به گزارش نما، ابتکار نوشت:
مردم ایران به پیچیدگی در رفتار شهرت دارند و در ساحت سیاست نیز همواره کنشی رمزآلود دارند. با رفتار غیر منتظره شان بارها سیاسیون را کیش و مات کرده اند و در موارد بسیاری موجب سرگیجه آنان شده اند. بخشی از جذابیت سیاست در ایران به دلیل همین پیچید گی رفتار مردم میباشد. چنین کنشهایی، به خصوص در زمینه پدیدههای اجتماعی، پرسشهایی را به وجود آورده است و مدتی است موضوع تحلیل و گمانهزنی کارشناسان شده است: چرا الگوهای رفتاری مردم این چنین شده است؟ چرا کنشهای هیجانی و فردگرایانه بر رفتار اجتماعی مردم سایه افکنده است؟ این سؤالات و دهها سؤال مشابه دیگر، در پی رفتارهای اجتماعی مردم ایجاد شده است. صفهای طولانی، ازدحامهای هیجانی، کنشهای تهاجمی در برخورد با توصیههای دولتی علیرغم توصیه وتشویقها، بیتوجهی اکثریت بالای ۹۲ درصد مردم در خصوص انصراف از یارانهها، همه و همه نشان از پیچیدگی روابط انسانی در موضوعات اجتماعی دارد.
برخی با نگاه تقلیل گرایانه، سعی دارند رفتار مردم را به عنوان نشانه ای از بیاعتمادی به دولت و اقتصاد کشور جلوه دهند. لازم به توضیح نیست که در این میان بازندهها میکوشند رفتار کنونی مردم را همچون مرهمی بر زخم خود ببینند و از آن برداشتی جناحی در جهت منافع خود کنند. اینان با سیاسی کردن رفتار اجتماعی مردم، میخواهند از این آب گلآلود ماهی صید کنند؛ غافل از آنکه ریشه اصلی رفتار کنونی مردم در عملکرد گذشته خود آنان میباشد. رفتار مردم در برخورد با سبد کالا، ثبتنام یارانهها، صفهای طویل در روز سلام سینما و چندشب اخیر در جلوی جایگاههای پمپهای بنزین در امتداد عادات هشتساله گذشته است. رسیدن به چنین جایگاهی نتیجه رویههای پیشین و واکنشی به اعمال دیروز است. عوامل مختلفی در پیدایی شرایط کنونی دخیل است.
بیتوجهی به این عوامل و تمرکز بر علل کاذب، حکم حرکت در کوچه بنبست را دارد. علاوه بر شایعاتی بی مبنا در فضای عمومی، مانند ثبتنام نکردن یعنی بینیازی و ثروتمند بودن، ترس از پیامدهای اجتماعی نیز مزید بر علت گردید. اما علل وعوامل دیگری نیز بر رفتار مردم تأثیر گذاراست، که مهمترازمسئله اقتصاد و یا سیاست میباشد. به جرات میتوان گفت که مردم گرفتار پدیده ناامنی روانی هستند. این ناامنی خود معلول عوامل متعددی است و از آن جمله احساس دوگانه مردم و مسئولان میباشد.
احساس دوگانه مانع همراهی است. شرط همراهی مردم در هر مسئلهای همدلی و شرط همدلی احساس مشترک است. با دادن وعدههای تکراری و کلیشهای امکان همراهی مردم وجود ندارد. احساس مشترک مردم، حاصل جمع نگاه مردم به تمام اجزا حاکمیت است. یک دستگاه به تنهایی قادر به ایجاد احساس مشترک بین مردم و مسئولان نیست.
اگر مردم در سبک زندگی خود و مسئولان فاصله و دوگانگی احساس کنند و دغدغههای خود را با ماموریتهای مسئولان متفاوت ببینند، به مرور راهشان را جدا و اعتمادشان را به آنان از دست میدهند. هرگاه مردم در زمینه دسترسی به نیازهای خود، احساس خطر کنند، رفتارهایی شتابزده شبیه آنچه در زمان توزیع سبد کالا دیدیم، رخ میدهد. چنین رفتارهایی نشان از عامل بی اعتمادی دیگری به نام فاصله طبقاتی دارد. شکاف درآمدی در نتیجه سیاستهای غلط گذشته به پیدایش نسل جدیدی از طبقات در ایران منجرگردید که از مهمترین ویژگی آنها به دست آوردن پول بدون زحمت میباشد.
این نسل که تعداد معدودی از آنها گرفتار قانون شدند، ره صدساله را ظرف مدتی کوتاه پیمودند و یک شبه جزو میلیاردرهای نامی شدند. مردم با مشاهده این پدیده در اقتصاد، واژه غنیمت به ذهنشان خطور کرد: هر کس به هر شکلی، هر آنچه میتواند و میخواهد، برمی دارد و دیگران اگر نمیتوانند چیزی به کف آرند، از ناتوانی و ضعف خودشان است و چه بسا شایسته ملامت هم باشند. چنین نگاهی مردم را نسبت به همدیگر بیرحم کرده و حرص و ولع را در آنان میافزاید.
ناپایداری قوانین، تغییر پی در پی سیاستها و هراس از آینده، بیاعتمادی را دامن میزند و رفتارهای منفعت طلبانه و فرد محورانه را ترویج میکند. یکی دیگر از عوامل به وجودآمدن چنین شرایطی، پیوند زندگی مردم با جیب دولتها است. وقتی زندگی مردم به جیب دولت گره میخورد و چشم آنان به دست دولتها دوخته میشود، ناامنی روانی رواج مییابد؛ زیرا هر آن ممکن است دسترسی به این جیب ناممکن شود و دولت در دادن حق ملت استنکاف ورزد.
اینها بخشی از عوامل محتمل در رفتارشناسی کنونی مردم به حساب میآید. بیشک هیچ کس برنده این شرایط نیست و تفسیرسطحی و تقلیل علت شرایط، تنها پاک کردن صورت مسئله است. هر کدام از چنین رفتارهایی زنگ خطریست برای همگان. برای اینکه دریابیم چه کسی مقصراست و سهم هرکس در به وجود آمدن چنین رفتاری، به چه میزان است، باید به خود رجوع کنیم. وجدان هرکس بهترین داور است.
چرا مردم یارانه بگیر شدند؟
۱۳۹۳/۲/۶