک اقتصادی دنیا خواهد بود.
چرا شاهد درخشش جهانی اقتصاددانان ایرانی نیستیم؟
این قضیه؛ محدود به دانش اقتصاد نیست. ما در ریاضی، فیزیک، شیمی و دیگر رشتهها هم ناموران زیادی نداریم. اگر هم کسی صاحب نام شده در خارج از ایران بوده است. بررسی این موضوع نیازمند فرصتی دیگر است ولی اجمالا میتوان پرسید که آیا انگیزه و امکانات برای ایرانیان فراهم است؟